eitaa logo
ریحانه ی بهشتی
172 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
29 فایل
مقصد ما خداست با ما همسفر شو💫 💞اینجا محفلی است با محتوای معنوی و دینی و هنری و مسائل شرعی و اعتقادی و...💞 💐با ریحانه ی بهشتی، بهشتی شو💐 🌱کانال دیگمون: @tahavvol_yaftegan_behshti 🌾کپی مطالب کانال ریحانه ی بهشتی با ذکر منبع مجاز است.🌾
مشاهده در ایتا
دانلود
¦→🌤••• 🦋"چــادرازانسان‌ڪوه‌می‌سازد!" -یک‌ڪوهِ‌پُرابهت😌✌️🏼 ڪوه‌ڪه‌باشی↯ -آرامش‌زمین‌میشوے🌎 ڪوه‌ڪه‌باشی↯ -همنشین‌آسمان‌میشوے☁️ ڪوه‌ڪہ‌باشی↯ -دراوجی🦋 ڪوه‌ڪہ‌باشی↯ -دیگران‌راهم‌به‌اوج‌میرسانی♥️ 👌مروج حیا باشیم نه مروج بی حیایی ✅گامی در جهت امر به معروف و نهی از منکر برداریم. 💝با فوروارد این پست به دیگران در ترویج امر به معروف و نهی از منکر سهیم باشیم. •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟 پیشوای ما زین العابدین امام سجاد (علیه السلام میفرماید: و نيز خداي متعال را آن چنان حمد مي كنيم 😌 كه بتوانيم بدان سپاس، به بالاترين مراحل هستي كه مقربان در بلنداي لوح مرقوم مشاهده كرده اند... راه يابيم و در زماني كه روشنايي از چشم و ديدگان ديگران رفته، آن حمد موجب روشنايي ديدگان ما گردد، و آن گاه كه گونه بدكاران به سياهي نمايان شود ، براي ما موجب چهره اي نوراني و شفاف گردد. 📍صحیفه سجادیه، دعای اول. 🌱شرح صحیفه سجادیه از آیت الله ممدوحی، دعای اول_فراز نهم:👇 قسمت اول با ریحانه ی بهشتی، در مسیر خدا قدم بزن.🌼 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
🔺از اقسام ديگر حمد آن است كه منشا و باعث آن معرفت و شناخت باشد. اين معرفت خود موجب ارتقاي درجه ديگري از مراتب كمالات مي شود، زيرا حمد متناسب با مقام حضرت رب العزه - جل جلاله - از بزرگ ترين عبادات بوده و از بهترين راه و رسم هايي است كه در ادب عبوديت وجود دارد. البته روشن است كه ستايش متناسب با آن مقام، خود بيانگر عرفان خاصي است كه از نسبت بين جايگاه بندگي با مقام عظيم ربوبيت حاصل مي آيد. حال، هر چه اين نسبت به واقعيت نزديك تر باشد، روح انساني در افقي بلندتر دست به ستايش خواهد زد؛ ستايشي كه جز در كتاب مرقوم - كه فقط مقربان شاهد آن مي باشند - در جايي ديگر نيامده است. 🔺البته اگر در سايه تعاليم وحي، تربيت صحيح و صالح نصيب كسي شود و قلب و جان او با نظام قدسي و ملكوتي آشنا گردد، روح او نيز هم سنخ ملائكه عليين مي گردد و به مقامي بلندتر از مقام فرشتگان مي رسد و در مقامي قرار مي گيرد كه در آن، همراه با مقربان از شاهدان كتاب مرقوم و نوشته شده اي باشد كه اسرار اولين و آخرين را واجد است. 🔺 و لذا حضرت حق در سوره مطففين آيه ۱۸ تا ۲۰ فرموده: ‏كلا ان كتاب الابرار لفي عليين و ما ادراك ما عليون كتاب مرقوم يشهده المقربون ‏يعني: ‏انسان هاي وارسته در مقامي هستند كه شاهباز فكر هيچ انساني در اوجي كه او سير مي كند پر نتوان كشيد. آنان شاهد كتابي هستند كه به دست تكوين قدرت الهي رقم خورده و همه چيز را به حسب نظم دقيق رقم زده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سلام سید والا مقام ابوطالب سلام حامی پیک و پیام ابوطالب... •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
كودكان عاشق بازي كردن با وسايل آشپزخانه هستند، بايد كابينت يخچال و اجاق گاز امن براي رفت و امد كودك باشد. در دستشويي، پودر لباس شويي صابون خمير دندان و دستمال كاغذي از دسترس كودك خارج باشد كودكان دانشمندان كوچكي هستند كه بايد محل زندگي خود را كشف كنند. هنگامي كه خرابكاري ميكنند يادتان باشد كه اين شما بوديد كه فراموش كرده ايد محيط را امن نگه داريد. 📎 📎 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☝️📰📰☝️ 💠 جسد میت مسلمان 💠 ❓سؤال: آیا جسد میت مسلمان نجس است؟ و اگر لباسمان به جسد بخورد نجس می شود؟ ✅ پاسخ: جسد میت قبل از پایان غسلهای سه گانه نجس است، اما اگر رطوبت سرایت کننده نداشته باشد و دست یا لباس خشک با آن تماس پیدا کند، نجس نمی شود. _________ ◀️ سایت آیت الله خامنه ای •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
⸤🌿🌸⸣ خدا چھارتا ازت میگیره یه‌دونه بھت میده اندازه چھل‌تا ...!🤔 دودوتایِ خدا چھارتا نمیشه؛ بھش اعتماد کن ....🍀👌👌 💖 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ریحانه ی بهشتی
📖#رمان_مسیحا✨ 6️⃣3️⃣قسمت سی و ششم🌹 حورا: خانم قدیریان با نگاه مهربانی به صورت مشتاقم، گفت: «امام ز
📖✨ 7️⃣3️⃣قسمت سی و هفتم🌹 حورا: یکدفعه صدای ناآشنایی شنیدم: بچه ها دارن... فال شهدا میدن بیایین دنبال جمعیت رفتم. اما چیزی نصیب دستهای بی قرارم نشد. میدانستم کارم خراب تر از آن است که چنین برکتهایی نصیبم شوند. خودم را کشیدم کنار. سر که بلند کردم، ماکتی روی سکوی کوچک مقابلم دیدم. معنی لرزش قلب را آنجا فهمیدم. جلوتر رفتم و خوب نگاهش کردم. ماکت حرم امام حسین(ع) بود. با چشمهایم وارد حرم شدم با نگاهم مقابل ضریح زانو زدم و با قلبم مشبک های خوشبو را بغل گرفتم. از ساختمان بیرون رفتم. اشکهایم به سمت لب هایم صف کشیده بودند. زمزمه کردم: « چیکار کنم؟!» همان موقع نسیم آرامی دور چادرم طواف خورد و از کنار صورتم عبور کرد. صدای هق هق گریه ام بلند شد. روی زمین نشستم و با خودم فکر کردم روی همین خاک چند نفر به زمین افتادند تا من امروز آزادانه روی این زمین قدم بردارم و کسی متعرضم نشود! کسی از روبرویم جلو آمد. خم شد. بی آنکه چیزی بگوید کاغذی را که در طلق زرد رنگی پیچیده شده بود، کنارم گذاشت و رفت. با بهت کاغذ کوچک را از طلق بیرون کشیدم. درونش فقط یک جمله نوشته شده بود: ” سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت سپردم.” دیگر نمیدانستم با دل مجنونم چه کنم. به خودم که آمدم بچه های اتوبوس دورم جمع شده بودند. یکی شان میگفت: «خوشبحالش فال شهدا گیرش اومد به ما نرسید. » حال خراب بود. خانم قدیریان میخواستم مرا درمانگاه ببرد اما اصرار کردم که نمیخواهن. به آب قند راضی شد. دل خیلی شکسته بود از ته دل گریه میکردم. باران گرفت! وقتی به اردوگاه برای استراحت برگشتیم،تلفن خاموشم را از کیفش بیرون آوردم.با اینکه دلم میخواست گوشه ای تنها بمانم اما میدانستم خانواده ام نگرانم هستند. تلفنم را به برق زدم. بلافاصله پس از روشن کردن موبایلم یک پیام غیرمنتظره روی صفحه گوشی ظاهر شد: یک شعر از طرف ایلیا بود: از عشق گذشتم به تو مدیون شدم آخر در رنجِ غمِ هجرِ تو مدفون شدم آخر آرام و پر از درد چو یک قاصدک آن روز از چشم تو افتادم و دلخون شدم آخر با خطِ سپیدی بسپردی که بخندم من عهد شکستم زِتو محزون شدم آخر میخواستم از عشق فدایی تو باشم اینجا چه هوایی ست که مجنون شدم آخر؟ مردمک چشمانم مثل دستانم میلرزید. خیلی سعی کردم با ایلیا تماس بگیرم اما گوشی او خاموش بود. سرم را به دیوار تکیه زدم. قطره های اشک در عبور از چشمانم سبقت میگرفتند. دوباره زیر لب زمزمه کردم: به کجا می کِشانی ام ؟ چه شود ختم ِ کار من؟ تا جمع شویم و برسیم کرمانشاه در حال خودم بودم وقتی رسیدیم استراحتگاه ده نفر از دخترها آمدند نزدیکم حلقه زدند. یکی شان پرسید:« امشب بحث ریاضی کنیم یا ...؟ » یکی دیگر از دخترها با شوق گفت: «پزشکی، بحث پزشکی» دختر سبزه و خنده رویی که روبه رویم نشسته بود، گفت: «پس من شروع میکنم؛ توی يكي از كنفراسا كه يكي از استادای دانشگاه در مورد اعجاز و بلاغت قرآني سخنرانی میکرد؛ مي گفت که اگه یک کلمه از قرآن جا به جا بشه یا حذف و اضافه بشه، معنی آیه ناقص میشه و مفهومو نمی رسونه. یکدفعه یکی از دانشجوها که تفکرات بی دینی داشت، از جاش بلند شد و گفت: من حرف شما رو قبول ندارم... ✍🏻به قلم: سین کاف غفاری 📝ادامه دارد... •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•