🥕نکاتی در مورد هویج:
🔸هویج پخته #داروی_اسهال
🔹آب هویج داروی #یبوست
🔸هویج پخته 2برابرهویج خام خاصیت داره
🔹هویج درشت تر،نیترات بیشتر داره(عامل اختلال عصبی)
🔸هویج هرچی #نارنجی تر،مقوی تر😋
💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در خوشبینانهترین حالت، چه اتفاقی در مذاکره با آمریکا میافتد؟!
https://eitaa.com/revayte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌راز عاقبت بخیری شهید رئیسی:
https://eitaa.com/revayte
13.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚙️ سوال رهبر انقلاب از یکی از تولیدکنندگان درمورد نتیجه وعدهای که سال گذشته به شهید رئیسی داده بود
🎥 بخشی از مستند پرچمداران بخش خصوصی؛ پیشگامان پیشرفت
💻 https://eitaa.com/revayte
✅ از شئون عاقبت بخیری اینه که پشت سر این آقا باید راه رفت و چشم و گوش و هوش را تماما متمرکز بر ایشون نمود.
https://eitaa.com/revayte
شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟
با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا…
🌷شهیدسیدمجتبی_علمدار
https://eitaa.com/revayte
•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب دختری با روسری آبی |•
#شهیده_نسرین_افضل
وحشت. من خودم در آن حال قرآن میخواندم و گریه میکردم. حس میکردم همه بیاندازه به خدا نزدیک شدهایم. ساعت دوازده و نیم وارد شهر مهاباد شدیم. هنگام ورودمان همه با حالت بخصوص به ما نگاه میکردند. انگار منتظر ما بودند. روی دیوارهای شهر که نگاه میکردیم، شعارهای گروهکهای منافق به چشم میخورد. اصلاً شهر یک حالت خمودی به خود داشت و فقر و بدبختی را از نگاهشان میشد فهمید. از در و دیوار شهر خون میبارید و با هر نگاه، مثل این بود که پیام شهیدی را میشنیدی. بعد از عبور از چند خیابان، وارد سپاه مهاباد شدیم. چند تا از خواهرها به استقبالمان آمدند. توی صحبتهایشان متوجه شدیم اینها تهرانی و کرمانی هستند و مدتی میشود توی منطقه مستقر شدند. ناهار خوردیم و بعد از ظهر جلسه داشتیم. آمدند و برایمان درباره ی اوضاع منطقه صحبت کردند. موارد لازم گوشزد شد. برادر صادق صحبت کرد و گفت:
_ برای حضور در مدارس و برقراری ارتباط با دانش آموزها اومدین. حواستون باشه همه ی مردم اینجا از اهل سنت هستن. چیزی نگین که باعث دلخوری بشه. ما باید وحدتمون رو حفظ کنیم. مردم اینجا فقر فرهنگی دارن ... .
بعد از اتمام جلسه برادرها رفتند و ما خودمان یک جلسه ب درون گروهی داشتیم. نسرین درباره ی رعایت اخلاق اسلامی صحبت کرد. شب شد. برعکس عصر و حالت ساکت و مرموزی که در شهر حاکم بود، تا نزدیک صبح صدای تیراندازی قطع نشد.
قدری وحشت کردیم. تا به حال چنین سر و صدایی نشنیده بودیم. یاد آرامش شبهای شیراز افتادیم. یکی از برادرها آمد و گفت:
_ نترسین، اینا از پشت کوها واسه ایجاد فضای رعب و وحشت توی نیروها انقلابی شلیک میکنن. میخوان احساس ناامنی کنین.
#کتاب_دختری_با_روسری_آبی
به قلم: فریبا طالش پور
ناشر: انتشارات فاتحان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
https://eitaa.com/revayte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر این کلیپ قشنگ بود.
درود به شرفت ...
واقعا کار، خوبه خدا درست کنه ❤️
#
https://eitaa.com/revayte