eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
673 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #استاد_رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
Mahmoud Karimi - Abde Gonahkaret [128] (1).mp3
5.11M
✅عمرداره میشه تباه خدایا ببخش 🌙مناجات ماندگار @rkhanjani
آیت الله (ره) : ✍ برای تان از من می شنوید امروز و فردا کردن را کنار بگذارید این فردا که شما حواله می دهید ، در عالم نیست ؛ همه اش امروز است. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 جمعۀ آخر ماه شعبان، فرصتی برای جبرانِ کوتاهی‌های ما در این ماه @rkhanjani
Part39_جان شیعه اهل سنت.mp3
5.38M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(39) ♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آمادگی‌های اولیّه ماه رمضان 📝استادطاهرزاده: ماهی در پیش است و به سوی انسان در حال آمدن است که شرایط قرب او را به بهترین نحو با رفع حجاب‌های بین او و محبوبش فراهم می‌کند، و اگر رویکرد ما در روزه‌داری و بستنِ رَه لقمه چنین باشد که از حیله‌های نفس امّاره رهایی یابیم؛ طبیعی است که: «وگر حرص بنالد بگیریم کری‌ها». در رفع حجاب‌های أنانیّت است که هر عمل عبادی به نتیجه‌ی کامل خود می‌رسد تا آن‌جایی که انسان آماده‌ی نزول ملائکه و روح بر جان خود می‌شود، و در این راستا است که همراه امام سجاد«علیه‌السلام» آن دعا را این‌چنین شروع می‌کنیم: ۞ «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ وَ سَبَّلَنَا فِي سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ حَمْداً يَتَقَبَّلُهُ مِنَّا وَ يَرْضَى بِهِ عَنَّا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّيَامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلاَمِ‏ » @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از جهنم تا بهشت 🌺👇
دو ماه بعد..... روي تخت ميشينم و چشمام رو باز و بسته ميكنم. _ چيه اين وقت صبح منو بيدار كردي؟ اميرحسين _ بگو چي شده؟ _ چي شده؟ اميرحسين _ حدس بزن. _ عه. بگو ديگه امير. اميرحسين _نوچ _ آقااااايي اميرحسين _شدم _ چي شدي؟ اميرحسين _ همون چهارپا كه گوشاش مخمليه . امير ميخواد بره خاستگاري ياسمين خانوم . جيغ ميكشم و سريع از جام ميپرم. _ چييييييييييي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اميرحسين _ درسته گوشام مخمليه ، ولي من دوسشون دارم. نميخوام شنواييشونو از دست بدن . _ دروووووغ اميرحسين _ رااااااست _ واي واي امير من ميرم خونه شقايق اينا . سريع از جام بلند ميشم و حاضر ميشم ، اميرحسين فقط با تعجب به من نگاه ميكنه. چادرم رو سرم ميكنم و با لبخند دندون نمايي ميگم _ چيه همسر گرامي ؟ اميرحسين _ خوابت نميومد؟ _ الان ديگه وقت خوابه اخه؟ پاشو منو برسوووون. اميرحسين _ اطاعت فرمانده. _ خاله. شقايق نيست ؟ خاله _ تو اتاقشه. _با اجازه. در اتاق رو آروم باز ميكنم ، ميخوام غافلگيرش كنم ، از چيزي كه ميبينم چشمام كاملا اندازه گردو ميشه. شقايق با يه چادر نماز سفيد و سجاده داشت نماز ميخوند. "حتما دوباره خاله مجبورش كرده " ولي اين نماز ، با اين حال و هوا نميتونست اجبار باشه . نمازي كه بوي عشق ميده . كنارش ميشينم. وقتي سرش رو به طرفم برميگردونه از ديدنم متعجب ميشه . شقايق_ من.... من.... _ تو نماز ميخوني؟ سرش رو به نشانه تاييد تكون ميده . با تعجب نگاش میکنم. خودش سوالم رو متوجه میشه و شروع به توضیح میده. شقایق_ وقتی ارزش و زیبایی نماز رو فهمیدم ، وقتی آرامشش رو درک کردم ، دلم نیومد ازش بگذرم ، از طرفی اجبارای مامان حرصم رو درمیاورد و دلم میخواست باهاش لجبازی کنم. تازه وقتی تو و یاسی و نجمه مخالف بودید ، با نماز خوندنم حتما مخالف میکردید و مسخرم میکردید ، به خاطر همین فقط یواشکی نماز میخونم ، من من حتی حجاب و چادر رو هم دوست دارم و همه اینارو مدیون معلم دینی مدرسمون هستم. تو مراسمای مدرسه هم خیلی وقتا شرکت میکردم. سرش رو پایین میندازه. دستم رو زیر چونش میذارم و سرش رو بالا میارم. _ چقدر خانوم بودن بهت میاد. شقایق لبخندی میزنه و از جاش بلند میشه و به سمت کمدش میره ، از زیر کیف هاش با سختی چادری رو بیرون میاره و جلوی من میگیره. شقایق_ من حتی اینو هم برای خودم گرفته بودم. _ شقایق . یعنی تو تو همه اینارو گذاشتی کنار فقط و فقط به خاطر لجبازی؟ از این همه زیبایی گذشتی به خاطر لجبازی ؟ غیر قابل باوره. یه دفعه میزنه زیر گریه و خودش رو تو بغل من میندازه . شقایق_ حانیه. میدونم کارم اشتباه بوده. انقدر به حال تو حسرت میخورم که راحت بدون توجه به کنایه ها و مسخره کردنا راهت رو انتخاب کردی. دستش رو میگیرم و باهم از رو زمین بلند میشیم . چادر رو هم که افتاده بود رو زمین برمیدارم. روبه روش می ایستم و چادر رو روی سرش میزارم _ ماه شدی اشکاش دوباره روی صورتش جاری میشه یه دفعه مثل برق گرفته ها میگم_ وای وای شقایق. بگو چی شده؟ اون آقا امیر بود دوست امیرحسین ،مامانش با خاله اینا حرف زده میخواد بره خاستگاری یاسیییییییی. شقایق_ نهههههه _ اررررره. زنگ خونه خاله زینب رو میزنم. صدای شاد یاسمین تو کوچه میپیچه_ سلااااام. _ علیک. یاسمین_ بپر بالا که کلی کار دارم. با صدای تق در باز میشه. دوباره به سمت شقایق که داشت از استرس ناخن هاشو میجویید برمیگردم ؛ متاسفانه شقایق برعکس من فووووق العاده حرف مردم براش اهمیت داشت. _ تموم شد؟ شقایق_ چی؟ _ ناخنات. آسانسور که طبقه سوم رو اعلام میکنه استرس شقایق هم بیشتر میشه. در اسانسور رو باز میکنم و خارج میشم. همزمان با بستن در اسانسور در خونه باز میشه. یاسی با ذوق میپره بیرون ولی بادیدن شقایق تعجب میکنه و خندش محو میشه. با سر بهش اشاره میکنه و با بهت میگه_ این چیه؟ _ نتیجه عشقه. یاسمین_ خل شدی ؟ _ میبینمت بعدا.حالا اجازه میدی بیایم تو. از جلوی در کنار میره و وارد میشیم. با چشم دنبال خاله میگردم و همونجوری که چادرم رو درمیارم میپرسم _ خاله نیست ؟ یاسمین_ نه من و شقایق کنار هم میشینیم روی مبل دونفره و یاسمین روبه رومون. یاسمین_ این مسخره بازیاچیه؟ _ اینو ول کن حالا. شنیدم که داری میری قاطی مرغا. یاسمین انگار که تازه چیزی یادش اومده باشه چهرش دوباره شاد میشه و میگه _ اره. خبرا زود میرسه ها. هرچند فکر نکنم نتیجه بده. من اگه تفسیر احکام رو بدونم در حد نماز خوندن شااااااید بخونم ولی چادر و حجاب عمرااااا. اونم که فکر نکنم قبول کنه زنش بی چادر باشه . _ حالا تا ببینیم چی میشه. هرچی خدا بخواد.خب دیگه من برم. ساعت 12 هنوز ناهار درست نکردم. یاسمین_ واااای مامانم اینا. _ دو روز دیگه میبینمت. ⬅️ادامه فردا شب ان شاالله ... 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸بی‌سبب نیست ، شبِ رحمت شد... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعه است و دلم هوای دلبردارد دیدار تو را همیشه درسر دارد یابن النجباء ‌ و الاکرمین مهدی جان زهرا به رهت دو دیده ی تر دارد سلام حضرت دلبر .... @rkhanjani
‌ یک نفر، یک خبر از عشق ندارد بدهد.... ؟ "حامدنیازی" 💚 @rkhanjani
‌آن‌چنان جای گرفتی تو به چشم و دلِ من که به خوبانِ دو عالم نظری نیست مرا... مولانا @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 برکت دعای امام زمان علیه السلام 🔹 علی بن حسین بابویه با دختر عموی خود، ازدواج کرد ولی از او صاحب فرزند نشد، نامه ای به حسین بن روح (سومین نائب امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) نوشت که از امام زمان تقاضا کند تا درباره او دعا نماید خداوند فرزندان فقیه به او عنایت کند. 🔹 از ناحیه مقدسه امام پاسخ آمد که از همسر فعلی خود فرزندی نخواهی داشت، ولی به زودی کنیز دیلمی را خواهید گرفت و از او صاحب دو فرزند فقیه خواهی شد. 🔹 پس از ازدواج با کنیز دیلمی صاحب دو فرزند به نامهای محمد و حسین شد. محمد (معروف به شیخ صدوق) و حسین هر دو فقیه ماهر در حفظ احادیث اهلبیت بودند. حدیث‌هایی را که آنها حفظ کرده بودند هیچکس از اهالی و دانشمندان قم آنها را نداشتند. 🔺 هنگامی که آن دو برادر (محمد و حسین) حدیث می‌گفتند، مردم از قوه حافظه آنها تعجب می‌کردند و به آنها می‌گفتند: این مقام ویژه را شما به برکت دعای امام زمان یافته اید و این مطلب در میان مردم قم مشهور بود. 📚 بحار الانوار ج۵۱ ص ۳۲۴ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💑 به خلوت همسرتان احترام بگذارید! 🔸زن‌ها باید به این موضوع توجه کنند و بدانند در مواقعی که مرد حرفی درباره مطلبی نمی‌زند به این معنی است که هنوز پاسخ آن را پیدا نکرده اما مشغول فکر است و منظور او بی‌توجهی و بی‌محبتی به همسرش نیست. اما مردها باید بدانند که همین سکوت و حرف‌نزدن‌شان به تنهایی برای همسرشان ایجاد ناامنی کرده و در تخیلات خود عواقب بدی را پیش‌بینی می‌کند. 🔸خانم‌ها باید بدانند زمانی که همسرشان کم‌حرف می‌شود و به لاک خود فرو می‌رود، تحت فشار روحی است و مسئله‌ای دارد که با در خود فرو رفتن دنبال راه‌حل است. هرگز در این حالت به درون لاک ذهنی مرد سرک نکشید و سکوت او را بر هم نزنید. زن نباید با آن روشی که خودش آرام می‌شود در صدد آرامش مرد بر آید. @rkhanjani ┄┅─✵💞✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸.•° زندگی مانند امواج دریا می‌ماند چیزهایی را می آورد در حالیکه چیزهای دیگری را با خود میبرد..💕 @rkhanjani