#روایت_نویسی| یکی از برنامه های روتین مجموعه، ارتباط مستمر با اساتیدِ. اساتیدی که در هر شرایطی فرمودند نمیشه و گفتم باید بشه! فرمودند نمیتونم و گفتم میتونید. فرمودند نمیرسم و گفتم میرسید!
دست و پا زدم تا مُجاب شن در خدمت شون باشیم. با همین کمیت و کیفیتی که میبینید.. پله ها بالا و پایین رفتم تا شما بتونید با هر شرایطی در هر ساعتی از هر مکانی، دربِ کلاسُ باز کنید و بهره ببرید از جامعیتِ اساتید.
نگفتم براتُ زین پَس میخوام بگم که قدرِ خودتُ بدونی! استاد داشتیم بخاطرت نخوابیده، کم خوابیده، جلسه نرفته، با حال نامساعد و صدای گرفته تدریس کرده، از خانواده ش گذشته، سفرشو لغو کرده، در سفر با خستگی تمام کلاس ضبط کرده....؛
همش واسه این بوده که تو راحت باشی. تو از خوابت نزنی، تو کنارِ خانواده ات باشی، تو سختی نکشی، حتی بتونی در سفر باشی ولی کلاسُ از دست ندی، به زحمت افتاده تا تو با خیالِ راحت پای درس بشینی! آموزشِ آفلاین ینی استاد ۲۴ ساعت در دسترس توست. هر زمان اراده کنی بهش میرسی!
امروز رسیدم خدمت یکی از اساتید.. باز هم براشون از برکتِ تدریس شون گفتم، از شما و بازتاب نظراتِ+ شما، از آمار ثبتنام کنندگان و فارغالتحصیلان، از دانشجویی که با سابقه ۶ سال عضویت در فرقه انحرافی؛ خواست با استماع دوره، به مسیر اهل بیت برگرده! از تحول، همراهی و همکاری مدارس علمیه کشور و...
همه خبرای خوبُ حضوری رسوندم خدمتشون تا درخواستِ ضبطِ دوره نیمه تخصصی داشته باشم و الحمدلله شد آنچه باید میشد..
و اما؛ مصوبات جلسه: جون و پیگیری از من، علمیّت از تیمِ تخصصیِ استاد، ساپورت مالی از حاجآقا. همت، غیرت، پرداختِ زکاتِ کلاس از تو... ؛
میدونم مثل همیشه پایه ای! واسه همین برات سنگ تموم میزاریم تا در هر منطقه ای ساکنی، 💯 خودتُ بزاری و مرزبان اسلام باشی! در یک کلام بگم #هواتودارم...
پ.ن: برای استاد هدیه گرفته بودیم. دیدم بَصَری کوچولوعه! کتابُ گرفتمُ هدیه رو گزاشتم بینِ صفحات...😁
کادو روزِ معلمُ امروز تقدیمِ استاد کردیم. اصنم دیر نشده، هدیه رو هر زمان پیشکِش کنی، تازه اس.