👈 سردار #شهید_علی_محمودوند
ولادت: ۶ تیر ۱۳۴۳ ، #تهران
مادرش همیشه با وضو و موقع اذان به او شیر می داد.
پدرش خیلی اهل حرام و حلال بود.
به شدت اهل اذان و قرآن بود.
همیشه در مسجد دنبالش می گشتند.
حرف گوش کن و کسی را نمی رنجاند.
بالاخره رضایت مادر را گرفت و از طریق #بسیج ثبت نام کرد و همزمان با شروع عملیات #رمضان در تیر ۶۱ پایش به #جبهه باز شد.
کارش را با گردان #تخریب #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله شروع کرد.
در #والفجر_مقدماتی مجروح شد. در #خیبر و #بدر هم حضور داشت.
در #والفجر۸ برای همیشه پایش را از دست داد و با وجود ۷۰درصد جانبازی(شیمیایی،موجی،قطع پا،و۲۵ساچمه در بدنش) باز هم خستگی را خسته کرد. علی صبر عجیبی داشت.
سال ۶۷ ازدواج کرد.
در سال ۷۱ ، با سمت مسئول گروه #تفحص #لشکر۲۷_محمد_رسول_الله وارد #فکه شد.
و بلاخره سرباز گمنام تفحص در عصر ۲۲بهمن ماه ۱۳۷۹ با سجده ای خونین بر خاکهای #فکه بوسه زد و از همانجا زائر شهر شهادت و همنشین شهدای قطعه ۲۷ گردید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۶ فروردین #سالروز_شهادت شهید غلامرضا صانعی پور گرامی باد .
شهید صانعی پور از بچه های واحد #تخریب بود. رفته بود شناسایی و جمع آوری مین. هر چه منتظر شدیم نیامد. مطئمن شدیم که شهید شده. می خواستیم به قرار گاه خبر دهیم که آمد.
می گفت: وسط #میدان_مین بودم. هر جا که می رفتم عراقی ها بودند. راه را گم کرده بودم. همانجا گودالی کندم و شروع به خواندن #دعای_توسل کردم. بعد از اتمام دعا بلند شدم و راهی را در پیش گرفتم. نزدیک صبح بود که به جاده آسفالت خودی رسیدم.
#شهید_غلام_رضا_صانعی_پور
#سیره_عبادی_شهدا
#دعای_توسل
راوی: شهید یوسف اللهی
کتاب رندان جرعه نوش؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه ۹۱-۹۰.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani