eitaa logo
ریحانه ی بهشتی
172 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
29 فایل
مقصد ما خداست با ما همسفر شو💫 💞اینجا محفلی است با محتوای معنوی و دینی و هنری و مسائل شرعی و اعتقادی و...💞 💐با ریحانه ی بهشتی، بهشتی شو💐 🌱کانال دیگمون: @tahavvol_yaftegan_behshti 🌾کپی مطالب کانال ریحانه ی بهشتی با ذکر منبع مجاز است.🌾
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ شبهه ⭕️در منابع شیعه آمده است: «پس از تولد حضرت علی(علیه ‌السلام) در کعبه، پیامبر (صلی‌ الله ‌علیه ‌و ‌آله) برای دیدن حضرت، نزد مادرِ امام؛ فاطمه بنت اسد می‌روند. 💠هنگامی که پیامبر (صلی ‌الله‌ علیه ‌و ‌آله)‌ داخل خانه می‌ شوند، امام علی (علیه ‌السلام) با آن که نوزاد بوده‌ اند به پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله) سلام کرده و سپس آیاتی از قرآن را می ‌خوانند». ❓چگونه ممکن است پیش از نزول قرآن، امیر المومنین امام علی (علیه السلام) قرآن را تلاوت کرده باشند؟ 🔸اصل تولد امام علی (علیه ‌السلام) در کعبه مشهور و مورد قبول علمای شیعه و بسیاری از دانشمندان اهل تسنن از جمله حاکم نیشابوری، ابن جوزی حنفی، مالکی، حلبی و... می‌‌ باشد. 🔸اما نسبت به جزئیات ماجرا و اتفاقاتی که رخ داده، احادیث و روایات مختلف است. 🔹در سند روایت بالا «احمد بن محمد بن ایوب»، «عمر بن الحسن القاضی» و «احمد بن عمر الربیعی» قرار دارند که همگی ضعیف یا مجهول هستند. 🔸اما صرف نظر از سند روایت، به طور قطعی و کامل نمی‌توان مضامین این حدیث را انکار کرد. 🔹گرچه بدون شک قرآن برای اولین بار بر پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه‌ و آله) نازل شده و الفاظ قرآن پیش از نزول وحی سابقه نداشته، اما دستکم برخی معارف قرآن پیش از نزول وحی، نزد اولیای الهی قرار داشته است. 🔸نظیر روایت بالا را نسبت به حضرت مسیح (علیه‌ السلام) در خود قرآن داریم. ✨حضرت عیسی (علیه ‌السلام) طبق نقل قرآن اندکی پس از تولد به سخن درآمده و خود را پیامبر معرفی می‌کند: 🔹«(ناگهان عيسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدايم؛ او كتاب (آسمانى) به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است!»[مریم/۳۰] 🔸همچنین حضرت عیسی به توصیه خداوند به نماز و زکات اشاره می‌کند: «و تا زمانى كه زنده‏‌ام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است‏!»[مریم/۳۱] 🔹بنابراین بعید نیست وصی پیغمبر آخر الزمان که با اطمینان می‌توان گفت مقامی بالاتر از پیامبران گذشته دارد در گهواره سخن بگوید و پاره‌ای از معارف الهی بر زبان حضرت جاری گردد. 🌐جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. https://btid.org/fa/news/189367 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
💖 🌼اے بـنده ے خـوب خـدا. 🌼بـدان... 🌼زیـر آسـمون ایـن شہـر... 🌼خـدایے هـست... 🌼ڪہ هـر ناممڪنے رو ممڪن میڪنہ! •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ریحانه ی بهشتی
📖#رمان_مسیحا✨ 3⃣2⃣قسمت بیست و سوم🌸 ایلیا: اینکه حافظ مرا مسیحا خطاب کرده بود. حال خوشی به دلم داد
📖✨ 4⃣2⃣قسمت بیست و چهارم🌸 ایلیا: تا صبح بالای سر مادر بزرگ کتاب خواندم. حالش بهتر بود. دکتر می گفت خدارو شکر سکته نبوده و یکی دو روز دیگر میتواند برگردد خانه البته باید تحت مراقبت باشد. عمه ام زنگ زد. قرار شد از شهرستان بیاید و یک مدت خانه عزیزجان بماند. من هم برگشتم خانه و وسایلم را جمع و جور کردم زنگ زدم به سید طاها و گفتم فردا میروم پیششان. یک خنده مردانه ای کرد که سرحال آمدم. گفتم کتاب را گیر آوردم و برایش می آورم اما گفت: من خوندمش فقط میخواستم تو هم بخونیش. تلفن را که قطع کردم حورا پیام داد: امروز میای دانشگاه؟ نوشتم: باید بیام اما کمی دیرتر... یکم کار دارم. اما اگر بگی بیام برسونمت؟ جوابی نداد. خرید های خانه را انجام دادم و دوش گرفتم. ناهار خوردم و کمی با مادرم حرف زدم. بعد برای کلاس بعد از ظهر استاد صادقی، راهی دانشگاه شدم. خسته و کوفته بودم و چشم هایم از سرخی راه نداشت. بعد از کلاس تازه یادم آمد نماز ظهر و عصرم را نخواندم. رفتم وضو گرفتم و راهم را کشیدم سمت نمازخانه. بعد از نماز وقتی کفش هایم را می پوشیدم که میثم را دیدم: _سلام داداش. +گیرم که علیک سلام. _ایلیا تو هنوز سر اون قضیه ناراحتی؟ +نه پس خوشحالم. _خب آخرش چیشد؟ +به کوری چشمت دارم برمیگردم سر پروژه. یک دفعه یک بسیجی آمد طرف مان، میثم گفت: یا ابوالفضل باز یکی از  اینا. به هر دومان سلام کرد و رو به من گفت: شما آقا ایلیا هستین درسته؟ گفتم: با اجازه تون. بسته ای دستم داد و گفت: حالا که راهی هستین اینو برسونید دست سیدطاها... لطفا. همان موقع با شنیدن صدای حورا جا خوردم: «باز میخوای بری»؟ چشم هایش  پر از حیرت و حسرت بود.     مشتم را آهسته باز کردم بسته را گرفتم و رفتم طرف حورا آهسته گفتم: +این دو هفته هم نیومده بودم که بمونم... _دیگه کجا؟ +میخوای بعدا راجع بهش حرف بزنیم اینجا... _چیه آبروت میره جلو دوستات با من حرف بزنی؟ خب بهشون بگو این دختر بدبخت دختر عمومه که من اصلا آدم حسابش نمی کنم... +خواهش میکنم آرومتر بیا بریم تو محوطه حرف بزنیم. به طرف فضای سبز دانشگاه رفتم. حورا هم با عصبانیت دنبالم راه افتاد. چند قدم جلوتر. کلاسورش را بالا برد و محکم به شانه ام کوبید و گفت: میخوای جوابمو بدی یا نه؟ دلیل رفتارش را نمی فهمیدم. به طرفش برگشتم و آرام گفتم: +چی میخوای بدونی؟ _کجا میخوای بری؟ +سر پروژه. _سر پروژه یا پیش بسیجیا؟ +خب اونا هم هستن چون آقا گفته برن روستا برا کمک به بچه های محروم... _آقا کیه؟ کدوم روستا؟ +رهبر که... _باورم نمیشه! +چی رو باورت نمیشه؟ _اینکه بسیجی شده باشی! ولی... تو ورزشکار بودی ایلیا. +هنوزم هستم. -ولی تو فرق کردی، خیلی... +هر تغییری بد نیست. اینو یه روز خودت گفتی. _آره ولی تو...ازم دور شدی ایلیا. +گاهی وقتا دور شدن مقدمه نزدیک تر شدنه... گریه چشمان شیشه ای حورا را لبریز کرد. خداحافظی نکرد. نگذاشت جمله دیگری بگویم. فقط دوید و از کنارم عبور کرد. احساس کردم قلبم از جا کنده می شود. دلیل بالارفتن ضربان قلبم را نمی دانستم... شاید هم میدانستم ولی نمی خواستم باور کنم! ✍🏻به قلم: سین کاف غفاری 📝ادامه دارد... •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌻🍃 سالروز ولادت امام علی (علیه السلام) مبارک باد. 🍃🌻🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃💐 💐عیدتون مبارک💐 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولودی ولادت امام علی (علیه السلام)👏 💐🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌻🍃 سالروز ولادت امام علی (علیه السلام) مبارک باد. 🍃🌻🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃💐 💐عیدتون مبارک💐 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری💫 💐🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌻🍃 سالروز ولادت امام علی (علیه السلام) مبارک باد. 🍃🌻🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃💐 💐عیدتون مبارک💐 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا