eitaa logo
ریحانه 🌱
12.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
542 ویدیو
17 فایل
روزهای جمعه و تعطیلات رسمی پارت نداریم عضو انجمن رسمی انلاین ایتا https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 کپی از رمانهای داخل کانال ممنوع و حرام 🚫 تبلیعات کانال ریحانه https://eitaa.com/joinchat/632881253Ce4b7a15039
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃 تلنگــــر 🔴 متروی /چادر و شب قدر روز نوزدهم ماه مبارک سوار مترو شدم. ۴، ۵ دختر مدرسه‌ای حدود ۱۲، ۱۳ ساله کلاه به سر در مترو بودن. ناخواسته قسمت‌هایی از مکالمات‌شان را شنیدم. بخشی از آنچه دیدم و شنیدم این‌ها بود: یکی‌شون گفت دیشب می‌خواستم برم احیاء اما مامانم چادرم رو گم کرده بود. یک چادر گل‌گلی آورد که بیا با این بریم، منم گفتم روم نمیشه و نرفتم. یکی دیگه گفت منم اتفاقا چادر مشکی نداشتم، مامانم گفت با این وضعت نمی‌برمت و خودش رفت مراسم و من موندم خونه و ... همین‌طور بحث چادر مشکی داشتن و نداشتن گرم بود که یک خانم ۵۰، ۶۰ ساله چادری گفت من براتون چادر می‌فرستم، هر چند تا که خواستین. شماره‌مو بنویسید، زنگ بزنید سایز بدین براتون می‌فرستم. دخترها خیلی خوشحال شدن و مشغول به صحبت و تلفن دادن و گرفتن. بعد اون خانم گفت همه‌تون دخترای من، من یک دختر دارم نوه‌م هم پسره، دختر خیلی خوبه. دخترها شروع کردن به خوشحالی و پرسیدند: + خونتون هم بیایم؟ - آره. + حیاط دارین؟ - آره. + آخ جون بریم حیاط حاج خانم و دور هم، چقدر کیف میده. یکی‌شون گفت من از مامان بزرگم بدم میاد، نوه‌های پسری رو فقط دوست داره، همه دخترها دوستش ندارن! بعد گفتند: + حاج خانم چکاره هستین؟ - دبیر و معاون مدرسه بودم. + ایول ما معاون اینقدر باحالِ چادری نديده بودیم! الآن ما سه نفر رو از مدرسه قبل عید مدیرمون اخراج کرده! - ئه! چرا؟! چه بد! فامیل مدیرتون چیه؟ ببینم کسی آشنا در میاد باهاش که شما رو دوباره مدرسه قبول کنه ... اون خانم سه ایستگاه جلوتر پیاده شد و بچه‌ها خوشحال گفتند که زنگ بزنیم چادر سفارش بدیم و فردا شب بریم احیاء حرم و ... تمام همین قدر ساده همین قدر تلخ همین قدر شیرین 👈 راستی خانواده کجای این ماجراست؟! اصلاً نقشی داره؟! 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze22.mp3
4.06M
🍃🌹🍃 📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺امروز 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در ۳۳ دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. / محتوای شعر مداحی آقای سجاد محمدی: تو اگر خدا نیستی من نمیدونم کعبه پس چرا فقط برای تو خورده شکاف؟! تصور کن علی نماز رو که می‌بنده. خود فاطمه هم ذوق می‌کنه میخنده، به خدا ما هزار ساله پی اینم که ثابت بکنیم علی خداس یا بنده‼️ لعنت الله به جهل و مروجان جاهلیت و نادانی! ────── پی نوشت: آقایان حوزه‌، بنیاد دعبل ، خانه مداحان و مسئولین هیئات لطفاً اقدام؛ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net دوستان این کلیپ رو آنقدر دست به دست در کانالها و گروهاتون بگذارید تا به دست مسئولین برسه که جلوی این گونه اشعار کفر آمیز که به حساب شیعیان گذاشته میشه گرفته بشه و یا آقای سجاد محمدی متوجه اشتباه خودش بشه و عذرخواهی کنه
روی تخت دراز کشیده .. ساعد دستشو گذاشته بود روی پیشونیش خیره به سقف اتاق نگاه میکرد . سمت تخت رفتم‌ پشت بهش خوابیدم و پتو رو روی سرم‌کشیدم پتو رو از روم کنار زد ، منو برگردوند سمت خودش .. دلخور پرسید : گریه کردی ؟ .. محلش ندادم پتو رو کشیدم روی سرم .. پتو از روم برداشت پرت کرد پایین تخت ... با دستش صورتمو برگردوند سمت خودش ... _ به من نگاه کن .. توی چشمهاش خیره شدم .. چرا گریه کردی ؟ با بغض گفتم ..نمی دونی ؟ .. ان شاالله خدا جوابتو بده. چشماش گرد شد .. تو منو نفرین میکنی ؟ ... می دونی من امروز به خاطر تو چه حرفهایی شنیدم .. پاشدم نشستم بغضم ترکید و با گریه گفتم .. تو نیمدونی من حامله ام .. که میزنی روی کتفم .. هلم میدی ؟... https://eitaa.com/joinchat/4176281780Ce1b6f877e7 ❤️ 😍
روابط مانند پرندگان هستند. اگر آنها را خیلی محکم نگهدارید،می میرند. اگر خیلی سست نگهدارید،می پرند. اما اگر آنها را با مراقبت و دقت نگهدارید، برای همیشه کنارتان خواهند ماند!
خـــدایا گـــاهی حجــم دنیای درونم از وجودت تهی میشود آنـوقت من میمــانم و تنهایی و ترسهایم تنـها یاد تـــوست ڪه دلم را آرام نگاه میدارد پس ظرف خالی قلبم را با یــاد خــودت پـــــر کن
مریم دختری که تو سن پانزده سالگی یه زندگی عاشقانه و رویایی رو با همسرش احمدرضا شروع میکنه، طی یک‌ اتفاق تلخ تو سن هفده سالگی همسرش رو از دست میده . وبعد از یه مدت زندگی با برادرش، زن برادرش بهش تهمت بدنامی میزنه داداشش پاک بودنش رو قبول نمیکنه بعد از چند بارتلاش ناموفق برای کشتنش ، مجبورش میکنه که به ازدواج اجباری تن بده 😱 https://eitaa.com/joinchat/1335361580Cc57190d80f ❤️ با قلمی پاک😍
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
سلام عزیزان راهپیمایی فردا رو فراموش نکنید آن شاالله پر توان و پرانرژی همه با هم در راهپیمایی روز قدس شرکت میکنیم
با نیما دست هم رو گرفتیم به همه مهمونها خوش آمد گفتیم و به سمت جایگاه عروس و داماد حرکت کردیم، به محض اینکه نشستیم روی مبل، چهار مرد هیکلی قد بلند با قمه وارد تالار شدند و با خنده‌های چندش آور پا تند کردند به سمت ما، از ترس جیغی کشیدم و چنگ زدم به لباس نیما که یک مرتبه... https://eitaa.com/joinchat/1335361580Cc57190d80f
همنشینی با صالحان تو را در شش امر متحول می کند : از "شک" به "یقین" از "ریا" به "اخلاص" از غفلت به ذکر از "رغبت به دنیا" به رغبت به "سوی آخرت" از "کبر" به "تواضع" از سوء نیت به نصیحت
هدایت شده از بهشتیان 🌱
با افراد شرور مدرسه دوست شدم. انقدر شرور بودن که هرکاری از دستشون بر میومد انجام میدادن. دوستی با اونها باعث شده بود احساس قدرت کنم، مدتی گذشت نه مثل قبل خوب درس میخوندم و نه رفتار درست و شایسته ای داشتم، به خاطر کتکی که از برادرم خورده بودم هرکاری که حس میکردم سرشکسته‌ش می‌کنه و‌جریحه دار میشه انجام میدادم. با دوستام توی خیابون قهقهه خنده راه مینداختم با پسرها راحت صحبت میکردم ‌و ارتباط برقرار میکردم، با چند تا پسر دوست شده بودم و دلم میخواست بیشتر خط قرمزهارو دور بزنم. اون روز پسرها گفتند فردا عصر تولد یکی از بچه هاست و پارتی ترتیب دادن، در فکر پیچوندن مادرم بودم که... https://eitaa.com/joinchat/1335361580Cc57190d80f