#سلامبرابراهیم🍃
در تاریکی شب با ابراهیم قدم میزدیم پرسیدم:آرزوی شما شهادته،درسته؟
خندیدو گفت:شهادت ذره ای از آرزوی من است من میخواهم چیزی از من نماند.
مثل ارباب بی کفن،حسین(ع)قطعه قطعه شوم اصلا دوست ندارم جنازه ام برگردد دلم میخواهد گمنام بمانم چون مادر سادات قبر ندارد نمیخواهم مزار داشته باشم.
خوشبحالت که به آرزویت رسیدی و گمنام شدی🕊