eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره». شهید ابراهیم هادی کتاب سلام بر ابراهیم، ص41 امــام عــلــی (علـیـه السـلام) زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است. غررالحـكم، ص 256 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم صحبتهای بسیار زیبا و شنیدنی #شهید_محمد_اسلامی_نسسب ( #سردار_زهرایی ) 🌹 چنین نقل شده که : رهبری با دیدن این فیلم فرمودند : من بہ یقین می گویم ڪہ این شهید عزیز در بیداری حضرت زهرا (س) را زیارت ڪرده . #حتما_ببینید #استراتژی_رزمندگان_در_دفاع_مقدس 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کُلُنا عَباسَکْ یازیْنَب سَلامُ الله عَلیها قسمتی از #وصیت_نامه #روحانی_شهید_مدافع_حرم_هادی_ذوالفقاری وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم ، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است ؛ قدر کشورمان را بدانند ، و پشت سر ولی فقیه باشند ، و با بصیرت باشند ، چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید ؛ و از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا س رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز ، چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان مهم و شنیدنی " #حاج_حسین_یکتا " در مشهد مقدس آنچه امام گفت شد و آنچه این سید می‌گوید خواهد شد! 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
🌸🍃 فقط ۱۹ سال داشت اما چنان زندگے کرد ڪه دیدگانش لایق دیدار محبوب شد و در دو کوهه مولایمان مهدی عجل الله تعالی فرجه را دید نه تنها همین یک دیدار که بارها به وصال رسید تو چند سال داری؟؟ تو چطور زیســته اے؟!! #شهیداحمدعلی_نیری #ادمین_نوشت #عارفانه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
🌸🍃 فقط ۱۹ سال داشت اما چنان زندگے کرد ڪه دیدگانش لایق دیدار محبوب شد و در دو کوهه مولایمان مهدی عج
شب موقع نماز فرا رسید. در شبهای دوشنبه و غروب جمعه استاد حق شناس مجلس موعظه داشتند. آن شب بین دو نماز سخنرانی نداشتند، اما از جا بلند شدند و روی صندلی قرار گرفتند. موضوع صحبت ایشان به همین شهید مربوط می شد در اواخر سخنان خود دوباره آهی از سر حسرت در فراق این شهید کشیدند. بعد در عظمت این شهید فرمودند: « این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که از( برزخ و...) می گویند حق است.از شب اول قبر و سوال و... اما من را بی حساب و کتاب بردند.» بعد استاد مکثی کردند و فرمودند: «رفقا! آیت العظمی بروجردی حساب و کتاب داشتند‌..اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود .چه کرد که به اینجا رسید!» من با تعجب به سخنان حضرت استاد گوش می کردم ، به راستی این جوان چه کرده بود که استاد بزرگ اخلاق و عرفان این گونه در وصف او سخن می گوید!!؟ از دوستانش پرسیدم: "این شهید چند ساله بود"؟ گفت: ۱۹سال! دوباره پرسیدم: "در این مسجد چه کار می کرد، طلبه بود"؟ او جواب داد: "نه، طلبه رسمی نبود، اما از شاگردان اخلاق و عرفان حضرت استاد بود.در این مسجد هم کار فرهنگی و پذیرش بسیج را انجام می داد." آن شب به همراه چند نفر از دوستان و همراه استاد آیت الله حق شناس به منزل شهید رفتیم. استاد وقتی وارد خانه شدند در همان ورودی منزل رو به برادر شهید کردند و با حالتی افسرده خاطره ای نقل کردند و فرمودند: " به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشتند‌." بعد نفسی تازه کردند و فرمودند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است." حضرت آقای حق شناس مکثی کردند و ادامه دادند: "من دیدم یک جوان در حال سجده است، اما نه روی زمین!! بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح حضرت حق است"!! حاج آقای حق شناس در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه دادند: "من رفتم جلو دیدم همین احمد آقا مشغول نماز است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت: تا زنده ام به کسی حرفی نزنید." من با تعجب بسیار به سخنان استاد گوش می کردم .. آیا یک جوان می تواند به این درجه از کمال بشریت دست یابد!!؟ 📚عارفانه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
میگفت: یه کاری کن من برم سپاه! بش گفتم: امید جان شما ماشالله برقکاری و فنی ت خوبه چرا میخای بری؟؟؟ گفت: آخه تو این لباس زودتر میشه به آرزوی شهادت رسید... #مقاومت_جهاد #شهید_امید_اکبری🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
اطلاعیه طریقه برگزاری مسابقه کتابخوانی ویژه راویان روحانی : ۱.عزیزانی میتوانند در مسابقه شرکت کنند که حتما به صورت پیامکی ثبت نام کرده باشند. ۲.سوالات روز چهارشنبه ۸ اسفند ماه راس ساعت ۳بعدازطهر در همین کانال قرار داده میشود که عزیزان تا ساعت مشخصی باید جواب سوالات را به شماره ای که ثبت نام کردند ارسال کنند. ۳.روش مسابقه به صورت غیر حضوری می باشد ۴.نتایج مسابقه ان شاالله اوایل هفته بعد از مسابقه اعلام میگردد. ۵.دوستان عزیز حتما کتاب رو مطالعه بفرمایند که هم به مطالب مسلط باشند برای روایتگری ها و هم توی مسابقه بتوانند به خوبی شرکت کنند. کتابخوانی مقدس 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
ایشان مسئولیت کلیه¬ی اسرای آزاد شده را قبول کرده¬بود و در تحول روحی و فکری آنها بسیار مؤثر بود که می¬توان آثار آن را در عملیات¬ مشخص نمود. با آنها برخورد اسلامی داشت و همه¬ی آنها مورد اعتماد ایشان بودند وهمین برخورد والا و انسانی باعث شد که یک تجربه¬ی جدید و بی¬سابقه به موفقیت برسد، به¬طوری که تمامی توابین با یک روحیه و انگیزه¬ی بسیار عالی جنگیدند و شهید دادند و پیروزی¬های چشمگیری هم به دست آوردند. قبل از عملیات کربلای ۲، دو نفر از عراقی¬ها به تیپ بدر پناهنده شدند. شهید دقایقی با آنان به گونه¬ای که حاکی از اعتماد و وثوق ایشان به آنهاست، برخورد کرد و به آنان گفت:« ما می¬خواهیم در این منطقه عملیاتی انجام دهیم و شما باید در این زمینه به ما کمک و مساعدت نمایید تا بهتر بتوانیم حمله کنیم و ...» و مطالبی از این قبیل را با آنان مطرح می¬کرد. فرماندهان هرچه به او تذکر می-دادند که این نوع برخورد از لحاظ امنیتی قابل قبول نیست. ایشان اصرار که این دو نفر مورد اعتماد هستند و در روز عملیات به معاون خود می¬گوید که به این دو نفر پیشنهاد کن که اگر بخواهند می¬توانند با ما در عملیات شرکت کنند و در صورت عدم تمایل به شرکت، آزادند. آن دو نفر از پیشنهاد استقبال می¬کنند. بنابراین به آنها یک قبضه تفنگ و تعدادی فشنگ می¬دهند و چون شهید دقایقی متوجه می¬شود که به ایشان نارنجک تحویل نداده¬اند، ناراحت می¬شود و خودش چند نارنجک به آنها تحویل می¬دهد و این دو پناهنده نیز به خاطر این اعتماد، قهرمانانه در عملیات شرکت می¬کنند و بعد از آن نیز به مجاهدین می¬پیوندند. همیشه به معاون خود که یکی از پاسداران بود با تأکید می¬گفت:« اینها مهمان ما هستند و مهمان «حبیب الله» است و باید به آنان به چشم یک مهمان نگاه کنیم و برخوردمان با این برادران منبعث از فرهنگ اسلامی باشد». اخلاق جذاب او باعث شده بود که در تمامی صحنه¬ها و حتی در داخل خانواده¬های مجاهدین جا داشته باشد. منبع : نرم افزار چند رسانه¬ای شاهد. ویژه¬ی سردار شهید اسماعیلی دقایقی. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
✍ بااین‌که فرمانده بود وخیلی از امکانات دراختیارش بود؛ ولی سعی می‌کرد چیزی اضافه بر نیاز استفاده نکند؛ مثلا : فصل زمستان بودو هوا خیلی سرد ، من متوجه شدم که چراغ والور اتاق آقای تورجی خراب است و درست کار نمی‌کند و شب‌ها از سرما اذیت می‌شوند؛ برای همین بدون این‌که باایشان درمیان بگذارم، به تدارکات لشکررفته وگفتم:« برای آقای تورجی چراغ والور می‌خواهم.» مسؤول تدراکات هم وقتی فهمید برای چه کسی می‌خواهم، بلافاصله چراغ را داد. من هم به‌اتاق ایشان بردم؛ ولی هرچه اصرارکردم وگفتم :«این چراغ که هزینه‌ای ندارد.» آقای تورجی قبول نمی‌کرد و می‌گفت:« چرا هزینه بیت المال تلف شود؟» دست آخر، وقتی دیدم قبول نمی‌کند،گفتم:« برخی از بچه‌های اتاق شما سرما خورده‌اند.»ایشان وقتی این مطلب را شنید، کمی فکرکرد و چون برای بچه‌ها بود، قبول‌کرد.! 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
✨هنوز محاسن و موی صورتش در نیامده بود که دشمن اعلام کرد هر کس مرده یا زنده را بیاورد فلان قدر دارد ✨اون زمان جایزه سر شهید کاوه مثل این روزها دائمأ در حال افزایش بود، تامین مبلغ جایزه ها از طرف بود و شب نامه های متعددی را برایش در شهرها پخش میکردند. اینها خودش حکایتها دارد شنیدنی 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
دست نوشته بسیجی شهیـــد محمدحسین حدادیان که هر بار که میخواند به نیابت از یک شهید ثبت و تاریخ گذاری می‌کرد. دوست شهید: محمدحسین زندگی اش وقف اهل بیت (ع)  و خدمتگزاری به مردم بوده است و بسیجی‌وار و بدون منت آنچه که در توانش بود برای دیگران کار می‌کرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
هر روز صبح قبل از هر ڪارے زیارت عاشورا میخواند همین شهیدش ڪرد 📝راوے:دوست شهید 24ساله 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
نسخه مطالعه وب-شماره 173.pdf
5.4M
🗞 🗞 🔗 هفته نامه خبری-تحلیلی "خط حزب الله" 📌نشریه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی 📐شماره ۱۷۳ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔔 شماره جدید #خط_حزب‌الله منتشر شد: نه #آنارشیسم، نه #محافظه‌کاری 🔰 #سخن_هفته: خط حزب‌الله در یادداشت این شماره، دو جریان و تفکری که در مواجهه با نظریه‌ی #نظام_انقلابی قرار دارند را بررسی کرده است. این یادداشت مهم را از دست ندهید. ♨️ #اطلاع‌نگاشت: ۷ پرسش و پاسخ از بیانیه‌ی #گام_دوم_انقلاب: کلید همه‌ی قفل‌ها ❇️ #برش_دیدار: دولتی‌ها مواظب باشند که از اروپائی‌ها فریب نخورند! ✴️ #پرسش‌و‌پاسخ: بزرگ‌ترین آسیب محیط دانشجویی چیست؟ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
ابو ریاض یکی از افسرای عراقی میگه: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم... سال‌ها از آن قضیه گذشت. بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است. اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟ وقتی داستان مربوط به کارت و پلاکش رو برایم تعریف کرد، مو به تنم سیخ شد... پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی و خوش سیما اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخای. اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم، قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید... 📚 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت سالگردشهادت شهید_فضل_الله_محلاتی ،نماینده امام درسپاه بیانات ایشان درجمع رزمندگان لشکر14 امام حسین(ع) 💠 شهیدحسین خرازی وآیت‌الله مهدوی کنی نیزدر جمع آنها حضور دارند. 💠 نظر رهبر انقلاب راجع به شهید محلاتی: 🔹من تا الآن هیچ فردی را ندیده‌ام كه در مبارزات عمومی، آن جور سازش ناپذیر و خستگی ناپذیر باشد. در كار جمعی زودآشنا و زودآشتی باشد. واقعاً كسی را با این خصوصیات مثل ایشان من ندیده‌ام. كسانی هستند كه هر كس به آنها فشاری بیاورد تسلیم می‌شوند؛ چه دشمن؛ چه دوست. ایشان در مقابل فشار دشمن واقعاً تسلیم نمی‌شد. بارها زندان رفته بود، به نظرم ۱۰-۱۵ مرتبه، در طول دوران مبارزات دستگیر شده و به زندان رفته بود. شما می‌دانید تعداد بازداشت مهم است. یعنی اگر كسی یك بار زندان بیفتد و مثلاً ده سال بماند، این یك بار بازداشت شده، اما اگر كسی در این ده سال ۵ بار بازداشت شده و هر بار بازداشت شدن یك رنج خاص خودش را و یك مرحله و عقبه خاص خودش را دارد كه آن كسی كه یك بار بازداشت شده بود مثلاً آن چند سال را گذرانده، دیگر آن عقبات را نخواهد داشت. خوب آن آدمی كه آن جور در مقابل دشمن سازش ناپذیر بود و مبارزه را به هیچ وجه ترك نمی كرد، به دوستان كه می رسید، یك آدم سازش‌پذیر و رام و بدون لجاجتی مشاهده می‌شد و احساس می‌شد، كه آدم واقعاً حیرت می كرد. (8دی1365) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عملیات خیبر در ساعت ۲۱:۳۰ روز ۱۳۶۲/۱۲/۰۳ با رمز یا رسول الله(ص) آغاز شد و تا ۲۲اسفند همان سال به طول انجامید. #عملیات_خیبر یکی از عملیات‌های تهاجمی “جمهوری‌اسلامی” بود. هدایت و فرماندهی عملیات خیبر بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) بود. دو قرارگاه اصلی (کربلا و نجف) و پنج قرارگاه فرعی (نصر، حنین، بدر، حدید و فتح) تحت امر قرارگاه مرکزی بودند. 👈از فرماندهان این عملیات مهم: 🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت ، فرمانده لشکر۲۷ محمدرسول‌الله(ص). 🌹شهید حاج حسین خرازی ، فرمانده لشکر۱۴ امام‌حسین(ع) 🌹شهید حاج حمید_باکری ، فرمانده لشکر۳۱ عاشورا. پی نوشت: #عکس_تاریخی از آخرین عکس های شهید همت قبل از شهادت در عملیات خیبر اسفند ۶۲ طلاییه عملیات خیبر حضور در جمع رزمندگان گردان عمار 🌷شهدایی که در عکس دیده می شوند به ترتیب از راست عبارتند از : 🌹شهید مرتضی مفاخری: کادر گردان عمار 🌹‌شهید اسماعیل لشگری : فرمانده گردان عمار 🌹شهید ابراهیم اصفهانی : معاون گردان عمار 🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت : فرمانده لشگر ۲۷ 🌹شهید علیرضا سلیمی : (دقیق پشت سر حاج همت است) 🌹شهید علی محمد محمدی = (نفر اول از چپ) حماسه حاج همت و یارانش در حفظ جزایر و مقاومت در مقابل پاتک های وحشتناک، سنگین و پرحجم دشمن که از حمایت کامل غرب و شرق برخوردار بود غیرقابل توصیف و وصف ناشدنی است فقط خدا می داند که چه کار بزرگی این بچه ها کردند پیکرهای مطهری که در آستانه عید سال ۶۳ پیدا نشد و هیچگاه به خانه برنگشت خود گواه حماسهٔ جهاد، شهادت و ایثار امامزادگان عشق است. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
❃↫«بِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬❃ #فرازے_از_وصیت_نامہ ✍دیروز از هر‌چہ بود گذشتیم، امروز از هر‌چہ بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاڪریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامے بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. ✍جبهہ بوے ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو مے‌دهد. آنجا بر درب اتاقمان مے ‌نوشتیم یا حسین فرماندهے از آن توست؛ الآن مے ‌نویسیم بدون هماهنگے وارد نشوید. ✍ الهے نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان ڪن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان ڪن تا اسیر نگردیم. #شهید_نورعلی_شوشتری #مسیح_بلوچستان🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
قدرشناسی تا آخر عمر روزي به اتفاق هم از روستا مي‌آمديم كه ديدم از ماشين پياده شد و به پيرمردي كه به نظر نمي‌رسيد وضع اقتصادي بدي داشته باشد، پولي داد. از آقا نورعلي پرسيدم: «موضوع چيه؟!» گفت: «اين مرد براي من يك روز كه چوپان كوچكي بودم، كار بزرگي انجام داد. باران شديدي مي‌باريد. اين مرد، وقتي مرا ديد، «كَپَنَك» (نوعي لباس نمدي مخصوص چوپانان) خودش را از روي دوشش درآورد و روي من انداخت و گفت: «اين را بگير و اينجا استراحت كن.» من هیچ‌وقت اين محبت او را فراموش نمي‌كنم و تا زنده هستم كمكش مي‌كنم.» حاج‌آقا محبت هيچ‌كس را فراموش نمي‌كرد و اين را «قهرقلي» كه آن چوپان است به ياد دارد. منبع: موسسه فرهنگی هنری شهید شوشتری راوی: همسر شهید سردار شهید نورعلی شوشتری 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا