وقتی "حضرت سکینه" سلام الله علیها روز یازدهم در گودال قتلگاه خود را روی بدن پدر انداخت و عدّه ای از اعراب، با ڪعب نی و تازیانه او را از بدن پدر جدا کردند
#نگفت : پدر؛ مرا می زنند!!!
بلکه اشک می ریخت و فریاد می زد:
پدر!برخیز و ببین که #چادر از سرِ ما کشیدند
زِ روی آتش سوزان کباب بردارید!
سکینه را ز روی قبرِ باب بردارید
پنجم ربیعالاول سالروز وفات #حضرت_سکینه بنتالحسین تسلیت باد🏴
@reyhane_nabi
حاج حسین یکتا میگفت :
همه دنیا بسیج شدند میخوان همه چی مون رو بگیرند ...
#دین #شهدا #چادر #حرمت
همه چی رو ...
اینا هشت سال جنگ کردند دیدند نمیشه با این مردم جنگید ...
باورشون حسینه ...
میدونی چیکار کردند!؟
اومدند شبکه های مجازی رو به راه کردند ..
اومدن #تلگرام و #اینستا رو دادن به ما ...
گفتند همه چی اینطوری راحت تر میشه ...
امریکایی برای #ثانیه #ثانیه ما برنامه ریختند ...
که #دین #امامحسین #حضرت_زهرا #شهدا #چادر رو ازمون بگیرند
۲۴ ساعته دارند کار میکند بخاطر همیناااا
با این کارهایی که میکنیم ترویج داریم میدیم برنامه هاشون رو ...
میگیم قصدمون از این کارامون کار فرهنگی هست
اما نمیدونیم که داریم با همین دست که وضو میگریم ترویج میدیم برنامه های اونارو
و این یعنی #فاجعه ...💔
پس قبلش فکر کنید ...
و بعد عمل کنید ..
مواظب دل #امامحسینی تون باشید ...
﷽
چادری ها شاید گرمشون باشه....
ولی با هر کسی گرم نمیگیرن.....✔️🔆
شآید چادر تو دست و پاشون باشه....
ولی شخصیتشون زیر دست و پا نیس....✔️🔆
شاید جدی و خشک به نظر برسند....
ولی سرد و بی اعتنا نیستند.....✔️🔆
شآید اهل رفاقت حرام نباشن.....
ولی تو دوستی های سالم اخرشن...✔️🔆
شاید اهل خودنمایی نباشن.....
ولی به چشم خدا میان.....✔️🔆
شاید آرایش نداشته باشن.....
ولی آرامش دارن....✔️
#حجاب #چادر
@reyhane_nabi
#ریحانہ🍃
#چـادر👇
😊سـہ نـقـطه دارد
😇هـماݩ سـه نـقـطه اے که
فـرق اسٺ بیـݩ
😍پـوشیـدگـے و پـوسیدگے !!
♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
https://eitaa.com/joinchat/3570139156C39d3e71714
🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟
🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟
💁♂ #خوشگله چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟
☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️
بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔
🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد...
🌸روزی به امامزاده ی نزدیک #دانشگاه رفت…
👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️
🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد
خسته… انگار فقط آمده بود #گریه کند…
دردش گفتنی نبود…!!!
🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد
وارد #حرم شد و کنار ضریح نشست🌸
😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️
😭خدایا کمکم کن…
☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار #ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان #زیارت کنن!!!‼️
😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند…
💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد #شهر شد…
اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
😯 انگار محترم شده بود… #نگاه #هوس_آلودی تعقیبش نمی کرد!‼️
🌼احساس #امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام #مستجاب
شده باشه!!!!
🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود!
🌿یک لحظه به خود آمد…
🌸دید #چادر #امامزاده را سر جایش نگذاشته…!☺️
#نصیری
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @Reyhane_nabi