#عهد_مشترک
🔶 ما در برابر خدای متعال نسبت به هر انسانی که از دین منحرف شود پاسخگو هستیم. ما نسبت به هر انسانی در دورترین نقطه جهان اسلام که علیرغم وجود امکانات، منحرف است، مسئول هستیم؛ چه برسد به آن کسانی که در وطن ما، در کشور ما و در میان مردم ما زندگی میکنند.
چگونه میتوانیم ادعا کنیم که از دعوتکنندگان به خدای متعال هستیم درحالیکه در کشور ما کسانی وجود دارند که از اسلام هیچ چیز نمیدانند و ما اصلاً به آنها فکر هم نمیکنیم؟
#شهید_آیت_الله_محمد_باقر_صدر
🔹 بارقهها، ص ۴٠.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔰وظیفه شناسی
🔸می گفت: مهم نیست❌ چه #مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست👌 انجام #وظیفه کنیم.
🔹خیلی برای #کارش دل می سوزاند. حسابی خودش را سر کار خسته😪 می کرد. هر جا دوره تیر اندازی💥 بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از #خستگی جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از #بهترین_ها بود.
#شهید_جواد_الله_کرم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🍃🌸
#شهدا_و_ماه_مبارک_رمضان
🍀در دوران سربازی در پادگان شاهنشاهی مسئول آشپزخانه كرده بودندش ...
🌷ماه رمضان آمده بود و او گفته بود
هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش ميرساند ...
ولي يك هفته نشده، خبر سحری دادنها
به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود.
او هم سرضرب خودش را رسانده بود
و دستور داده بود همهی سربازها به
خط شوند و بعد، يكی يك ليوان آب
به خوردشان داده بود كه
" سربازها را چه به روزه گرفتن ! "😔
و ابراهيم بعد از ۲۴ ساعت بازداشت
برگشته بود آشپزخانه...😢
👌با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييكها را برق انداختند و منتظر شدند.
براي اولين بار خدا خدا ميكردند
سرلشكر ناجی سر برسد.
ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد.😅
پاي سرلشكر شكسته بود و ميبايست
چند صباحی توی بيمارستان بماند.
تا آخر ماه رمضان، بچهها با خيال راحت روزه گرفتند.😉
#فرمانده_دلها ❣
#شهید_محمدابراهیم_همت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
کلیپ بسیار زیبا از سفره افطاری در جبهه
ساده و باصفا
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔻 تلاوت هر روزه #قرآن_کریم
اولین قرار شهید سیاهکالی و همسرشان بعد از #ازدواج ختم هر روزه یک صفحه #قرآن بوده است.
تا روز آخر هم بر این عهدشان #وفادار میمانند.
به گونهای که بعضی از روزها که وقت تنگ بوده از زمان #صبحانه خودشان میزدند ولی بدون خواندن قرآن از خانه بیرون نمیآمدند.
شهیدانه زندگی کنیم تا شهید شویم.👌
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4_5929436324766421749.mp3
9.05M
#پیشنهاد_دانلود
✅ 9 دقیقه همراه شویم با شاهکار استودیویی کمیاب و فوق العاده زیبای استاد #عبدالباسط عبدالصمد که در نهایت آرامش اجرا شده است و دقایقی جسم و روح و روان شنونده را آرام میکند و به ملکوت سوق میدهد 😍
💠 آیاتی از سوره بقره ( آیات #روزه )
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
فیلم بردار مخلص حماسه های #دفاع_مقدس و کارگردان فیلم #تویی_که_نمی_شناختمت #محمد_ابراهیم_سلطانی_فر
#تویی_که_نمی_شناختمت!
فامیل بود. نه آنقدر دور که نشناسمش.
از همان زمان شاه، قبل از #انقلاب ، در بین فامیل زبانزد همه بود.
خودش و خانواده اش.
ایمان، اخلاق و هرچیز خوب که فکرش را بکنید.
واسه همین خیلی دوستش داشتم.
و او هم من را ...
کیف می کرد وقتی در درگیری های جلوی دانشگاه علیه #منافقین ، از طرف صدا و سیما آمده بود فیلمبرداری کند، مرا با آن جثه کوچک می دید که این طرف و آن طرف می دوم.
آنقدر دوستش داشتم که سال 60 وقتی رفتم جبهه، یکی از کسانی بود که در وصیت نامه ام خیلی به او سلام رسانده بودم و آرزو داشتم زیر پیکر شهیدم را بگیرد ...
که نشد!
"محمدابراهیم سلطانی فر" آن دلاورمرد جبهه ها که دوربین فیلمبرداری سلاحش بود، دیشب 21 اردیبهشت 1398 به رحمت خدا رفت.
و رفت به برادر شهیدش " #سعید_سلطانی_فر " پیوست که چند سال پیش از این، بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی در جبهه، در غربت به #شهادت رسید و غریبانه و مظلومانه دور از وطن به خاک سپرده شد.
دلم از این سوخت که چندی پیش با دوستان صدا و سیما هماهنگ کردم هرطوری هست بروند سراغ او که حالش خیلی خراب بود و برنامه ای و تجلیلی و ...
و نرفتند.
ابراهیم کارگردان فیلم سینمایی "تویی که نمی شناختمت" بود که خیلی مورد توجه و تشویق مقام معظم رهبری قرار گرفت.
"درود بر داودآبادیها. خانواده ما اصالتاً اهل داودآباد هستند که از توابع استان مرکزی است. طایفه داودآباد در خطه فراهان و اراک به انقلابیون معروفند. یادم هست نوروز سال 58 در اراک بودم که روی دیوارهای شهر نوشته بودند: «درود بر داودآبادیها».
از چند نفر علت این جمله را پرسیدم که در جواب گفتند: تا همین چند وقت پیش مجسمه شاه در میدان مرکزی اراک وجود داشت و کسی جرات پایین کشیدن مجسمه را نداشت تا اینکه داودآبادیها از روستا به اراک آمدند و مجسمه را پایین کشیدند. نوشتن این شعار هم به همین دلیل است.
بعدها که دلیل حزباللهی بودن داودآبادیها را از خودشون میپرسیدیم، میگفتند: «آقا هذا داودآبادی، یعنی امام مثل داودآبادیهاست.» در کل داودآبادیها خیلی غیور و خودجوش و حزباللهی هستند.
از گفتگوی مرحوم سلطانی فر با خبرگزاری فارس
9 شهریور 1392
به قول شهید آوینی:
"اگر شهید نشویم، می میریم!"
و وای بر من
که چند سالی در اوج بی معرفتی، رفتن و دیدن ابراهیم را پشت گوش انداختم.
روحش شاد.
#حمید_داودآبادی
22 اردیبهشت 1398
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_اسارت
🌷 #ماه_رمضان در نگاه #شهدا🌷
عراقیها به ما خیلی سخت میگرفتند جز ارتباط و تکیه به خدا هیچ راهی نبود تنها امیدمان استعانت خداوند بود یکی از راههای تحکیم ارتباط الهی بحث #نماز و #روزه بود بچههایی که با ما در اردوگاه 12 و 18 بودند تقریبا #ماه_رجب و #ماه_شعبان را در استقبال از ماه رمضان روزه میگرفتند هر چند که روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود.
روزه گرفتن جرم سنگینتری بود بچهها غذای ظهر را میگرفتند و در یک پلاستیک میریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره میزدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میکردند و افطار میخوردند اگر موقع تفتیش از کسی غذا میگرفتند او را #شکنجه میدادند.
آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیانا در شب میدادند را بچهها به عنوان #افطار میخوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب میگذشت.
راوی: آقای #مرتضی_حاج_باقر
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#ماه_رمضان ،بهار خود سازی و عبادت، بهار #قرآن و بهار توجه وذکر و #استغفار واستغاثه به خداست. آن را قدر بدانید .همه قشرهای مردم -مخصوصا جوانان-ماه رمضان را مغتنم شمارند. به خدا پناه ببرند وهدایت وعنایت اورا طلب کنند وبه او اتکا نمایند.
#امام_خامنه_ای (مدظله العالی)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹 #ماه_رمضـان_در_جبهه_ها 🌹
🌺 بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن
نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ...
🌺 مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند.
🌺 جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید...
🌺 فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد.
🌹ماه #رمضان بود...
🌹تیرماه شصت و یڪ...
🍂 #عملیات_رمضان
🍂 #بفدای_لب_تشنه_ات_یاحسین
🍂 #خاطرات_ناب
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani