eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
473 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشین‌ها. همان‌طور که پیاده می‌آمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.» حاج آقا گفت: «خانم چه می‌گویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.» همان‌طور که سه تایی می‌خندیدیم، یک ماشین که داشت می‌رفت برای تعویض خادم‌ها نگه داشت جلوی پای‌مان. پرسید: «علقمی؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه می‌کردیم. حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ما‌ها دقت نمی‌کنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.» راوی: همسر شهیدابوالفضل شیروانیان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
رفتیم هیئت فدائیان حسین (ع). وقتی وارد شدیم بچه‌ها که می‌دانستند ایشان از مدافعان حرم است شروع کردند از حضرت زینب گفتند و از توفیقی که مدافعان حرم دارند و ... سوار موتور شدیم و او شروع کرد به حرف زدن. یک لحظه احساس کردم دارد باران می‌آید. قطره‌های آب می‌پاشید روی صورتم. وقتی پیاده شدیم از چشم‌های قرمزش فهمیدم باران نمی‌آمده، اشک‌های او بود که توی آن سرما برمی‌گشت روی صورت من. گفت، «مرتبه قبل که به سوریه رفتم، به سخن شهید زاداکبر پی بردم. وی می‌گفت: کسی که این‌جا شهید بشود یک تیر و ۱۴ نشان است. آن‌جا آن‌قدر وضعیت وخیم است که اگر ۱۴ معصوم و غیرت‌الله، مدافع حرم عمه جانشان زینب (س) نبودند، تکفیری‌ها حرم حضرت زینب (س) را با خاک یکسان می‌کردند. دفاع از حرم یک امر الهی است.» گفتم، «چه دستاوردی برای ما دارد؟» گفت، «کسی که آن‌جا شهید بشود، چهارده معصوم به استقبال وی می‌آیند. اگر شما راضی نباشی من شهید نمی‌شوم، اما اگر تو راضی بشوی، من لایق شهادت می‌شوم و قول می‌دهم نام شما را نیز نزد چهارده معصوم بیاورم.» راوی: همسر شهید ابولفضل شیروانیان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📋 💠سالروز شهادت 🌷 شهید مدافع حرم 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔸وقتی ابوالفضل شروع می‌کرد به تعمیر وسایل، خیلی غیرتی بود. آنقدر تندتند کار میکرد و جوش میزد که صورتش پر عرق میشد؛ دولا که میشد روی وسیله، عرقهایش چکه‌چکه میریخت روی قطعه‌ها. 🔸یکبار با یگان مهندسی ۴۰ صاحب‌الزمان عَجَّلَ‌الله‌تعالی‌فرجهُ‌الشریف رفته بودیم دژ مرزی جنوب برای تعمیر ماشین‌آلات گردان تخریب؛ موقع کار، سردار زاهدی فرمانده وقت نیروی زمینی آمد بازدید. 🔸ابوالفضل را در همان حالت عرق‌ریزان دید. معرفی کردیم که حیات ماشین‌آلات ما دست آقاابوالفضل است. سردار آمد دست بدهد اما ابوالفضل که دستش گریسی بود، مُچش را آورد جلو. 🔸فرمانده گفت: ما افتخار می‌کنیم به چنین دستهایی؛ بعد هم دستهای گریسی ابوالفضل را گرفت و گفت: بذارید لااقل ما در این‌حد مثل شما گریسی بشیم. 📀راوی : دوست شهید ابوالفضل شیروانیان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ لحظه بعد از شهادت🌷 👈 شامل فیلم کوتاهی از پیکر مطهر یکی از دفاع مقدس، لحظاتی بعد از شهادت 🌷 👈 در ساحل رودخانه (نهر) 👈 با قمقمه پر از آب 👈 با لب تشنه 👈 هر کس می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
داستانی شگفت تر از داستان های شگفت:آقای حاج محمد سود بخش از دوستان شهید محراب وهمراه ایشان در سفر های مختلف بیان می کند در سفر های مختلف با ایشان بودم این بزرگوار مقید بودند نماز را در سخت ترین شرایط سر وقت بخواننددر یکی از سفر های زیارتی عمر ه که با ایشان بودیم در فرودگاه بیروت چند ساعتی تاخیر داشتیم ونزدیکی های مغرب بود که هواپیما برای پرواز به جده آماده شد.ایشان سعی کردند هواپیما تاخیر کند تا نماز مغرب وعشا را سروقت بخوانندولی مقدور نشدداخل هواپیما شدیم ایشان ناراحت بودنندکه وقت نماز شده وداخل هواپیما هستند چند مرتبه خواستند پیاده شوندگفتند مسافرین همه سوارند وامکان پیاده شدن نیست .ایشان با حالت پریشانی وناراحتی از این که نتوانسته اند نماز سر وقت بخوانندبا یک حالت توجه وتوسل خاص ایستادند به محض حرکت هواپیما آتش از موتور هواپیما نمایان شد به سرعت مسافرین را پیاده کردند آقا با خوشحالی فرمودند نماز نماز؛کارکنان فرودگاه ابراز داشتند حداقل چهار ساعت تاخیر داریم پس از اقامه نماز جماعت طولی نکشید که ماموران اعلام کردند هواپیما آماده حرکت هست. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎤حاج حسین کاجی ♦️داستان جوانی که در گردان تخریب اخراج شد وعاقبت به شهادت رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹باید یک کار وسیع جبهه‌ای انجام داد. 🔻 : ▪️ما اگر بخواهیم درمقابل جبهه دشمن کارکنیم، هم باید تنوع داشته باشیم، هم باید ابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم، هم برنامه داشته باشیم، کارمان هدایت شده باشد و این نمی‌شود مگر با تشکیل جبهه. از افراد و حتّی مجموعه‌ها به تنهایی کار بر نمی‌آید، باید یک کار وسیع جبهه‌ای انجام داد. این کار هم جز با حضور مردم امکان ندارد. یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را می‌کند. ۱۳۹۲/۲/۲ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۴ آذر ماه گرامی باد. 🥀 دوازدهم فروردین 1329، در روستای برگ از توابع شهرستان مشهد چشم به جهان گشود. پدرش محمد، کارگر بود و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم حوزوی تا (سطح1) پرداخت. سال 1349 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست‌وچهارم آذر 1359، با سمت فرمانده گروهان در ارتفاعات الله‌اکبر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار خواجه ‌ربیع شهرستان زادگاهش قرار دارد. برادرش حسن نیز به شهادت رسیده است. خدا را فراموش نکنید . نماز را اول وقت بجا آورید . برای پیروزی رزمندگان اسلام و سلامتی امام دعا کنید . از آنهایی که توان جنگیدن را دارند می خواهم که هرچه زودتر به ما بپیوندند که ما به وجودشان سخت نیازمندیم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا