این تپه پر از زمزمهٔ فرهاد است
این دره پر از تیشه زدن بر باد است
یک سلسله کوه روی دوشش دارد
این غار پر از مقبرهٔ فریاد است
#هادی_قربانی
@robaee
یک قرص قمر ز نانِ جو هم کافیاست
یک جرعه شراب برگ مو هم کافیاست
تا نشئهّ این دوگانه از سر نپرد
مارا گز یک پیادهرو هم کافیاست
#هادی_قربانی
@robaee
غافل شدم از فاجعهی شئ شدن
دیگر اثری نمانده از بودن من
دمپایی کهنهای مرا کرده به پا
پیراهن پارهای مرا کرده به تن
#هادی_قربانی
@robaee