eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
645 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏غربال‌میکنم‌خودم‌راتانلرزد دل‌درپس‌زلزله‌های‌آخِرالزَّمَان پیش‌از اینکه إمامُنا ؛ مَهْدِيِ‏ صَاحِبِ الزَّمَان‌غربال‌کندمراازأَصْحَابُ ...🌱! ———🌻⃟‌———— @rkhanjani 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بسم الله الرحمن الرحیم دوره های آموزشی نوشته مقام معظم رهبری 🗂 تعداد جلسات: ۱۰ الی ۱۵ جلسه 💶 هزینه ثبت نام: ۲۰۰۰۰ تومان 📜 اعطای گواهی شرکت در دوره از پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ✅ کلاس های جداگانه برای: طلاب سطح ۱، سطح ۲ به بالا دانشجویان کارشناسی، ارشد و دکتری فعالین فرهنگی عمومی مردم 💢 امکان برگزاری کلاس اختصاصی برای مجموعه ها وجود دارد.💢 ⛔️ ظرفیت هر کلاس حداکثر ۳۰ نفر 📅 مهلت ثبت نام تا ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ 👨‍💻لینک ثبت‌نام 👇 🌐 http://rbo.ir/Forms/Tohidi.aspx 🗓 تاریخ شروع: پنجم خرداد ۱۴۰۰ ⏰ ساعت کلاس: توافقی بین اساتید و شرکت کنندگان اطلاعات بیشتر @gofteman_admin ------------------------------ 🔰گفتمان توحید @goftemane_tohid
وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ پایدار و صبور باشید، که خدا همیشه با صابران است. ؛۴۶ ———🌻⃟‌———— @rkhanjani 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مبادا هيچ كارى تو را از كار براى آخرت باز دارد ؛ زيرا كه فرصت كم است. 👤 امام على(ع) ———🌻⃟‌———— @rkhanjani 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
|پس اگر این خانه‌ها، خانه‌های مجازی‌اند و ما مسافرانِ در کوچ؛ دیگر چه جای دل‌بستن و حسرت بردن| ———🌻⃟‌———— @rkhanjani 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
bonbast-too-zendegi-vojood-nadare-medium.mp3
3.42M
🛑 بن‌بست تو زندگی وجود نداره! 🌱 همیشه یه راهی هست ... 🎵استادپناهیان @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*کسانی که نظرشون این هست که آقای رئیسی باید درقوه قضاییه ادامه فعالیت می‌داد این سخنان رهبری رو گوش کنند.👆 ✅ اهمیت قوه مجریه @rkhanjani
🌼 مـا امـانت دار خــداییم 🌼 🌸ما امانت دار هستیم. عکس خدا افتاده است روی ما، خیال می کنیم خودمان قشنگیم. فرض کنید یک زیبارویی برود جلوی آینه، تصویرش بیفتد در آینه و آینه شروع کند منم منم زدن بکند. ببینید چه قدر من قشنگم. ببینید چه قدر زشت است. این که از آینه نیست. این کسی که تصویرش افتاده روی تو قشنگ است. اشتباه می کنی . ♨️خیالاتی شده ای. آدم های خیالاتی اینگونه اند. عکس خدا، صفات خدا، قدرت و علم و هرچی از کمالات هست رویشان می افتد خیال می کند مال خودش است. ✅ کلیدی ترین صفت بندگی خدا ، «فقیر بودن» است 〖از بیانات استادعالی〗 🌸 @rkhanjani
😈 🎬 آخری بهم پیامک داد با این مضمون:خانم شیطونک,زور الکی نزن چون یک جن درون وجود تو حلول کرده , الآن درقالب تن تو ,روح یک جن وجود دارد! انجمن روی تو برنامه ریزی‌ها کرده, لطفاً خودت را خسته نکن,اول وآخرش مال مایی😏 , اینم آدرس جشن:تهران ....... بیژن , طبق شناختی که از من داشت محال بود به فکرش خطور کند که من بخوام از کارهاشون با کسی صحبت کنم. اما با ذکرهایی که آقای موسوی بهم آموزش می‌داد خیلی وقتا ,اختیارم دست خودم بود اماگاهی اوقات هم اذیت کردن اجنه را احساس می‌کردم. تمام متن پیامک بیژن را برای شماره‌ی همراه آقای محمدی (پلیسی که در جریان کار برد) فرستادم. خودم رفتم مشغول ذکر شدم,آقای موسوی بهم گفته بود هرچه وسیله که علامت یک چشم روش هست را دارم,ببرم بزارم امامزاده یا یک جای مقدس تا اثرشون از بین بره,من یک گردنبند داشتم که به عنوان چشم زخم گرفته بودمش اما غافل از این که ,این گردنبند که روش تک چشم حک شده بود برای چشم زخم کاربردی نداشت که هیچ بلکه علامت چشم چپ شیطان بود و باعث جذب اجنه و شیاطین اطرافم می‌شد. اون گردنبند و انگشتری که بیژن بهم هدیه داده بود را سپردم به مامان تا بگذاره امام زاده وخودم مدام اسپند دود می‌کردم چون به عینه متوجه شدم تا دود اسپند بلند میشه ,جن درونم یک جورایی اذیت میشه و من را هم اذیت می‌کنه... فردا عاشورا بود و من برنامه ها داشتم, می‌خواستم با ذکر خدا و گریه بر ارباب ،خودم را پاک کنم.... می‌دونستم روز سختی در پیش دارم ,توکل کردم و به انتظار روزهای خوش نشستم....... ... @rkhanjani ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌
تون آرام و آرامش تون @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فَاِذاقَضااَمراًفَاِنَّما‌یَقولُ‌لَهُ‌کُن‌فَیَکون اگر چیزی را اراده کند، فقط می‌گوید: بــاز ، پس بی‌درنگ موجود می‌شود... ۶۸
میگن انرژى واگير داره، چه مثبت و چه منفیش حواست باشه چیا رو و كیا رو به راه ميدی... ———🌻⃟‌———— @rkhanjani 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ده بازی برای کودکان خجالتی❗️ 1⃣ مسابقه گویندگی🎙 2⃣ بازی «مصاحبه تلویزیونی»📺 3⃣ بازی «نقل خاطره، داستان، شعر، معما و لطیفه» 4⃣ بازی «چه کسی می‌تواند دیگران را بخنداند»🎭 5⃣ بازی «کامل کردن یک داستان»📝 6⃣ بازی «کامل کردن یک شعر»🎙 7⃣ بازی «تکمیل جملات»🖊 8⃣ بازی «پاسخ به پرسش‌ها»❓ 9⃣ بازی «داستان سازی با تصاویر»🖼 🔟 بازی «معلم بودن»👨🏻‍🏫 🎾این بازی‌ها برای مقابله با کم رویی و اضطراب اجتماعی کودکان خجالتی هست. که می‌توانید با توجه به سن و توانمندی‌های کودکان در فرصت‌هایی💫 که تمایل به بازی کردن دارند، انجام دهید. ✍ حمید صادقی @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنرانی حاج آقا عالی 💠موضوع: چهار گناه که از خود گناه بدتره . @rkhanjani
✅ زندگی به سبک شهدا... سالی که ما ازدواج کردیم، مشکلات اقتصادی به‌شدت الان نبود. این‌قدر هم به خرید کالای ایرانی تأکید نمی‌شد، اما ایشان اصرار داشت تمام وسایل جهیزیه‌ام را ایرانی بخریم؛ حتی به مادرم گفت «اگر جنس خارجی تهیه کنید، می‌برم پس می‌دهم!» یک بار چای و نوشابه‌ی خارجی خریده بودم، آقا حمید مقداری از چای نوشید و گفت «خوش‌طعم است؛ اسمش چیست؟» وقتی اسمش را گفتم، گفت «این که خارجی است! اشتباه کردید خریدید. دفعه‌ی دیگر جنس خارجی نخرید.» فنجان را کنار گذاشت و بقیه‌ی چای‌شان را هم نخورد. وقتی برای خرید بیرون می‌رفتیم، به فروشنده می‌گفت فقط اجناس ایرانی را برایمان بیاورد. 🔷 ایشان به نقل از حضرت آقا می‌گفتند «ملاک حلال و حرام بودن فیلم و موسیقی، پخش شدن از رسانه نیست.» و به‌شدت در مورد این مسئله مراقبت می‌کرد. 👌زندگی ساده‌ای داشتیم. مراسم عروسی‌مان را هم بسیار ساده، با لباس عروس ساده، یک مدل غذا و سالاد، و کم‌خرج برگزار کردیم. آقا حمید گفته بود غذاها را در دیس بکشند تا هرکس به اندازه‌ی تمایل، برای خودش بکشد که اسراف نشود. حتی برای جلوگیری از اسراف، به مسئولان سالن سپرده بود به مهمان‌ها ظرف یک‌بارمصرف بدهند تا هرکسی باقی‌مانده‌ی غذایش را ببرد. 💠ایشان برای اجاره‌ی خانه‌ی مشترک، مقداری پول داشت؛ خانه‌ی بزرگ و نوسازی در منطقه‌ی خوبی از شهر پیدا کردیم. وقتی پسندیدیم و از خانه خارج شدیم، گوشی آقا حمید زنگ خورد. وقتی تلفن‌شان تمام شد، گفت «یکی از دوستانم دنبال خانه است و پولش کافی نیست. قبول می‌کنی مقداری از پولمان را به آن‌ها بدهیم؟» قبول کردم و نصف پول پیش خانه‌مان را به آن‌ها دادیم. نهایتاً یک خانه‌ی ۴۰ متری و قدیمی را در محله‌ای پایین شهر اجاره کردیم. سال بعد که به طبقه‌ی بالای همان خانه نقل مکان کردیم، از سقفش آب وارد خانه می‌شد... اگرچه رفاه و آسایش دنیایی‌مان در آن خانه کم بود، اما آرامش و ایمانی که از نگاه خدا و امام زمان (عج) نصیبمان می‌شد، بسیار دلچسب بود. حقوق اندک آقا حمید برکت زیادی داشت. من در آن خانه‌ی ۴۰ متری، به‌شدت خوشبخت بودم. 🔰می‌گفت «هر روز، غذایمان نذر یکی از اهل‌بیت (ع) باشد و غذا، هر روز با یکی از اسامی خداوند طبخ شود. وقتی اسم «نذری» روی غذا می‌آید، یعنی باید مراقب باشید یک دانه برنج هم اسراف نشود.» اقلام خوراکی خانه را هم تماماً ایرانی تهیه می‌کرد. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍒🍇🍒🍇🍒🍇🍒 📚 📖 نام مجموعه: من دیگر ما ;جلد چهارم : بازی های عسلی و عسل های بدلی (نقش بازی در تربیت فرزند) ✍نویسنده: محسن عباسی ولدی 🔹سبک زندگی مدرن بیش از آنکه با نیازهای کودک تطابق داشته باشد، با نیازهای او دشمنی دارد. از همین رو پیش از آنکه بازی هایی که با نیاز کودکان تناسب دارد، از یاد برود باید از آن ها سخن گفت و یادشان را زنده نگه داشت. 🔹ضمیمه جلد چهارم، کتاب بازی بازوی تربیت است که در آن 140 بازی برای کودکان در سنین مختلف به تفکیک سن آموزش داده شده است تا والدین با بازی های مختلف آشنایی کافی را داشته باشند. 📌برای پدران و مادران، مربیان و کسانی که با کودکان و نوجوانان ارتباط دارند @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم فقاهت و توحید
#دام_شیطان😈 #قسمت_پانزدهم 🎬 آخری بهم پیامک داد با این مضمون:خانم شیطونک,زور الکی نزن چون یک جن درون
😈دام شیطان😈 🎬 امروز روز عاشورا بود چشم که بازکردم خودم را روی تخت با بولیز قرمز رنگم,دیدم. مطمئنم دیشب توخواب, شیطان درونم تن مرابه حرکت دراورده.ولباس قرمزم راپوشیدم. قبل از رفتن به بیرون اتاقم,رفتم سراغ کمد لباس ,بولیز مشکی رابرداشتم تابپوشم,هرچه میکردم ,بولیز قرمزه درنمیامد انگاربه بدنم چسبانده باشند. با اراده ای قوی گفتم:کورخوندی ابلیس ,اگرشده پاره اش کنم ,درش میارم. استینش را دراوردم دوباره کشیده شد تنم,دکمه هاش که انگار قفل شده بود,عصبی شدم.وگفتم اماده باش من ازت نمیترسم,نیروی من که اشرف مخلوقات هستم از توی رانده شده ی درگاه خدا,بیشتره... بلند بلند خوندم (اعوذوبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی....یاصاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی,,,,یاصاحب الزمان....) هرچه این ذکر راتکرار میکردم اختیار خودم بیشتردستم میمود تااینکه به راحتی لباسم رابالباس مشکی عوض کردم. دیروز بابا ومامان به خاطرمن عزاداری نرفته بودند اما امروز میخواستم به هرطریقی شده بفرستمشون عزاداری, میدونستم خودم روز سختی درپیش دارم واز طرفی پدرومادرم نذرداشتند اخه وجودمن را از لطف ارباب میدونستند. نذرداشتند تا باپای برهنه برای غم امام حسین ع درهیأت سینه بزنند وپدرم به یاد سقای دشت کربلا به تشنگان آب بدهد,پس باید میرفتند... خودم نذر کردم که امروز قطره ای اب ننوشم ودست به دامان حسین ع,در خانه ی خدارابزنم... وعجیب روزی بود ,چیزهایی دیدم که هرصحنه اش برای مرگ کسی کافی بود اما من بامدد خداوند تحملش کردم.... مامان وبابا رابزور راهی هیأت کردم. خودم رفتم طرف دستشویی تا وضوبگیرم. نگاهم افتادتو آیینه,احساس کردم کسی زل زده بهم,خیلی بی توجه شیرآب رابازکردم,منتها دستم به اختیارخودم نبود هی میخورد به آیینه,به دیوارو... دوباره شروع کردم:اعوذوبالله من شیطان الرجیم,اعوذوبالله من الشیطان الرجیم و... به هربدبختی بود دست وصورت وآرنجهام رااب ریختم ووضوگرفتم ,وقتی میخواستم پاهام رامسح کنم تاخم شدم ,یکی از پشت سر ,کله ام را کوبید به سنگ روشویی دردوحشتناکی توسرم پیچید اما ازپا نیانداختم . باهر سختی که بود وضوگرفتم وشاید بشه گفت این سخت ترین وشیرین ترین وضویی بود که درعمرم گرفته بودم سخت بود به خاطراینکه نیرویی نمیگذاشت وضوبگیرم وشیرین بود به خاطراینکه اراده ی من براراده ی شیاطین پیروز شده بود.. سجاده راپهن کردم ,چادرنمازم انداختم سرم,سجاده از زیرپام کشیده شد وباسرخوردم به زمین..... نتونستم به نماز بایستم,نشستم به ذکر گفتن دوباره صدای مردی ازحلقومم بیرون میامد واینبار فحشهای رکیکی از دهانم خارج میشد... به شدت گلوم خشک شده بود,بی اختیار به سمت اشپزخانه رفتم ولیوان ابی پرکردم تابخورم یک آن یادم افتاد نذر دارم آب نخورم,هرچی خواستم لیوان رابزرام رو ظرفشویی,نمیتونستم,لیوان چسبیده بودبه دهنم ,انگار شخصی به زور میخواست آب رابه خوردم بدهد. دراثر تکانهای بیش ازاندازه ی دستم، لیوان روی سرامیکهای اشپزخانه افتاد وشکست ناگهان نیرویی به عقب هلم داد,پام رفت رو خورده شیشه های لیوان و زخم شدوخون بود که میریخت کف اشپزخونه دست کردم یه قران کوچک رو اپن بود برداشتم,چسبوندم به خودم... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ 🌸 @rkhanjani
﷽❣ ❣﷽ آقــاے خــوبم هرجا کہ هسٺـے باهـزاران عشـق ســـلام ... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ اَلاعظم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖🦋📖🦋📖🦋📖🦋📖🦋📖 📚 📖نام کتاب : بانو امین اصفهانی ✍نویسنده : یحیی آریا بخشایش 🖇انتشارات : سوره مهر . 🔸کتاب شرح زندگی بانوی مجتهده است که به سبب قرار گرفتن در میان دو سده اخیر، بین دو گونه زندگی و طرز تفکر سنتی و متجدد رابطه مستقیمی برقرار کرده است. 🔸 رابطه‌ای که یک سوی آن تفکرات بازدارنده شدید اجتماعی قرار دارد؛ با ابزار و آلاتی که زنان را از فراگیری علوم و فنون بازمی‌داشت؛ و در سوی دیگر آن دوره‌ای جا گرفته‌است که علم‌آموزی و دانش‌اندوزی برای همگان، از جمله زنان و دختران نه تنها آزاد، بلکه واجب و اجباری شمرده می‌شد. @rkhanjani