کسی باش که
برای #صعود خودش میجنگه،
نه سقوط آدم ها!
#انگیزشی
#ریحانه
◉━━━━━━─────🌹
@reyhanatozeynab
◉━━━━━━─────🌹
یه خبر خوب اینکه: برای عید براتون برنامهی ویژهیی داریم😍
راستش خیلی فکر کردم که برای عید چه پست ها و برنامه هایی داشته باشیم که هم جذاب باشه و شما دوستش داشته باشید هم تکراری نباشه😁❤️
اولش تو فکرم بود که هر شب #رمان بزارم، اما بعد دیدم تکراریه و توی عید که کلی مهمون میاد یا مهمونی میریم، شاید حوصلهی خوندن داستان بلند بالا رو نداشته باشیم🙈😅
که یهو یه ایده به ذهنم رسید😃💡
یه برنامه متفاوت ✨
که قراره هم ریحانههای قدیمی کلی خاطره براشون زنده بشه😊 هم ریحانه های جدید رو بیشتر با ریحانه الزینب آشنا کنه 😍
🤩 پس هر روز ساعت ۲۰، با پست #خاطره_بازی منتظرمون باش🤩
برنامهمون از امروز شروع میشه 😎
#خاطره_بازی
#ریحانه
✨@reyhanatozeynab ✨
| رِیحٰانَةُ الْزِینَبْ |
سال ۹۹ بود،
ریحانه الزینب ما از یه گروه شروع شد....
از یه گروه توی واتساپ📱
بچه هایی که از همون اول با ما بودن یادشونه😉
وقتی توی گروه اضافه شدیم، نمیدونستیم اینجا چه خبره🤔
قراره چیکار کنیم....
اخه اون موقعه بعضی ها مثل من توی این جور حال و هواها و این جور جمع ها نبودن😞
تا قبل از ریحانه الزینب، اصلا "سربازی امام زمان" برامون معنا نشده بود و جنس دغدغه هامون خیلییی فرق داشت🙃
منتظر بودیم تا از گروه پیام بیاد و بهمون خبر بدن که قراره چیکار کنیم😃
و اما....
یه روز از روزهای محرم، توی شهریور ماه یه پیام خوشگل از گروه برامون ارسال شد😍
قرار شد پنجشنبه ساعت ۱۰ صبح بریم زینبیه گلشهر😊
(اون موقعه مثل الان سال ریحانه نبود و توی شبستان برنامه هامون برگزار میشد)
خیلی ذوق و هیجان داشتیم برای این روز😍
صبح پنجشنبه رسید و کلی دختر نوجوون قشنگ توی زینبیه بودن☺️
خانم نظری و خانم شامی زاده که بعدا شدن استادای عزیز ما، به پیشمون اومدن 😇
اونجا بود که فهمیدیم اینجا قراره چه اتفاقای خوبی بیوفته 😍
این لحظه رو قشنگ یادمه:
که دستامونو محکم گرفتیم و با امام زمان عهد بستیم😊
اونقدر این لحظه قشنگ بود که حتی بعضیهامون اشک از چشمامون جاری شد❤️
و این شد آغاز داستان ما....
#خاطره_بازی
قسمت 1⃣
🌸@reyhanatozeynab 🌸