eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۴آبان‌ماه، گرامی باد .🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🍃در ۱۵ تیرماه ۱۳۵۶ در روستای امیر حاجیلو از توابع شهرستان فسا دیده به جهان گشود ، وی اولین فرزند خانـواده بود. تحصیلات خود را تا دوره راهنمایی در روستای محل‌تولد با موفقیت گذراند، و برای ادامه تحصیل بهمراه خانواده‌اش به شهرستان فسا عزیمت ڪردند، دوره متوسطه را بطور ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۷۴ در سن ۱۸سالگی با توجه به علاقه‌ای که به نهاد مقدس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی داشت به عضویت این نهاد در آمد . 🍃دوره آموزشی عمومی خود را سال ۱۳۷۴ در پادگان شهید حبیب الهی اهواز آغاز کرد و دوره تخصصی اولیه توپخانه را با گرایش قبضه سال ۱۳۷۵ در پادگان ۶۳خاتم الانبیا تهران با موفقیت به اتمام رساند و بعد به گروه توپخانه موشکی ۵۶ یونس (ع) سروستان معرفی و در گردان جندالله بعنوان فرمانده قبضه مشغول خدمت شد و پس از مدتی خدمت در این گردان بنا به نیاز به گردان غدیر منتقل شد. 🍃در سال ۱۳۷۷ گواهینامه پایان دوره آموزشی راکت‌انداز ۲۴۰ م‌م را گرفت. در زمستان ۱۳۸۶ چندماه در کردستان در منطقه‌عملیاتی پیرانشهر با گروه پژاک مبارزه کرد و در سال ۱۳۹۰ به فرماندهی رسد دیدبانی از آتشبار هدفیاب منصوب گردید. وی در طول بیست سال خدمت صادقانه اش در مناطق مختلف حضور فعال و چشمگیری داشت . از جمله ماموریت های تنب بزرگ، تنب کوچک ، بندر عباس، قشم، کردستان . 🍃در سال ۱۳۹۳ برای اولین بار برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) راهی کشور عراق شد و ماموریت اول او منجر به آزاد سازی شهر صلاح‌الدین و تکریت گردید، در ماموریت دوم در مهر ۱۳۹۴ به تهران و از تهران به بغداد اعزام شد و سرانجام در تاریخ ۲۴ آبان ماه سال ۱۳۹۴ در سامرا در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری (ع) و امام علی النقی (ع) به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاکش طی یک تشییع با شکوه در زادگاهش روستای امیر حاجیلو در گلزار شهدای امامزاده شهیدان به خاک سپرده شد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
جلیل هر زمان از اداره به خانه می آمد تمام خستگی هایش را پشت در می گذاشت و با لبخند وارد خانه می شد. با شور و نشاط خاصی که داشت با صدای بلند سلام می کرد. در این 18 سال روزی نشد که با بی حوصلگی آشپزی کنم همیشه با عشق به همسر و فرزندانم و با تمام وجود آشپزی می کردم.   روزهای پنج شنبه  زودتر از ایام هفته تعطیل می شد و به خانه می آمد .  سفره را پهن میکردم .   محمد و مریم با وجود گرسنگی شدیدی که داشتند، غذا نمیخوردند. همه منتظر آمدن یک نفر بودیم که جمعمان کامل شود و با هم بر سر یک سفره بنشینیم . روزهای جمعه نیز در خدمت خانه بود. نمی گذاشت به چیزی دست بزنم. تمام کارهای خانه را انجام می داد . از ظرف شستن تا جارو کردن خانه . گاهی دلم برایش می سوخت و به او کمک می کردم . سریع کارها را تمام می کرد غذا را می پخت تا به خطبه های نماز جمعه برسد. اکثرا با دخترم به نماز جمعه می رفت . و در راه بر گشت برای مریم تنقلات می خرید و باهم می خوردند و قتی نزدیک خانه می شد دست و صورتش را می شست که من متوجه نشم..  وقتی هم برمی گشتند سفره را پهن می کردم و همه دور هم جمع می شدیم من و محمد با اشتها غذا میخوردیم ولی آنها نه .... بعدها متوجه شدم که پدر و دختر یواشکی تنقلات می خوردند و سیر بودند که غذا نمیخوردند.... ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ولادت : ۱۳۵۶/۴/۱۵ فسا ، شیراز شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲۴ سامرا ، عراق 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 دلش نیامد به مادرش بگوید می‌خواهد شهید شود 🔹برادر از آخرین دیدار با او می‌گوید، شبی که حتی به مادرش هم نگفت دارد می‌رود، چون می‌خواست شهید شود ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فرازی از : به‌راستی شهــدای‌مان . . . آن انسان‌های راستینی هستند ڪہ سایه ستایش فرشتگانند و خداوند به شهیـد و رقص خونینش در جبهه‌ هایِ نبرد فخر می‌فروشد و آیه تبارڪ‌الله و احسن الخالقین نازل می‌ڪند ... شهیـــد پیرو حسینـی است ڪہ خون خـدا و ثـارالله است. 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فاطمه به دوسالگی که رسید .قصد داشتم جشن تولدی را برایش بگیرم. اما زخم زبان هایی از اطراف به گوشم رسید. تصمیم گرفتم تولد دوسالگی را همانند سال پیش با جمع چهار نفری در کنار مزار جلیل برای فاطمه بگیرم. خیلی دلم گرفته بود. به گلزار شهدا رفتم و خودم را روی سنگ مزارش انداختم و گفتم : جلیل تحمل زخم زبانهای مردم را ندارم... برای من شاد کردن دل فاطمه مهم است و هدایای مردم برایم اصلا مهم نیست . خیلی گریه کردم و به او گفتم : روز تولد فاطمه کیک تولد می خرم و به خانه می روم و تو باید به خانه بیایی.روز بعد در بانک بودم که گوشی تلفنم زنگ خورد . جواب دادم . گفتند: یک سفر زیارتی سوریه به همراه فرزندان در هر زمانی که خواستید... از خوشحالی گریه کردم.در راه برگشت به خانه آنقدر در چشمانم اشک بود که مسیر را درست نمی دیدم. یک روزه تمام وسایل ها را جمع کردم و روز بعد حرکت کردیم. از هیجان سوریه تولد فاطمه را فراموش کردم. زمانی که به سوریه رسیدم یادم آمد که تولد فاطمه چهارشنبه است. بدون اینکه به من بگویند حرم حضرت رقیه را تزئین کردند و با حضور تمام خانواده شهدای مدافع حرم جشن گرفتند . شروع سه سالگی فاطمه خانم در کنار سه ساله امام حسین یک آرزوی بزرگی برای من بود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📋 💠سالروز شهادت 🌷 پاسدار شهید مدافع حرم 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
یک شب با صدای گریه ی فاطمه از خواب بیدار شدم. دیدم جلیل نیست. فاطمه را آرام کردم و در اتاق را آرام باز کردم . جلیل گوشه ای از سالن نشسته بود. عبا یی (که از نجف خریده بود ) روی شانه هایش و انگشتر عقیق یمن هم در انگشتانش خوابش برده بود. صدایش زدم .چشمانش را باز کرد. گفتم جلیل خدا اینگونه قرآن خواندن تو را دوست ندارد! ببین بین قرآن خواندن خوابت برده.. گفت: زهرا جان. خداوند خطاب به فرشتگانش می گوید در دل این شب، وقتی همه خواب هستند  بنده ی من با همه ی خستگیها یش  و خوابی که تمام چشمانش را فرا گرفته . بیدار مانده تا من به او عطا کنم هر آنچه می خواهد ... ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۴آبان‌ماه، گرامی باد .🥀 محل تولد: پرین ، ممسنی تاریخ تولد: ۱۳۵۶ تاریخ شهادت: ۹۴/۸/۲۴ محل شهادت: بیجی ، عراق محل دفن: پرین ، ممسنی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📋 💠سالروز شهادت 🌷پاسدار شهید مدافع حرم شهید مدافع حرم بهزاد سیفی متولد شهریور ۱۳۵۶ بود. دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراند و در ۱۵ سالگی به خدمت سپاه در آمد. بهزاد سیفی پاسداری از اهالی شهرستان «رستم» و از نیروهای «تیپ ۵۶۶ یونس» سروستان بود که چندسال پیش به یگان های «مدافع حرمِ آل الله(صلوات الله علیهم)» در «عراق» پیوست و به تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۹۴ شمسی(2 سال قبل)، در نبردهای «بیجی» علیه «مزدوران سعودی» و «سرسپرده گان اسلام آمریکایی» بال در بال ملائک گشود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔰در جاده شمال، ماشینی همینطور به ما چراغ میزد. به بهزاد گفتم: یک ماشین دنبال ما هست ، بهزاد کنار گرفت و به سراغ راننده رفت. من هم به دنبالش رفتم . 🔰یک مرد بسیار متشخص بود و با کمال محبت و احترام درخواست مبلغ 20 هزار تومان کرد و گفت همه کارتهایش را در منزل جا گذاشته و برای بنزین کم دارد ، همش میگفتم به چه ماشینی تقاضا کنم که باور کند و بهم کمک کند و خجالت نکشم به دلم افتاد از ماشین شما تقاضا کنم. 🔰بهزاد مبلغ را بهش داد و آن شخص هرچه اصرار کرد که شماره کارتی بهش بدهیم که پول را به ما پس بدهد بهزاد قبول نکرد و گفت به خاطر حضرت زهرا این مبلغ را دادم . مرد لبخندی زد و گفت دیدم پشت ماشین شما یا زهرا نوشته بود به شما رو زدم و تشکر کرد و رفت هیچ وقت ذوق و اشتیاق آن روز بهزاد را فراموش نمی کنم. ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۴آبان‌ماه، گرامی باد . 🌹 خلاصه گزارش عملیات : نام‌ عمليات: فتح‌ 3 (هجومي) زمان‌ اجرا : 24/8/1365 تلفات‌ دشمن‌ (كشته، زخمي‌ و اسير): 500 مكان‌ اجرا: منطقه‌ زاخو - دهوك‌ در عمق‌300 كيلومتري‌ جبهه‌ شمالي‌ جنگ‌ ارگان‌هاي‌ عمل‌كننده: نيروهاي‌ قرارگاه‌ رمضان‌ از سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و معارضان‌ كرد عراقي‌ اهداف‌ عمليات: ضربه‌ به‌ مراكز پشتيباني‌ و عقبه‌ دشمن‌ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani