نسیم فقاهت و توحید
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_سی_و_یڪ بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه #محرم و #صفر توی خانه
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_سی_و_دو
💠#فصل_ششم_جنگ
هنوز در حال و هوای #انقلاب بودیم که ناغافل، #جنگ بر سرمان خراب شد.
خانه ی ما به پالایشگاه نزدیک بود. هر روز هواپیماهای #عراقی برای بمباران پالایشگاه می آمدند. دود سیاهی که از سوختن تانک فازم بلند شده بود،همه آبادان را پوشانده بود.
با #شروع_جنگ همه جا به هم ریخته بود. بعضی از مردم، همان اول خانه و زندگی و شهر را ول کردند و رفتند.
برای اینکه نگران مادر نباشم، او را به خانه خودمان آوردیم. مهرداد چند ماه پیش از شروع جنگ به خدمت سربازی رفته بود. او در مهر سال 59در شلمچه خدمت می کرد. مهران هم به عنوان #نیروی_مردمی با بچه های مسجد فعالیت می کرد.
مهری و مینا هم هر روز صبح برای کمک به مسجد پیروز مبرفتند و هر وقت کارشان تمام می شد، خسته و گرسنه بر میگشتند.
#زینب و شهلا هم به مسجد قدس و جامعه معلمان می رفتند و هر کاری از دستشان برمی آمد انجام می دادند.
برق شهر قطع بود. شب ها فانوس روشن می کردیم. من و مادرم و شهرام در خانه بودیم و دعا می کردیم.
صدای هواپیما و خمپاره هم از صبح تا شب شنیده می شد.
یکی از روزهای مهر ماه، یکی از بچه های مسجد قدس به خانه ی ما آمد و گفت: تعدادی از سربازها را به مسجد آورده اند و گرسنه اند، ما هم چیزی نداریم به آنها بدهیم.
من هر چیزی در خانه داشتیم ، اعم از تخم مرغ و گوجه و سیب زمینی، همه را جمع کردم و به آنها دادم.
#بنی_صدر که مثلا رئیس جمهور بود اصلا کاری نمی کرد. هر روز که می گذشت وضع بدتر می شد و خمپاره و توپ بیشتری روی آبادان می ریختند؛
طوری که ما صدای خراب شدن بعضی از ساختمان های اطرافمان را می شنیدیم.
اما من راضی بودم که همه ی خطرها را تحمل کنم و در آبادان بمانم.
دخترها هم بی آبی و بی برقی و خطر را تحمل می کردند و حاضر نبودند از آبادان فرار کنند. مهری و مینا برای #کمک به مسجد پیروز(مهدی موعود) در ایستگاه 12می رفتند.
در آنجا تعدادی از زن ها به سرپرستی خانم کریمی (مادر میمنت کریمی) برای رزمندگان غذا درست می کردند.
گاوهایی که در اطراف آبادان زخمی می شدند را در مسجد سرمی بریدند و زن ها گوشت ها ی آنها را تکه می کردند و آبگوشت درست می کردند و گوشت کوبیده آن را ساندویچ می کردند و به #خرمشهر می فرستادند.
مینا بارها در دلش از خدا خواسته بود که مهرداد هم از آن گوشت بخورد. اتفاقا یک بار که مهرداد از #جبهه به خانه آمد از ماجرای گرسنگی چند روزه در جبهه و گوشتی که خورده بود تعریف کرد ما فهمیدیم مهرداد همان ساندویچ های گوشت دست ساخته ی دخترها را خورده است.
مهران و مهرداد اصرار داشتند که ما همگی از شهر خارج شویم. همه دختر ها مخالف رفتن بودند .
زینب عاشق آبادان بود و تحمل دوری از آبادان را نداشت. اصلا ما جایی را نداشتیم که برویم.
در همه ی این سالها بچه ها حتی برای سفر هم از آبادان خارج نشده بودند.
بین مهران و مهرداد و دخترها سر ماندن و رفتن از آبادان، دعوا سر گرفت. مهرداد هر چند روز یک بار از خرمشهر می آمد و وقتی می دید که ما هنوز توی شهر هستیم عصبانی می شد، می خواست خودش را بکشد.
اواسط مهر ماه خیلی از خانواده ها از شهر خارج شده بودند.
#ادامه_دارد....
@rkhanjani
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
از این نفوذیها فراوان داریم!
🔴بیانات آیت الله مصباح یزدی (قدسسره) درباره نفوذ
بمناسبت سالروز عزل بنی صدر
#نفوذ
#بنی_صدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 کانال نسیم فقاهت و توحید
❇️ @rkhanjani
از این نفوذیها فراوان داریم!
🔸️یکی از راهکارهای کشورهای بزرگ(کسانی که اندیشههای استعماری دارند؛ مانند آمریکا، شیطان بزرگ و بچه شیطان هایش)، این است که برای دانشجویان کشورهای جهان سوم که به آنجا میروند، روانشناسانی میفرستند تا آنها را شناسایی و روحیاتشان را بشناسند و برای آنها پرونده تشکیل بدهند. [برای آنها سه ویژگی اهمیت دارد.] کسانی که یکی از این سه ویژگی را داشته باشند، برایشان پرونده خاص تشکیل میدهند. خیلی به آنها کمک میکنند و برای روز مبادا تربیتشان میکنند.
🔸️اولین ویژگی، [جاهطلبی است.] اگر کسی روحیه جاهطلبی داشته باشد، طعمه خوبی برای استعمارگران است. او را به مقامی میرسانند و شرط میکنند که باید چنین و چنان بکنی. دوم، پولپرستی و سوم هم شهوتپرستی است. این سه، عوامل مهمی است که در شخصیت افراد خیلی مؤثر است و به ترتیب آنها را به کارهای مختلف میگمارند.
🔸️یا مثلاً وقتی میگوییم بنیصدر جاهطلب بود، میگویند چرا غیبت کردی! او از کسانی بودند که وقتی وارد فرانسه شد، برایش پرونده تشکیل شد و شناسایی شد که روحیاتش چیست. این را در آب نمک خواباندند برای روزی که رییس جمهور انقلاب ایران بشود. و از اینها فراوان داریم...
🔸️آنها کارشان این است. در یکی از سفرهایی که من به آمریکا رفتم، یکی از ایرانیهایی که مقیم آنجا بود ما را برد چند تا از دانشگاههای آنجا را دیدیم. یکی از دانشگاهها، دانشگاه «هییل؛Yale» بود.
🔸️یکی از ایرانیهایی که در آن دانشگاه دوره دکتری میگذراند، ما را به یک زمین خیلی وسیع، پردرخت و گلکاری شدهای، برد. لا به لای این درختها ساختمانی بود درست شکل مکعب، که هیچ در و پنجره و راه نفوذی در آن دیده نمیشد.
🔸️هر چه به اطراف نگاه میکردیم که از کجا میشود به اینجا وارد شد؛ هیچ چیز پیدا نبود. آن آقا میگفت تمام کسانی که پستهای درجه اول امریکا را احراز میکنند، از دوران دانشجوییشان در این ساختمان پرونده دارند و در این پرونده فقط افراد معدودی هستند که میآیند و هیچ کس هم راه ورودش را نمیداند. نیمههای شب خیلی محرمانه میآیند و اسناد را رسیدگی کنند. آن هم از راههایی که کسی سر در نمیآورد.
🔸️این مهم است که بدانیم افرادی که میخواهند فتنه ایجاد کنند، برای پرورش فتنهجو سالها مقدمهچینی میکنند. لذا این طور نیست که به سادگی بشود همه فتنهها را شناخت و ریشههایش را شناسایی کرد و عوامل پشت پردهاش را (کسانی که به صورتهای مختلف در آن دخیل هستند) شناسایی کرد. اینها را برای این میگویم که اگر سادگی در ما هست، مقداری برطرف شود. ایمان ما اقتضا میکند نسبت به همه خوشبین باشیم اما اقتضا میکند تیزبین هم باشیم.
۱۳۸۹/۰۱/۲۵
#بنی_صدر
#نفوذ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 کانال نسیم فقاهت و توحید
❇️ @rkhanjani