eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
479 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
14 فروردین مصادف است با سالروز ربوده شدن #مجاهد #جبهه تعلیم و تبلیغ #شهید_حجت_الاسلام_محمدحسن_ابراهیمی امام جمعه؛ موسس و مدیر کالج مطالعات اسلامی در #گویان امریکای جنوبی در سال 1383 توسط سرویس های جاسوسی. 🔸 این شهید والا مقام موسس مسجد #حضرت_ولیعصر عج در جرج تاون #پایتخت کشور گویان بود که این مسجد مهمترین مسجد شیعی در کشور گویان است. 🔸پیکر شهید ابراهیمی بعد از 31 روز از ربوده شدن در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ٨٣ توسط #پلیس آنجا کشف شد در حالی که آثار #شکنجه بر پیکر مطهرش نمایان بود. 🔸پیکر مطهرش به #ایران منتقل و در #گلزار_شهدای_علی_بن_جعفر(ع) #قم دفن شد. 🔸رهبر فرزانه انقلاب در پیامشان از ایشان به عنوان #جوان_با_ایمان و #فداکار و #مجاهد_جبهه_تعلیم_و_تبلیغ یاد فرمودند. 🌷شادی روحش #صلوات ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌷 در نگاه 🌷 عراقی‌ها به ما خیلی سخت می‌گرفتند جز ارتباط و تکیه به خدا هیچ راهی نبود تنها امیدمان استعانت خداوند بود یکی از راه‌های تحکیم ارتباط الهی بحث و بود بچه‌هایی که با ما در اردوگاه 12 و 18 بودند تقریبا و را در استقبال از ماه رمضان روزه می‌گرفتند هر چند که روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود. روزه گرفتن جرم سنگین‌تری بود بچه‌ها غذای ظهر را می‌گرفتند و در یک پلاستیک می‌ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می‌زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردند و افطار می‌خوردند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌گرفتند او را می‌دادند. آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیانا در شب می‌دادند را بچه‌ها به عنوان می‌خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت. راوی: آقای 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
#شهید_امیر_حسین_لشکری #خلبان #سالروز_شهادت #نوزده_مرداد ❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ #خاطرات_شهید ✍اولین #اسیر و آخرین #آزاده_جنگ، وقتی رفت 28 ساله بود، وقتی برگشت 47 سال از عمرش می گذشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار #شکنجه ها بود. #شیرینی دیدار چهره تغییر کرده اش را از یادم برد. پسر چهار ماه مان حالا 18 ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید... اینها گوشه ای از صحبت های خانم #حوّا_لشکری همسر #سرلشکر_خلبان_شهید_حسین_لشگری است؛ درد روزهای نبودن و 18 سال #اسارت همسر کم کم داشت به دست فراموشی سپرده می شد که #شهادت برای همیشه این دو را از هم جدا کرد و دیدار را به #قیامت انداخت.. راوے : #همسر_شهید #شهید_سرلشگر_خلبان_حسین_لشگری #سیدالأسرای_ایران🌷 #روحش_شاد #سالروز_شهادت برای شادی روح این بزرگوار #صلوات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
اهمیت بسیار زیادی برای شخص صدام داشت. صدام می خواست از او به عنوان سندی زنده برای اینکه بگوید ایران جنگ را آغاز کرده استفاده کند. جنگ جمهوری اسلامی با رژیم بعث عراق، درست چهار روز بعد از اسارت بود که صدام رسما جنگ را آغاز کرد و شهر های ایران را بمباران کرد. صدام فقط یک جمله از لشکری می خواست و آن جمله این بود: «اینجانب، ستوان یکم خلبان، حسین لشکری، در تاریخ 27 شهریور 59 در خاک عراق سقوط کردم.»  به او گفته بودند اگر این جمله را در مقابل دوربین بگوید، او را به آمریکا می فرستند و شرایط رفاهی و امنیتی کاملی برای او ایجاد خواهند کرد و میلیون ها دلار به او پرداخت می کنند. او هم آدمی نبود که خارج ندیده باشد. در آمریکا آموزش دیده بود و مهارت های پرواز را در آمریکا آموخته بود و خوب می دانست زندگی با رفاه کامل در آمریکا یعنی چه. اما پای امامش ماند و با وجود همه های سختی که انجام می شد، لحظه ای از منافع نظام اسلامی عقب نشینی نکرد. لشکری این جمله را نگفت چون واقعا وارد مرز هوایی عراق نشده بود و صرفا در جدار مرزی پرواز کرده بود. دلیل سقوط هواپیما هم منهدم شدن آن بر اثر موشکی بود که خود بعثی ها پرتاب کرده بودند. خودش را سرباز این کشور می دانست. اصول سربازی را هم بلد بود. معنای سرباز هم مشخص است؛ یعنی کسی که در دفاع از وطنش سرش را می دهد. او حاضر بود سرش را بدهد ولی اعتقادش را نه. او میتوانست با گفتن یک جمله کوتاه، خودش را از 18 سال شکنجه نجات دهد و در وفور امکانات و رفاه دنیوی در آمریکا زندگی جدیدی را آغاز کند. اما این کار را نکرد. @ravianerohani