سلام امام زمانم💚
💔چقدر دلم تنگ است ...
دلم تنگ است
برای دیدارتان ...
بوییدنتان ...
دلم تنگ است
برای شنیدن صدای آشنایتان ...
دلم تنگ است
برای اینکه بیایید
و من رنج تمام این سال های سخت
و سرد را برایتان بگویم ...
دلم تنگ است
برای بازکردن این بغض گلوگیر ...
برای گریستن ...
کاش می آمدید ... 😔
💞سلام امید دل منتظران 💞
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
💟#دانش_آموز_مکتب_ولایت
🕊امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
«خردمندترینِ مردمان ، کسانی اند که بیشتر در عواقب کارها بیندیشند.»🧐💡
📚غررالحکم حدیث ۳۳۷۶
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلاس_درس_اخلاق 🔮
حکایت شیخ ارده شیره
و آیت الله مرعشی
🗣استاد عالی
👌🏻بسیار آموزنده
▶️پیشنهاد دانلود
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#ریحانه 🌺
چطوری سرباز امام زمان...؟!؟😇
آری با تو ام…
تویی که مدافع ارثیه حضرت مادری🌱
تویی که حیا و عفت زینبی داری😌
تویی که به چشمانت اجازه دیدار هر کس و ناکس را نداده ای✨
تویی که همچون فرشته ای غرق در نمازت میشوی🌿
تویی که تماشاگه هر انسان سست اراده و مریض نمیشوی⛔️
تویی که در کلامت جز مهربانی نیست
مبارکت باشد این سربازی…
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاجعه تربیتی کودکان نسل ما⚠️
👌🏻خیلیمهمبرایهرمامان
🗣دکتر اسماعیلی
📎#روانشناسی
📎#تربیت_فرزند_نور_دیده
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟#بـه_افـق_مـشہـد
چهار شنبه های امام رضایی💖
سلام آقا😔
#خورشید_هشتم_امام_رضا_ع
#ضامن_آهو_زیارتت_را_روزی_مان_کن
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
ریحانه ی بهشتی
📖#دمشق_شهرِ_عشق🕌 2⃣2⃣قسمت بیست و دوم💙 💠 از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازه ای روی
📖#دمشق_شهرِ_عشق🕌
3⃣2⃣قسمت بیست و سوم💙
💠 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترک شان میکردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس میکرد که "تو هدیه حضرت زینبی، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای عشقم کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم.
حالا در این غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم میزد و سعد بی خبر از خاطرم پرخاش کرد: «بس کن نازنین! داری دیوونه ام میکنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود.
💠 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد: «میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه ایرانی هستی که دوباره دردسر بشه!».
از کنار صورتش نگاهم به تابلوی زینبیه ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم.
💠 چشمان بیحالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد: «هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن ایرانی هستی!» و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را بهم زد: «تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و شیعه بودنت کار رو خراب میکنه!».
حس میکردم از حرارت بدنش تنم میسوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم میخواست از شرّش خلاص شوم که نگاهم به سمت دستگیره رفت و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت: «دیوونه من دوسِت دارم!».
💠 از ضبط صوت تاکسی آهنگ عربی تندی پخش میشد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگیش را به رخم کشید: «نازنین یا پیشم میمونی یا میکُشمت! تو یا برای منی یا نمیگذارم زنده بمونی!» و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی راه خودکشی را به رویم ببندد.
تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه فاصله گرفته و قلب من هنوز پیش نام زینب جا مانده بود که دلم سمت حرم پرید و بی اختیار نیت کردم اگر از دست سعد آزاد شوم، دوباره زینب شوم!.
✍🏻نویسنده: فاطمه ولی نژاد
📝ادامه دارد...
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•