eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
636 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁نقاب نغمه سلام؛سلام،سلاااام به به چخبره!😳 نزدیک عید هست و ساز و آواز و عشق و حال😜 یادتونه قسمت قبل چی گفتیم!؟؟؟؟؟؟ یادت نیس؟ اوه اوه فکر کنم قبل عید مغز عزیز رو هم تکوندی همه چی یادت رفته! قسمت قبل گفتیم که : 🔱غنا رو تعریف کردیم و گفتیم حرامه و ضرر داره 🔱و قرار بود که امروز بریم سراغ ضرر هاش!!!!! ✅اما قبلش چطوره درمورد حوزه ی تاثیر گذاری موسیقی بدونیم👇👇👇👇 درباره حوزه تاثیرگذاری موسیقی و این که اصالتاً مخاطب آن کدام یک از این دو (جسم و روان) هست باید گفت: «مخاطب حقیقی این هنر، مغز و روان انسان‌ها است، نه حس بینایی و نه حس شنوایی؛ زیرا این دو حس چیزی جز واسطه انتقال اصوات فیزیکی به مغز و روان انسان‌ها نیست. تیزگوش‌ترین انسان‌ها که دریافت درونی از معنای موسیقی ندارند، هیچ درکی درباره آن نمی‌توانند داشته باشند، حتی تفسیر و چگونگی برداشت انسان‌هایی که در یک جامعه و در پوشش یک فرهنگ و یک محیط و سرگذشت زندگی می‌کنند گوناگون می‌باشد، اگرچه همه آنان از حس شنوایی مساوی برخوردار بوده باشند. ⛔️یعنی در اصل اینکه دست و کمر وپا یه تکونی میخوره ریشه ش لرزش دل و مغزه 😂😂😂 ولی بالاخره اثرات موسیقی دوگونه است: ۱ـ اثرات معنوی ۲ـ اثرات جسمی. خب حالا که فهمیدیم موسیقی هم روی جسم و هم روح شاد عزیز تاثیر گذاره ‼️بریم سراغ ضرر ها👇👇👇 ❎از بزرگ‌ترین آثاری که برای موسیقی ذکر شده است دور شدن از یاد وذکرخداست.  قرآن در سوره لقمان یکی از عوامل گمراهی و ضلالت را «لهو الحدیث» دانسته است. «ومِن النّاسِ مَن یشتری لَهو الحدیثِ لیُضلَّ عن سبیلِ الله ؛ لهو یعنی غفلت، یعنی دورشدن از ذکر خدا، دورشدن از معنویت، دورشدن از واقعیت‌های زندگی، دورشدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی‌بند و باری.»  در روایات اسلامی از «لهو الحدیث» نیز به «غنا» تفسیر شده است. ❎ شنیدن غنا و موسیقی آن چنان اراده انسان را سست و غریزه جنسی شخص را تحریک می‌کند که شخص را از یاد خدا و قیامت باز می‌دارد لذا از عوامل گمراهی به حساب می‌آید. عجب😱😱😱 ⚜همراه ما باشید تا ضرر های بعدی🙂🤚 ادامه دارد.... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌ازدواج خیابانی کرده‌ام. حالا چه کنم؟ ❓❓شما همیشه دربارۀ نادرست بودن ازدواج‌های خیابانی حرف می‌زنید و من یکی از همان افرادی هستم که با همسرم دوست بودیم و بعد از یک سال ازدواج کردیم. حالا ازدواج کرده‌ایم و یک بچّه هم داریم، فهمیده‌ایم که کفو هم نیستیم. در زمانی که دوست بودیم گویا اختلافاتمان را نمی دیدیم اما حالا این اختلافات به ویژه در مسائل مذهبی خودش را نشان داده و من مانده‌ام چه کنم؟ شوهر من، از نظر ایمانی، قوی نیست. 1⃣فراموش کردن گذشته ✅گذشته را باید فراموش کرد. اگر شما در مرحلۀ پیش از ازدواج قرار داشتید، تأکید می‌کردیم که حتماً با چشم باز انتخاب کنید؛ امّا حالا که ازدواج کرده‌اید و یک فرزند هم دارید، صورت مسئله، عوض شده است. ⚠️شما هر اندازه به گذشته و انتخاب اشتباهتان فکر کنید، انگیزه‌تان برای اصلاح زندگی، کم‌رنگ می‌شود. ❌پس گذشته را فراموش کنید. بپذیرید که زندگی شما با همین مردی است که انتخاب کرده‌اید. الآن، وقت سخن گفتن و فکر کردن به درست و اشتباه بودن تصمیم تان نیست. گاهی اوقات حسرت گذشته، امروزِ انسان را به هم می‌ریزد و به دنبال آن، آینده هم خراب می‌شود. ⬅️ ادامه پاسخ این پرسش فردا ان‌شاءالله 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕵‍♂خانمها بخوانند! سکوت مرد رو نشکنید 🤐🤐 ✅این اشتباه خانم‌هاست که وقتی مرد ساکته مدام به سمت او می‌روند و با او حرف میزنن، اگر او ساکت است به سکوت نیازمنده و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر؛ ✅ البته این منافاتی با پذیرایی و رسیدگی به همسر ندارد. فقط اجازه دهید خود از سکوتش خارج شود. ✅ البته منظور از این سکوت سکوتی است که متوجه شوید همسرتون در این سکوت از ارتباط کلامی استقبال نمی کنه. @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_یازدهم من که تا آن لحظه جرئت فکر کردن به چنین چیزی را نداشتم، با اعتر
...🌲🍃 آن روز آقای حسینی به من قول داد که از طریق سپاه و بسیج دنبال زینب بگردد. در سال های اول جنگ بنزین کوپنی بود و خیلی سخت گیر می آمد. امام جمعه،کوپن بنزین به آقای روستا داد تا ما بتوانیم به راحتی به جاهای مختلف سر بزنیم و دنبال دخترم بگردیم. قبل از هر کاری به خانه برگشتیم می دانستیم که مادرم و شهرام و شهلا منتظر و نگران هستند. آنها هم مثل من از شنیدن خبرهای جدید نگران تر از قبل شدند. مادرم ذکر یا حسین(ع) و یا زینب(ع) و یا علی(ع) از دهنش نمی افتاد. نذر مشکل گشا کرد. مادرم هر چی اصرار کرد که کبری، یک استکان چای بخور. یک تکه نان دهنت بگذار، رنگت مثل گچ سفید شده. من قبول نکردم حس می کردم طنابی دور گردنم به سختی پیچیده شده است. حتی صدا و ناله ام به زور خارج می شد. شهرام هم سوار ماشین آقای روستا شد و برای جست و جو با ما آمد. نمی دانستم به کجا باید سر بزنم. بود و همه جا تعطیل بود. فقط به بیمارستان ها و درمانگاه ها و دوباره به پزشکی قانونی و پایگاه بسیج سر زدیم. وقتی هوا روشن بود، کمتر می ترسیدم. انگار حضور خورشید توی آسمان دلگرمم می کرد. اما به محض اینکه هوا تاریک می شد ، افکار زشت و ترسناک از همه طرف به من هجوم می آورد. از راه رسید و خانواده ی من همچنان در سکوت و انتظار و ترس، دست و پا می زدند. تازه فهمیدم که درد گم کردن عزیز، چقدر سخت است. من معلوم نبود که کجاست. نمی توانستم بنشینم یا بخوابم، به هر طرف نگاه میکردم، سایه زینب را میدیدم. همیشه جانماز و چادرنمازش در اتاق خواب رو به قبله پهن بود.در اتاقی که فرش نداشت و سردترین اتاق خانه ما بود. هیچ کس در آن اتاق نمی خوابید و از آنجا استفاده نمی کرد، آنجا بهترین مکان برای نمازهای طولانی زینب بود. روی سجاده ی زینب افتادم از همان خدایی که زینب عاشقش بود با التماس و گریه خواستم که زینب را تنها نگذارد. مادرم که حال مرا میدید پشت سرم همه جا می آمد و میگفت: کبری مرا سوزاندی، آرام بگیر. آن شب تا صبح خواب به چشمم نیامد. از پشت پنجره به آسمان خیره شده بودم. همه ی زندگی ام از بچگی تا ازدواج، تا به دنیا آمدن بچه ها و جنگ مثل یک فیلم از جلوی چشم هایم می گذشت آن شب فهمیدم که همیشه در زندگی ام رازی وجود داشته، رازی نگفته انگار همه چیز به هم مربوط می شد زندگی و سرنوشت من طوری رقم خورده بود و پیش رفته بود که باید آخرش به اینجا می رسید . آن شب حوصله حرف زدن با هیچ کس را نداشتم، دلم میخواست تنهای تنها باشم خودم و خدا ،باید دوباره زندگی ام را مرور میکرم تا آن راز را پیدا کنم رازی را که میدانستم وجود دارد اما جرات بیانش را نداشتم باید از خودم شروع میکردم من کی هستم؟ از کجا آمده ام ؟پدرو مادرم چه کسانی بودند؟زندگی ام چطور شروع شد و چطور گذشت؟زینب که نیمه ی گمشده ی وجودم بود چطور به اینجا رسید؟اگر به همه ی اینها جواب میدادم شاید می توانستم بفهممم که دخترم کجاست؟ وشاید قدرت پیدا میکردم که آن ترس را از خودم دور کنم و خودم را برای شرایطی بدتر و سخت تردر زندگی آماه کنم. ای خدای بزرگ ای خدای محبوب زینب که همیشه تو را عاشقانه صدا میزد و هیچ چیز را مثل تو دوست نداشت . من مادر زینب هستم. مرا کمک کن تا نترسم ، تا بایستم و تا تحمل کنم. باید از گذشته خیلی خیلی دور شروع کنیم از روزی که به دنیا آمدم. ... @rkhanjani
|✨❤️ •|بہ فـࢪیادش بـࢪس...🙏 @rkhanjani
ﺷﻜﺴﺘــه ﺑﺎلــےِ ﻣـﺎ ﺭﺍ ﻛســے ﻧمےفهمد ﻫﻤﻴﻦ ﻧﺮﻓﺘﻦِ کرﺏ ﻭ ﺑﻼ‌ﻳﻤـﺎﻥ ﻛﺎفی‌ست @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتي كه من دل از دنيا بيرون فرستاده باشم،هر كاري كه در دنيا بكنم الهي است؛چه بخورم،چه بخوابم، چه بنشينم و چه دعوا كنم و فحش بدهم و اگر دل از دنيا بيرون نفرستاده باشم، هر كاري بكنم دنيايي است،چه نماز بخوانم و روزه بگيرم و چه عرفان و كلام قديم و جديد بگويم،همه اش به اين دنيا بر مي گردد. اين بسط وجودي من است كه من را از اين دنيا بيرون مي برد. 🍃 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani