دل اگه بیدارشد دیگرنیازبه کوک ساعت نیست! ولی امان از روزی که صدای زنگ ملائک بلندشه ولی گویادل مرده است!!!!
@Khanjanidroos
زنگ های بیدارباش دائما درحال نواختن است!
عده ای سرازپانشناخته حرکت می کنند!
عده ای کم کم بیدارمی شوند تا حرکت کنند!
اما عده ای هم در خواب غفلت آرمیده اند!!!
خدایا مارا از غافلینت قرار مده!
@khanjanidroos
ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ، ﻣﺮﻏﺎﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ. ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﮔِﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﺱ ﻣﺎﻟﻴﺪ، ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﻤﺖ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﮔﻞ ﺧﺸﮏ ﺷﻭد. ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﭻ ﮔﺮﻓﺖ. ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﻣﺎﻓﻮﻕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ. ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ.
@Khanjanidroos
10 نکته درباره آرامش
1 . لبخند همه عضلات صورت را آرام مي کند و زنجيره اي از واکنش هاي عصبي را کنار مي زند و موجب مي شود که احساس لذت بخشي پيدا کني (احساس آرامش) .
2 . چرا نگاه کردن به ماهي ها آرامش بخش است؟ براي آن که ماهي ها، آرام حرکت مي کنند و مهم تر از آن، آرام تنفس مي کنند و نگاه به آن ها، مثل نگاه کردن به منظره درياست .
3 . براي آرامش بدويد! دويدن و پياده روي، هر دو از پادزهرهاي واقعي مقابله با فشارهاي عصبي اند . کار ساده اي است و آموزشي خاص نيز لازم ندارد و شما در دويست متر اول، متوجه تاثيرات مطلوب آن خواهيد شد .
4 . به صداي تنفس خود توجه کنيد; وقتي در حال ورود به جهنم عصبانيت هستيد، چند لحظه به صداي دم و بازدم خود خوب و دقيق گوش فرا دهيد و بدانيد وقتي واقعا صداي تنفس خود را مي شنويد، آرامش از شما چندان دور نيست .
5 . اگر تمرين دست يابي به آرامش را در يک جاي خاصي مثل نيمکت يک پارک يا يک صندلي راحتي انجام مي دهيد، خيلي زود ضمير ناخودآگاه شما عادت مي کند و احساساتي آرام بخش، شما را با آن جاي خاص مرتبط کند . فقط و فقط به آن مکان خاص روي آوريد و آرامش را به دست آوريد .
6 . پيش از اين، وقتي تحت فشار روحي قرار مي گرفتيد، به طور ناخودآگاه ابروان خود را مالش مي داديد; اما از اين به بعد، کاملا آگاهانه اين کار را انجام دهيد; زيرا طبق اصول طب فشاري، نقاط آرامش بخش ما روي ابروان قرار دارد و با مالش دادن آن ها به طرف داخل، آرامش به ما بر مي گردد .
7 . نگراني هاي خود را بنويسيد; جاي شگفتي است که چطور بسياري از نگراني هاي شما رفع مي شود; وقتي آن ها را روي قطعه اي کاغذ مي نويسيد . آن گاه امکان وقوع آن ها را بررسي کنيد; خواهيد ديد که از هر ده مورد نه مورد آن نامحتمل است .
8 . مکان هاي مذهبي مانند مساجد، و زیارت گاههاجاهايي فوق العاده آرامش بخش هستند . يک گوشه را انتخاب کنيد و بنشينيد و مجذوب فضاي پرآرامش و پرسکوني شويد که از اين مکان مي تراود .
9 . اگر مي خواهيد احساس آرامش داشته باشيد، ميوه و سبزيجات تازه بيشتر مصرف کنيد و رژيم غذايي خود را تعديل نماييد .
10 . آرامش جويي را از بچه ها بياموزيد; آنان هر لحظه با شادي کوچکي، شاد مي شوند; سعي کنيد چنين باشيد و حتما مي توانيد .
@khanjanidroos
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امام علی علیه السلام در بخشی از نامه59 می فرماید؛
لَمْ یَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِیهَا قَطُّ سَاعَةً ....
هر کس ساعتى در این دنیا بیکار بماند (و عمل نیکى براى آخرت انجام ندهد) این ساعت فراغت و بیکارى موجب حسرت (و ندامت) او در قیامت خواهد شد ‼️
ساعات و دقايق عمر، بسيار زودگذر هستند ‼️
و در صورت هدر دادن آنها ، جز حسرت نصيب انسان نخواهد شد ‼️
ما ميدانيم كه با هر نفسی كه ميكشيم از عمر ما کاسته شده و به مرگ نزديک می شويم ‼️
و همچنین ميدانيم كه هر كس ، تنها يک بار به اين دنيا می آيد و تنها به اندازه يک عمر ، فرصت دارد تا ابديت خود را بسازد ❗️
عمری كه مدت زمان آن هم معلوم نيست .
بنابراين بايد تلاش كنيم ، اين سرمايه عظيم الهی را با بطالت و تنبلی از دست ندهيم ‼️
از مجموعه آموزه های قرآن کریم استفاده می شود که با ایمان ، عمل صالح ، بندگی خدا ، وقت و عمر انسان ارزش پیدا می کند .
امام علی ع در این زمینه می فرماید : هـمـانـا عـمـر تـو، مـهـريه سعادت و خوشبختى تو است به شرط آنكه ، آن را در طاعت و بندگى پروردگارت ، به پايان ببرى❗️
"اِنَّ عُمْرَكَ مَهْرُ سَعادَتِكَ، اِنْ اَنْفَدْتَهُ فى طاعَةِ رَبِّكَ "غرر الحكم،ح 3429
@khanjanidroos
💞💞💞🍃🍃🍃
#تمرین_مکث_و_صبوری
✅تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم: یک کیلو و نیم سبزی خوردن.
همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد.
وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود. از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمیداد. حسابی جا خوردم!
چرا اینطوری گرفته خب؟! بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفون رویش را که باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد.
بله...
تره ها پلاسیده بود و آب زردش از سوراخ سلفون، نایلون خرید را هم خیس کرده بود.
در بهت و عصبانیت ماندم.
از دست همسری که همه خریدهایش اینطوری است. به جای یک کیلو و نیم میرود سبزی سوپری میخرد و بوی پلاسیدگیاش را که نمیفهمد، از شکل سبزیها هم متوجه نمیشود!!
یک لحظه خواستم همان جا گوشی تلفن را بردارم زنگ بزنم به شوهرم که وسط این کارها من از کجا بروم سبزی خوردن بخرم؟! ویک دعوای بزرگ راه بیاندازم.
✅ بیخیال شدم.
توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و بعد همان طور که با خودم همه نمونههای خریدهای مشابه را مرور میکردم، فکر کردم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم.
با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدی!
شب که آمد نرمتر صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده.
ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. ارزش ندارد غرغر کنم. حالا! مگر چه شده؟! یک خرید اشتباهی. همین.
✅دم غروب، همین منی که میخواست گوشی تلفن را بردارد و آسمان و زمین را به هم بریزد به شوهرم آرام گفتم :
راستی سبزیهاش پلاسیده بود. فکرکنم عجله داشتی حواست نبوده......تمام
همسرم هم در ادامه گفت:
آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته ﻣﻴﺸﻲ، دیگه نخوای سبزی پاک کنی.
آن شب سر سفره سبزی خوردن نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد.
✅مکث کردن را تمرین کردم.... و ﺑﻪ همسرم عاشقانهتر نگاه کردم.
وفهمیدم اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل بشه به یک هفته قهر.
هم آقا و هم خانم باید
مکث کردن و صبوری را تمرین کنند...
✅گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری سختترش میکنیم . . .
✅گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم . . .
✅گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشتههامون میشیم...
✅گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامهاش میدیم . . .
@Khanjanidroos
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#داستان_کوتاه
✅مردی صبح از خواب بیدار شد و با همسرش صبحانه خورد و لباسش را پوشید و برای رفتن به کار آماده شد؛
هنگامی که وارد اتاقش شد تا کلیدهایش را بردارد، گردوغبار زیادی روی میز و صفحه تلویزیون دید!
به آرامی خارج شد و به همسرش گفت:
دلبندم، کلیدهایم را از روی میز بیاور.
✅زن وارد شد تا کلیدها را بیاورد؛ دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته "یادت باشه دوستت دارم"و خواست از اتاق خارج شود، صفحه تلویزیون را دید که میان غبار نوشته شده بود"امشب شام مهمون من"
زن از اتاق خارج شد و کلید را به همسرش داد و به رویش لبخند زد؛
انگار خبر می داد که نامه اش به او رسیده.
✅این همان همسر عاقلیست که اگر در زندگی مشکلی هم بود، مشکل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل میکند!
@khanjanidroos
💠💠💠💠💠💠
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما. اگر براتون مقدور هست کانال نسیم را به دوستان و همکاران عزیزتان معرفی کنید تا همگان بتوانند از مطالب سبک زندگی اسلامی و اخلاقی تربیتی استفاده ببرند . و شما هم بهره معنوی ببرید.
@Khanjanidroos
خدایا من به گشودن درهای رحمتت اميد دارم.
سپاس خدایی را كه به غير او اميد نبندم
كه اگر جز به او اميد مى بستم نااميدم می نمود...😔
به بهترین ها برسيد الهی...
@Khanjanidroos
"وانایا سیدی عائذ بفضلک هارب منک الیک"
ای خدای من!
به تفضل توپناهنده هستم!
وازتوبه توفرار کرده ام! 😭
توخودگفته ای که من درکنار گمان بنده هایم هستم!
اگر آنهاخوش گمان بودند همانم!واگربدبین همان!
من به توامید دارم و می دانم که تومجرمها را مداوا می کنی!
من به تواین گمان رادارم من چه هستم وچه ارزشی دارم وچه خطری "هبنی بفضلک" توبه من هدیه کنی!
"هبنی بفضلک وتصدق علی بعفوک"
توبه من باعفو خویش ببخش ونه تنهاعفو که زشتی هاو خرابکاری های مراجبران کن!!
@Khanjanidroos
ما و قطار رمضان
انسان میبیند رمضان دارد میرود؛ مثل قطاری که آخرین واگنش رسیده است و ما هم در راهی ماندهایم که حتی امید معجزهای در آن نیست. اگر سوار نشویم، تنهایی است!
من یادم نمیرود که یک احساس عجیبی از حرکت ماشینها یا قطارها از کودکی در ما بود؛ چون شنیده بودیم که اگر به قطار دیر برسیم، میرود، بعد هم مشکلاتی پیش میآید. آنقدر رفتنِ قطار رنجمان میداد که ما حتی از قطار پایین نمیآمدیم، گاهی هم که پایین میآمدیم خیلی فاصله نمیگرفتیم. گاهی هم فکر میکردیم که اگر قطار رفت به کجای آن بچسبیم!
حال که قطار رمضان، لحظهها و روزها و شبهایش دارد میگذرد، ما اگر جا ماندیم و نرسیدیم، محرومیم و ملعونیم...
استاد صفایی ره
@Khanjanidroos
تا نخواهی نمی دهند, زیرا اگر طالب نباشی آنچه را که به تو می دهند به کار نخواهی گرفت و تا متضرع نباشی به آنچه که به دست می آوری, مغرور خواهی شد و انتسابش را به او فراموش می کنی, چون آدمی غافل است و گرفتار.
شرح دعاهای روزانه حضرت زهرا/ص109
@Khanjanidroos
از كسانى نباشيم كه رمضان بر آنها مىگذرد، در حالى كه بدنهايشان ضايع شده و فكرهايشان عقيم مانده و قلبهايشان سرشار از بتها شده و روحهايشان هم به تنگى رسيده است؛
چون اين يك اصل است كه اگر كسى از نعمتى كه در دسترس اوست بهره نگيرد، سياهى به او مىرسد. جرقههايى كه مىزنند، اگر كسى استفاده نكند و شكر نكند، سياهش مىكنند و به او مىبندند.
@Khanjanidroos
فقط این رابگویم وبس که؛
رمضان تمام می شود اماماهنوزاول راهیم.......
خدایا درباقی آن دست مارابگیر....
@Khanjanidroos
✅آیا می توانم خلاء محبت همسرم را با دوستی در فضای مجازی جبران کنم؟
✅در وضعیت فعلی شما چند مسئله یا به عبارتی مشکل متفاوت و جداگانه، همزمان شده اند. طبعا این همزمانی و به اصطلاح تجمع یا تل انبار شدن مشکلات وضعیت را برای شما دشوار تر، و حل آن را سخت تر کرده است.
اولین مسئله این که رابطه شما و همسرتان به صورت عادی دچار مشکل است. این که به گفته شما ایشان بددهان و بداخلاق هستند و کتک می زنند، ابراز علاقه نمی کنند و به ابراز علاقه شما واکنش مناسبی نشان نمی دهند، نشاندهنده همین مطلب است.
توجه داشته باشید سالها پیش شما بایستی برای حل این مشکل اقدام می کردید. راه حل آن مراجعه هردوی شما به مشاور خانواده است. فراگیری مهارت های زندگی همچون چگونگی برقراری ارتباط با همسر، چگونگی فهمیدن احساسات همسر و چگونگی فهماندن احساسات و درک همسر و هزاران موضوع دیگر از این قبلی مسائل هستند.
البته شما با مطالعه کتابها و مقالات و مطالب مفید در این زمینه می توانید تا حد بسیارزیادی مشکل را رفع کنید. این را بدانید، میزان آگاهی شما نسبت به مشکل، میزان آگاهی شما نسبت به فردی که طرف مقابل شماست و سایر شرایط می تواند بخشی از راه حل شما باشد. پس آگاهی خود را بالا ببرید (و البته با ترفندهای مختلف سعی کنید آگاهی همسرتان را نیز بالا ببرید).
دومین مسئله این است که شما در دوران بارداری به سر می برید. چون قبلا تجربه این دوران را داشته اید خیلی خوب می دانید که این دوره به ظاهر چندماهه، و در واقع یکی دو ساله، موجب تغییرات مختلف جسمی و روحی در شما و به تبع آن در همسر شما می شود. شما در این دوران به دلیل شرایط ویژه نیاز به محبت بیشتری به ویژه از سوی همسرتان دارید، و این در حالی است که همسرتان در این دوران، بخش مهمی از لذت های شیرین با شما بودن را ازدست داده است. این مسئله به خودی خود شرایط را پیچیده تر و سخت تر می کند. حتی یک مرد کاملا آگاه و مهربان هم در دوران بارداری همسرش، دوران سختی را سپری می کند و تا حدی ممکن است دچار سردی روابط بشود، بنابراین برای مردی که اینچنین نیست، این مسئله به مراتب بیشتر و بیشتر خواهد بود.
از یک سو لازم است شما صبوری بیشتری داشته باشید، و از سوی دیگر سعی کنید خودتان یا از طریق دیگران (مثلا مادر همسرتان) همسرتان را نسبت به ویژگی های این دوران بیشتر آگاه کنید. حتی اگر هم فکر می کنید ایشان می دانند، باز هم سعی کنید یادآوری و تذکر داده شود. از سوی دیگر لازم است سعی خود را بکنید تا در همین دوران هم ، تا جای ممکن همسرتان را از لذت های جنسی به طور کامل محروم نکنید...
سومین مسئله هم این است که در همین زمان شما با فردی خارج از چارچوب خانواده، وارد یک ارتباط شده اید. بهتر است همین ابتدا به شما هشدار دهیم که این رابطه را بیشتر از این ادامه ندهید و برحذر باشید. جدای از این که چنین رابطه ای به لحاظ شرعی حرام و گناه آلود است، نتیجه چنین رابطه ای در نهایت سردی بیشتر روابط شما، و از هم پاشیدگی خانواده است. شک نکنید پس از فروپاشی خانواده شما، به آرامشی که اکنون در رویای خود تصویر می کنید نخواهید رسید.
همان کسی که تا پیش از رسیدن به شما (و با هدف رسیدن به شما) همچون شاعری عاشق، جملات و کلمات دل انگیز را برای شما می سازد و می سراید و می گوید و پیام های محبت آمیزش سرشار از گرمی و لطافت است، پس از ورود به زندگی مشترک و گذشتن مدتی کوتاه، تبدیل به مردی خواهد شد که قابل مقایسه با قبل از آن نبوده است.
از سوی دیگر بهتر است بدانید کسی که در چارچوب اخلاقی و فکری خودش، اجازه می دهد وارد حریم یک خانواده (حریم یک خانم متاهل، حریم زندگی یک مرد خانواده دار) بشود، بسیار محتمل است که پس از ازدواج هم (به هر دلیلی که از نظر خودش موجّه باشد) دوباره وارد حریم یک خانم متأهل بشود.
البته این کاملا طبیعی است که در زمانی که شما به محبت بیشتری از سوی همسرتان نیاز دارید، و در حالی که همسرتان به مراتب محبت کمتری حتی از دوران معمولی زندگی دارد، هرگونه اشاره محبت آمیزی از بیرون برای شما خوشایند باشد.
@Khanjanidroos
آدمها را مثل گلها برای ماندن كنار خودتان خشک نكنيد! شايد هميشه
بمانند اما ديگر آن آدم سابق با همان
عطر و ويژگیها نيستند.
💕
@khanjanidroos
"وقتی شـوهرمون عصبانی شد؛ چکار کنیم؟!!!"
🍃 در درون هر مردی یک مرد آهنین وجود دارد که موقع مشاجره با همسر فعال میشود!
👈 اگر موقع مشاجره و عصبانیت مرد، چه شما مقصر باشید و چه نباشید، مرد را تایید کنید و یک جمله بگویید؛ «حــق با شــماست....!» آن مرد آهنین درون شوهر فروکش میکند و او تبدیل به پسر بچهای خوب ومهربان میگردد.
✅ حالا خانم میتواند در فضایی آرامتر و به دور از خشونت حرفهای خود را بزند بدون این که رابطه آسیب ببیند و تنشهای زیادی بار بیاید. از اعجاز این جمله غافل نباشید. باهوش باشید و مرد آهنین درون شوهرتون را رام کنید.
@Khanjanidroos
🌵🌼🌵🌼🌵🌼🌵🌼
استادی میگفت: صبحها که دکمههای لباسم را میبندم، به این فکر میکنم که چه کسی آنها را باز خواهد کرد؛ خودم یا مُرده شور؟!!!
دنیا همین قدر غیرقابل پیشبینی است. به آنهایی که دوستشان دارید؛ بیبهانه بگوييد: "دوسـتت دارم..." بگوييد: "در این دنیای شلوغ، سنجاقَت کردهام به دلم..."
بگوييد:
"گاهی فرصت با هم بودنمان، کوتاهتر از عمرِ شکوفههاست..."
"بودنها" را قدر بدانيم؛
"نبودنها" همين نزديكیست!
@Khanjanidroos
✅داستان #یک_خیانت,
یک بی عقلی,
یک #خانه_خراب_کن به نام #مجازی
: خیانت
سلام سميرا هستم از توابع اصفهان،باشوهرو دوبچه ام زندگی آروم وخوبی داشتم تا اینکه چندسال پیش شوهرم ابتدا دو گوشی هوشمند برای من وخودش خرید بعداز مدتی علی رغم مخالفتهای من وای فای منزلمان هم وصل کرد وهردومان وارد فضای مجازی شدیم وروز به روز فاصله من از شوهرم بیشتروبیشترمیشد ودرصورتی که هیچوقت هم قبول نداشتم که من مجازی شده ام وهمیشه درمقابل حرفای خواهروخانواده م سینه سپر میکردم که من فقط داخل گروهای خانوادگی فعالیت دارم واز این حرفا،خلاصه بعد از مدتی متوجه پیامهای گاه وبیگاه برادرشوهرم شدم که اوهم ازدواج کرده ودوبچه هم دارن من روزهای اول بخاطر احترامی که برای او قائل بودم جواب پیامهایش را میدادم اما چیزی نگذشت که ابراز علاقه کردوگفت من همیشه حسرت داشتن زنی مثل تو رو داشتم ومن هم به خودم افتخار کردم وخام حرفهای اون شدم طوری که یادم رفته بود اون برادر شوهرمه ازصبح زود که شوهرم میرفت سرکار تا وقتی که میومد یا تلفنی با بردارشوهرم که حالا شده بود عشقم حرف میزدم یا چت میکردیم الان دیگه فاصله من با شوهرم وبچه هام خیلی زیاد شده بود تا اینکه کم کم جاريم ليلا به رفتارهای برادر شوهرم حسين شک میکنه وبالاخره یه شب گوشیشو بر میداره و چندتا اس آخری که من و حسين به هم داده بودیمو که حسين یادش رفته بوده حذف کنه رو میبینه و ازطرف حسين به من اس داد بیداری عشقم منم که تمام زندگیم شده بود حسين نوشتم آره زندگیم وخلاصه یکی اون گفت و ده تا من گفتم که چی میشد الان بجای داداشت توکنارم خوابیده بودی و از این حرفای عاشقانه،بعدش بهم اس داد که فردا ليلا خونه نیست صبح زود بیا خونه ما شاید من خواب باشم بعد از رفتن ليلا دروباز میذارم تو بیا تو،منم که از خدام بود حتی شده یک ساعتو با حسين بگذرونم،صبح بعداز رفتن شوهرم بچه هامو سپردم به همسایه وآماده رفتن پیش حسين شدم همه چی طبق گفته حسين درست بود وقتی رفتم در باز بود وقتی که به اتاق خواب حسين و ليلا رسیدم شوهر خودمو ليلا رو دیدم که با عصبانیت خیلی زیادی منتظرم بودن اون لحظه کاملا یخ کرده بودم ليلا دستمو گرفت پرتم کرد رو تخت الان دیگه نوبت شوهرم بود که هر بلایی که دوست داره به سرم بیاره اما اون فقط گفت بیچاره بچه های من که به تو کثافت میگن(مادر)تو لایق این کلمه مقدس نیستی همین امروز توافقی از هم جدا میشیم و نباید حسين هیچ چیزی بفهمه فقط من بهش میگم که سميرا بایه نامرد دوست بوده من متوجه شدم طلاقشو دادم اینجوری حسين به ذات کثیف تو که غیرازخودش باکس دیگه ای بودی ونامردی خودش که هنوز رو نشده پی میبره،اونروز من مث مرده متحرکی بودم که تمام زندگیمو ازم گرفتن بچه هایی که عاشقشون بودم وشوهری که عاشقم بودهمون روز طلاقم داد ورفت الان برادرشوهرم به چشم یه هرزه به من نگاه میکنه و داره زندگی خودشو میکنه وشوهرمم داره با پاره های تنم وزن جدیدش زندگیشو میکنه ومن تازه فهمیدم من وحسين هیچ انگیزه ای نداشتیم ومن بی هدف زندگیمو آتیش زدم،دوستای گلم خیلی مواظب زندگیتون باشین واگه دوست دارین داستان بدبختی منوبرا دوستاتون بفرستین تا خدای نکرده خام حرفای اطرافیانشون نشن،بازم میگم دوستای گلم مواظب زندگیتون باشین هرچقدرم که ساده باشه....
@Khanjanidroos