#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_چهاردهم
#فصل_سوم
#نگاهی_به_گذشته
من تنها فرزند مادرم بودم که او با نذر و نیاز و دعا و التماس از امام حسین(ع) گرفته بود. مادرم، تاج ماه طالب نژاد در آبادان زندگی می کرد.
وقتی خیلی جوان بود و من در شکمش بودم، شوهرش را از دست داد.
او زن جوانی بود که کس و کار درستی هم نداشت و یک دختر بدون پدر هم روی دستش مانده بود.
برای همین مدتی بعد از مرگ پدرم با مردی به نام درویش قشقایی ازدواج کرد.
درویش قبلا زن و دو پسر داشت، اما پسرهایش در اثر مریضی از دنیا رفتند و زنش هم از غصه مرگ پسرهایش به روستای خودشان که دور از آبادان بود برگشت.
درویش که نمی توانم به او نابابایی بگویم آمد و مادرم را گرفت. درویش مرد خیلی خوبی بود و واقعا در حق من پدری کرد.
مادرم بعد از ازدواج مجددش، یک بار دیگر باردار شد، اما بچه اش سقط شد و او همچنان در حسرت داشتن فرزندان دیگری ماند.
یادم هست که وقتی بچه بودم، همیشه دهه ی اول محرم در خانه روضه داشتیم، یک خانه ی دو اتاقه ی شرکتی در جمشید آباد آبادان داشتیم. من که خیلی کوچک بودم، در خانه همسایه ها می رفتم و از آنها می خواستم که برای #روضه به خانه ی ما بیایند.
من نذر امام حسین(ع) بودم، و مادرم تمام محرم و صفر لباس سیاه می پوشید. مادرم در همان دهه ی اول برای سلامتی من آش نذری درست میکرد و به در و همسایه می داد او همیشه دلهره سلامتی من را داشت و شدیدا به من وابسته بود.
مادرم عاشق بچه بود و دلش می خواست بچه های زیادی داشته باشد، اما خدا همین یک اولاد را بیشتر به او نداد، تازه آن هم با نذر و #شفاعت آقا امام حسین(ع).
من از بچگی عاشق و دلداده امام حسین (ع) و حضرت زینب(س) بودم. زندگی ام از پیش از تولد با آنها گره خورده بود، انگار دنیا آمدنم، نفس کشیدنم همه به امام حسین(ع) و #کربلا بند بود.
پنج ساله بودم که برای اولین بار همراه مادرم، قاچاقی و بدون پاسپورت از شلمچه به کربلا رفتیم. مادرم نذر کرده بود که اگر سلامت به دنیا بیایم مرا به کربلا ببرد. اما تا پنج سالگی نتوانست نذرش را ادا کند.
مادرم از سفر کربلا دو قصد داشت، یکی ادای دینش و قصد دیگرش این بو د که با از امام حسین(ع) اولاد دیگر طلب کند.
تمام آن سفر و صحنه هد را به یاد دارم.
مثل این بود که به همه ی کس و کارم رسیده باشم. توی شلوغی و جمعیت حرم، خودم را رها می کردم. چند تا مرد توی حرم نشسته بودند و قرآن می خواندند.
مادرم یک لحظه متوجه شد که من زیر دست و پای مردم افتاده ام و نزدیک است که خفه بشوم ، بلند فریاد زد یا امام حسین(ع) من آمده ام بچه ازت بگیرم، تو کبری راهم که خودت به من بخشیده ای ، میخواهی از من پس بگیری؟
مردهای قرآن خوان بلند شدند و من را از میان جمعیت بالا کشیدند. توی همه ی مدت سفر عبای عربی سرم بود.
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#ادامه_دارد....
@rkhanjani
بسم حبیب
🍁نقاب نغمه
#قسمت_ششم
اهِم اهِم ...
یک خلاصه گذرا از مطالب و چیزهایی که گفتیم رو خدمتتون میگم🤗
خب داشتیم اثرات روحی موسیقیهای حرام یا همون غنا رو میگفتیم که تا اینجا به :
✔گمراهی و غفلت از خدا
✔گرایش به فساد
✔سوء عاقبت
اشاره کردیم .
حالا میخواهیم در این جلسه به یکی دیگر از این اثرات بپردازیم 😎🤓
آماده اید دیگه!!
کمربند ها را محکم ببندید! بزن که بریم:✈
🚫قساوت قلب🚫
یکی دیگر از اثرات روحی موسیقی قساوت قلب است ؛ مویّد این کلام، سفارش رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) میباشد که به ایشان فرمودهاند: «یا علی؛ سه کار دل را سخت کند: گوش دادن به آواز و موسیقی(غنا) و شکار و به دربار سلاطین رفتن.
افرادی که مداومت بر گوش دادن به موسیقی و مطربی دارند قلبشان مریض میگردد.
نتیجه این سختی و قساوت قلب این میشود که دیگر موعظه و پند در این قلوب اثر نمیکند. زیرا طبق آیات قرآنی از آثار گناهکاری، قساوت قلب است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است یا سختتر از سنگ. زیرا برخی از سنگها از میانشان آب بیرون میآید یا از ترس خدا از بلندیها فرو میافتد؛
ولی قلوب افراد گناهکار به قدری سخت است که دیگر چیزی از پندها و موعظههای الهی در آن اثر نمینماید.
@rkhanjani
الهى در بسته نیست ما دست و پا بستهایم...!
-الهی نامه🌱
———🌻⃟————
@rkhanjani
🍃انرژی مثبت🍃
{السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ الْمُسْتَضْعَفینَ}
💞 سلام بر تو، ای گنج پنهان الهی
❣سلام بر تویی که بواسطه تو خداوند مدال برتری نسبت به اهل هر زمان، به ما عطا کرده است
🍃و بواسطه چشم براهیمان فهم و معرفت ویژه به ما عنایت کرده است...
💎معرفتی که نبودنت برایمان عین بودن است...
🤲 خدا را شاکریم که اهل عصر غیبتیم...
🍃به امید روزهای با تو بودن نفس میکشیم...
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
💕شوق سلام💕
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرَج
@rkhanjani
#ایده_متن
عشق یعنی اینکه
اینقدر دوستش داشته باشی که
در عین بی گناهی ازش معذرت بخوای...🙈🙊😱
💜
🌸💜@rkhanjani
💜🌸💜
audio_2020-04-11_23-48-58.mp3
4.57M
#کتاب_صوتی_وظایف
#وظایف_منتظران
🔴 قسمت اول وظایف منتظران
🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم
🔵 تهذیب نفس از مهمترین و اصلی ترین وظایف یک منتظر است.
🎙️#ابراهیم_افشاری
@rkhanjani
قبل از هر عکس العملی، خود را آرام کنید
وقتی خیلی عصبانی میشوید، باید راهی برای آرام کردن خود پیدا کنید. آگاهی داشتن، همیشه کمک میکند که بتوانید خود را کنترل و خشم را مهار کنید. در آن لحظه توقف کنید، کاری که در حال انجامش هستید را برای یک دقیقه رها کرده، نفس عمیق بکشید.
دکمه توقف شما همان نفس عمیق است که حق انتخاب میدهد، آیا واقعا می خواهید توسط احساسات کنترل شوید؟
اگر میتوانید نفس های عمیق بکشید و حس خشم و عصبانیت را تحمل کنید. آنوقت متوجه خواهید شد که پشت خشم، ترس، ناراحتی و ناامیدی وجود دارد. این حس ها را لمس کنید ولی در آن لحظه به دلایل ناراحتی خود فکر نکنید. فقط چندین بار نفس عمیق بکشید، با اینکار متوجه تغییراتی در بدن خواهید شد، تنش از بدن شما خارج و محو میشود و خشم از بین میرود.
#راهکارهای_شادزیستن
❤️🔆❤️
@rkhanjani
❤️🔆❤️
✅پرسش:
چجوري وقتي از يه نامحرم خوشمون اومده بيخيالش بشيم؟!
🌺پاسخ:
شما در سنی هستید که هیجانات عاطفی در اوج خود قرار گرفته است و غریزه جنسی نیز در حال بیدار شدن و فعال شدن است. بنابراین احساس علاقه و کشش عاطفی نسبت به همسالان کاملا طبیعی است و ممکن است به همان سرعت و شدت که به وجود می آید به همان سرعت نیز دستخوش تغییر شود و رو به سردی گذارد. این کشش های عاطفی وقتی نسبت به جنس مخالف باشد همراه با شهوت جنسی نیز خواهد بود و باید کنترل و تعدیل شود. برای اینکه بتوانید در کنترل غریزه موفق باشید باید عواقب چنین روابطی را مرور کنید و ارزش عفاف و حجاب را یادآور شوید. پیامبر اکرم ص میفرمایند: النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ فَمَنْ تَرَكَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ إِيمَاناً يَجِدُ حَلَاوَتَهُ فِي قَلْبِهِ. نگاه حرام تیری از تیرهای مسموم شیطان است. کسی که به خاطر ترس از خدا آن را ترک کند خداوند ایمانی به او عطا میکند که شیرینی آن را در قلب خود احساس کند. (1)
امام معصوم ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: من عشق و كتم و عف و مات، مات شهيدا: آنكه عاشق گردد و كتمان كند و عفاف بورزد و در همان حال بميرد شهيد مرده است.(2)
بنابراين تا زماني که شرايط ازدواج را پيدا خواهيد کرد با انجام اين توصيه ها رفتارها و حالات عاطفي خود را مديريت کنيد:
1. بازنگري پيامدها: هر چند وقت يكبار پيامدهاي چنین روابطی را مرور کنید.
2. انزجار درماني: صفات و ويژگي هاي منفي فرد مورد نظر را با خود مرور كنيد و هميشه به ياد داشته باشيد كه بسياري از افرادي كه خود را از مدعيان عشق معرفي مي كنند، به جز هوس و شهوت به چيز ديگري فكر نمي كنند و براي رسيدن به هوس خود حاضر به قرباني كردن طرف مقابل هستند.
3. خود تنبيهي: هر وقت شخص مورد نظر به ذهنتان آمد بلافاصله يك تنبيه براي خود در نظر بگيريد و همان لحظه انجام دهيد. تنبيه بستگي به موقعيتي دارد كه در آن هستي مثلاً اگر در حال استراحت هستي سريعاً بلند شويد و ده دقيقه نرمش كنيد.
4. تقويت اراده: اراده قوي نه تنها در اين مورد شما را ياري مي دهد كه پشتوانه اي بسيار قوي براي موفقيت در مراحل مختلف زندگي مي باشد. كه تقويت اراده هم راهكارهاي متعددي مثل برنامه ريزي در زندگي و تمرين دارد.
5. هنگام خيالپردازي و خطور اين افكار به ذهن و وقتي كه در آن صحنه قرار مي گيريد، به ذكر لا اله الا الله مشغول شويد و پيوسته به ياد داشته باشيد كه خداوند متعال و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ اعمال را مشاهده مي كنند.
6. هرگاه ذهنتان متوجه فرد مورد نظر شد با جايگزين كردن موضوع ديگر (حدالامكان با موضوعي مفرح و لذتبخش)، ذهن خود را روي آن موضوع متمركز كنيد تا رفته رفته او را فراموش كنيد.
7. سعي كنيد از تصاوير، موقعيت ها و يا هر مطلب ديگري كه ذهن شما را به او مشغول مي سازد دوري كنيد.
8. سعي كنيد با هوشياري و رفتاري عاقلانه بر احساسات زودگذر غلبه كرده و در تصميم جدي بر ترك روابط خود با نامحرم بگيريد. زيرا اين روابط در برخي موارد با آسيب هايي همراه است كه پشيماني هميشگي را به دنبال دارد.
9. در مراسمات مذهبي، كه انسان را با عشق حقيقي آشنا مي سازد و به انسان مي آموزد كه هر كسي شايسته عشق ورزيدن نيست، بيش از پيش شركت كنيد.
10. مسير رفت و آمد خود را به گونه اي انتخاب كنيد كه با فرد مورد نظر به هيچ عنوان مواجه نشويد.
11. براي برطرف كردن نيازهاي عاطفي خود، روابط اجتماعي خود را با اقوام و دختران هم سن و هم فكر خود افزايش دهيد.
12. در اوقات فراغت به كارهايي مانند طراحي رايانهاي، خياطي، نقاشي، گلدوزي و فعاليت هاي دسته جمعي و يا هر كاري كه به آن علاقه داريد بپردازيد و سعي كنيد براي تمام لحظات شبانه روز برنامه داشته باشيد، زيرا افكار مزاحم زماني كه فرد بيكار است، به سراغ او مي آيد و باعث تداعي خاطرات گذشته در ذهن فرد مي شود.
13. به دليل اين كه انسان به صورت نامحسوس تحت تأثير دوستان خود مي باشد، با افرادي كه از لحاظ ديني و اخلاقي در سطح قابل قبولي قرار دارند رفت و آمد كنيد.
14. هميشه و در همه حال به ياد داشته باشيد كه عالم محضر خداست.
15. براي اين كه اين علاقه را فراموش كنيد از خداوند و همچنين ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ كمك بخواهيد.
16. کتاب عشق هرگز کافی نیست را مطالعه کنید.
موفق باشید.
..............................
(1) جامع الأخبار(للشعيري)، ص145
(2) مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 16، ص 253.
@rkhanjani
بسم الحبیب
🍁نقاب نغمه
#قسمت_هفتم
سلامی به زیبایی پرده ی حیا که بر قلب های گرانبها آویخته شده❤️
خب بعد از اینکه در قسمت های قبل درمورد اثرات موسیقی صحبت کردیم امروز میخوایم بریم سراغ یک اثر دیگه:
رفتن حیا😱👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
امام صادق (علیهالسّلام) در این رابطه در حدیثی میفرمایند: «مَن ضُربَ فی بَیته بَربَطٌ اربعینَ یوماً سلَّطَ اللهُ علیه شَیطاناً یُقال له القَفَندَر فلا یَبقی عضوٌ مِن اعضائه الّا قَعدَ علیه فاذا کانَ کذلک نزعَ منه الحیاءُ ولم یُبال ما قال و لا ما قیل فیه؛
کسی که در خانهاش چهل روز بربط (نوعی تار) نواخته شود خداوند متعال شیطانی را به نام قفندر بر او مسلّط میکند که عضوی از اعضای وی باقی نمیماند مگر اینکه او را در برمی گیرد و هنگامی که این گونه شد حیا از او گرفته میشود به گونهای که نسبت به آنچه به او گفته میشود بیتفاوت میگردد.»
در خصوص اهمّیت حیا نیز خوب است بدانید رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این باره فرمودهاند: «حیا و ایمان با همدیگر وابستهاند چون یکی از میان برود، دیگری هم از میان میرود.
حالا شاید بگید نه با شنیدن موسیقی حرام ما بی حیا نمی شیم فقط یکم حال میکنیم😉
چطوره داستانی رو با هم بخونیم📖
@rkhanjani
🔻شرطِ قبولیِ اعمال🔻
✍ قرآن کریم میفرماید: ملاکِ پذیرشِ اعمال #تقوا ست.
چون فقط #متقین هستن که اعمالشون خالص و پاک و بیشائبه ست.
🕋 اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقِینَ. (مائده/۲۷)
💢 خداوند، تنها از #متقین قبول میکند.
👈 به مقداری که تو اعمالمون #تقوا داریم، همون مقدار از اعمالمون هم قبول هست.
➖ وقتی من به راحتی جذبِ هر چیزی میشم..
➖ وقتی به راحتی خودم رو در اختیارِ هر احساس و اندیشهای قرار میدم..
➖ وقتی به راحتی تن به اسارتِ این و اون میدم..
➖ وقتی درِ دلم رو مثل گاراژ به روی هر کس و ناکسی باز میذارم..
👈 همهی اینها علامتِ بیتقواییه.
✅️ چون #تقوا به معنایِ صیانتِ نفس و نگهداری از خویشتنِ خویشه.
تقوا یعنی گذر از مردابِ دنیا، و آلوده نشدن..
یعنی زندگی کردنِ بدون اسارت..
یعنی رها شدن از انواعِ تعلّقات..
#تقوا داشتن، عین آزادیه..🕊
❤️ و این حقیقتِ تقوا ست...
@rkhanjani
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_پانزدهم
بار دوم در نه سالگی همراه با پدر و مادرم، قانونی و با پاسپورت به کربلا رفتیم.
آن زمان رفتن به کربلا خیلی سختی داشت، با اینکه ما در آبادان بودیم و از مسیر شلمچه و بصره می رفتیم، اما امکانات کم بود و مشکلات راه و سفر زیاد بیشتر سال هم هوا گرم بود.
در سفر دوم وقتی به نجف اشرف رفتیم نابابایی ام که از بابای حقیقی هم برای من دلسوز تر بود در زیارت حضرت علی (ع) نیت کرد و توی دلش از امیرالمومنین طلب مرگ کرد.
او به حضرت علی(ع) علاقه ی زیادی داشت،و آرزویش بود که در سرزمین نجف از دنیا برود و همان جا هم به خاک سپرده شود و برای همیشه پیش امام علی (ع) بماند.
نابابایی ام حرفی از نیت و آرزویش به ما نزد. مادرم در خواب دید که دو تا سید نورانی آمده اند بالای سر درویش و می خواهند او را با خودشان ببرند.
مادرم حسابی خودش را زده بود و با گریه و التماس از دو تا سید خواسته بود که درویش را نبرند. مادرم توی خواب می گفت: درویش جای پدر کبری است تو را به خدا کبری را دوباره یتیم نکنید.
آن قدر در خواب گریه و زاری کرد و فریاد زد که بابایم از خواب پرید و رفت بالای سرش و صداش زد: ننه کبری چه شده؟ چرا این همه شلوغ می کنی؟ چرا گریه میکنی؟
مادرم وقتی از خواب بیدار شد، خوابش را تعریف کرد و گفت: من و کبری توی این دنیا کسی را جز تو نداریم تو حق نداری بمیری و ما را تنها بگذاری.
بابایم گفت: ای دل غافل! زن ، چه کردی؟ چرا جلوی سیدها را گرفتی؟ من خودم توی حرم آقا رفتم و ازش خواستم که برای همیشه در خدمتش بمانم چرا آنها را بردن من منصرف کردی؟ حالا که جلوی ماندنم در نجف اشرف را گرفتی باید به من قول بدهی که طبق وصیتم بعد از مرگم، هر جا که باشم، مرا به اینجا بیاوری و در زمین وادی السلام به خاک بسپاری، خانه ی ابدی من باید کنار حضرت علی (ع) باشد.
مادرم که زن با غیرتی بود، به بابایم قول داد که وصیتش را انجام دهد.
در نه سالگی که به کربلا رفتیم، حال عجیبی داشتم. می رفتم خودم را روی #گودال_قتلگاه می انداختم. آنجا بوی مشک و عنبر می داد. آن قدر گریه می کردم که زوار تعجب می کردند.
مادرم فریاد می زد و می گفت: کبری از روی قتلگاه بلند شو، سنی ها توی سرت می زنند.
اما من بلند نمی شدم. دلم می خواست با #امام_حسین (ع) حرف بزنم، بغلش کنم و به اش بگویم که چقدر دوستش دارم و ممنونش هستم.
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#ادامه_دارد...
@rkhanjani
شمه ای کوتاه از حیات پربرکت امام جوادع:
امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .
نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .
القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .
مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .
" از اينجا بود که مأمون نخستين کاري که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است " .
از روشهايي که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود .
مأمون و بعد معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند .
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشي را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سني از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتي است الهي ، بستگي به کمي و زيادي سالهاي عمر ندارد .
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعليم حقايق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته اي داشت که : هر يک خود قله اي بودند از قله هاي فرهنگ و معارف اسلامي مانند :
ابن ابي عمير بغدادي ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهري ، احمد بن ابي نصر بزنطي کوفي ، ابوتمام حبيب اوس طائي - شاعر شيعي مشهور - ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي و فضل بن شاذان نيشابوري که در قرن سوم هجري مي زيسته اند .
اينان نيز ( همچنانکه امام بزرگوارشان هميشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه اي مورد تعقيب و گرفتاري بودند .
فضل بن شاذان را از نيشابور بيرون کردند .
عبدالله بن طاهر چنين کرد و سپس کتب او را تفتيش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحيد و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت مي خواهم عقيده سياسي او را نيز بدانم .
ابوتمام شاعر نيز از اين امر بي بهره نبود ، اميراني که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترين شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاريخ ادبيات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر کسي شعر او را براي آنان ، بدون اطلاع قبلي ، مي نوشت و آنان از شعر لذت مي بردند و آن را مي پسنديدند ، همين که آگاه مي شدند که از ابوتمام است يعني شاعر شيعي معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور مي دادند که آن نوشته را پاره کنند .
ابن ابي عمير - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نيز در زمان هارون و مأمون ، محنتهاي بسيار ديد ، او را سالها زنداني کردند ، تازيانه ها زدند . کتابهاي او را که مأخذ عمده علم دين بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدين سان دستگاه جبار عباسي با هواخواهان علم و فضيلت رفتار مي کرد و چه ظالمانه !
شهادت حضرت جواد (ع )
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت .
آثار فکري و رواياتي که از آن حضرت نقل شده و مسائلي را که آن امام پاسخ گفته و کلماتي که از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجري به بغداد وارد شد . معتصم که عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود .
از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد .
اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد .
آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمي کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي دو جهان ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند .
ام الفضل طبق انگور را دربرابر امام جواد ع گذاشت واز انگورها تعریف وتوصيف کرد و حض
رت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت .
ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني سودي نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کني ؟ اکنون که مرا کشتي گريه تو سودي ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا کند و به روزگاري بيفتي که نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهاي ديگري هم نقل شده است .
شهادت ایشان در آخر ماه ذيقعده سال 220ه به وقوع پیوست.
زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )
:زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندي نداشت .
حضرت امام محمد تقي زوجه ديگري مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند
@rkhanjani
سوره یس بخوانید و ثوابش را به امام جواد(ع) هدیه کنید، حاجات شما را خواهد داد.
| آیت الله کشمیری |
#از_شما_رسیده
#جهتِ_حال_خوب
#تزریقِ_مهربانی
#شبِ_شهادت🖤🖤
———🌻⃟————
@rkhanjani