ریحانه ی بهشتی
📖#دمشق_شهر_عشق🕌 6⃣9⃣قسمت نود و ششم💜 نمیدانم مصطفی با چه دلی این همه غم را تحمل میکرد که خودش
📖#دمشق_شهر_عشق🕌
7⃣9⃣قسمت نود و هفتم💜
💠 سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابو الفضل نگاه میکردم و مصطفی جان کندنم را حس میکرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد.
جای لگد شان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه ام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بار ها دیده و این زخم ها برایش کهنه نمیشد که دوباره چشمانش آتش گرفت.
💠 هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدنمان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخم ها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلو تر کشید و صورتم را روی شانه اش نشاند.
خودم نمیدانستم اما انگار دلم همین را میخواست که پیراهن صبوریم را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم: «مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!».
💠 صورتم را در شانه اش فرو میکردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سر شانه ی پیراهنش از اشکهایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست میکشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان زینبیه پیچید.
رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و در های حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این در ها عبور میکردند، حرمت حرم و خون ما با هم شکسته میشد.
💠 میتوانستم تصور کنم تکفیری هایی که حرم را با مدافعانش محاصره کرده اند چه ولعی برای بریدن سر هایمان دارند و فقط از خدا میخواستم شهادت من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده اش را نبینم.
تا سحر گوشم به لالایی گلوله ها بود، چشمم به پای پیکر ابو الفضل و مادر مصطفی بی دریغ میبارید و مصطفی با مدافعان و اندک اسلحه ای که برایشان مانده بود، دور حرم میچرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از نماز صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست.
💠 نگاهش دریای نگرانی بود، نمیدانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابو الفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش قدم شدم: «من نمیترسم مصطفی!».
از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لبهایش را ربود و پای ناموسش در میان بود که نفسش گرفت: «اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چیکار کنم زینب؟».
✍🏻نویسنده: فاطمه ولی نژاد
📝ادامه دارد...
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
سلام امام زمانم 💚
😍چشمهايت را بگشا؛
به رسم ادب،
دستهايت را روی سينهات بگذار؛
در همين نزديكیها
پدری منتظر است تا
دوباره سلامش دهی...
سلام مولای غائب از نظر
سلام تنهاترين باباي دنيا
سلام عطر دلنشین بامدادان،
مهدی جان
شکوفهها در نهایت چشم به راهی،
آرام و صبور دیده فرو بستند
و از آغوش شاخساران
به زیر افتادند
اما تا آخرین دم
راز سبز آمدن تو را
در گوش جوانهها
زمزمه کردند🌱
💞السَّلَامُ عَلَيْکَ يَا صَاحِبَ الزَّمان💞
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
💟#دانش_آموز_مکتب_ولایت
حکمت های نهج البلاغه🎆
💢 توبه، فرصتی برای جبران گناه
👌پیشوای ما امیر المومنین امام علی علیه فرمودند:
🍃 ما أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ، حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ.
🔹گناهى كه پس از آن به اندازه دو ركعت نماز مهلت برايم باشد مرا نگران نمى كند چراكه (در اين نماز يا پس از آن، عفو و) عافيت را از خدا مى طلبم (و توبه مى كنم).
📍نهج البلاغه، حکمت299.
با ریحانه ی بهشتی، در مسیر خدا قدم بزن.🌼
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سوال
⁉️ اگر توبه ی انسان قبول بشه، بازهم فشار قبر خواهد داشت؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
🔗 https://btid.org/fa
📎 #امام_زمان
📎 #ماه_رجب
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
خدا وکیلی، اینــه رسمش…؟!🚶🏿♀
•
😔😔
👌مروج حیا باشیم نه مروج بی حیایی
✅گامی در جهت امر به معروف و نهی از منکر برداریم.
💝با فوروارد این پست به دیگران در ترویج امر به معروف و نهی از منکر سهیم باشیم.
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•
#کانال #ریحانه #ی #بهشتی
@reyhaneye_behshti
•┈┈••✾❀🌻🍃🌷✿❁••┈┈•