علی اف و اردوغان که اینگونه خود را پدرخوانده تورکان جهان معرفی میکنند نسب ارمنی و یهودی دارند
تورکان آذربایجان دوست و دشمن خود را میشناسند
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ براندازا رو بفرستین افغانستان. اونجا هرچی که دوست دارن اجرایی شده!
@Sobhesadegh_ir
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#یاامیرالمومنین_ع
در میکده ی نجف دلم مست علی ست
زنجیر دل شکسته پابست علی ست
شد روز جزا محبتش مُهر ورود
امضای همه بهشتیان دست علی ست
✍#حسین_جعفری
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#یاامیرالمومنین_ع
در میکده ی نجف دلم مست علی ست
زنجیر دل شکسته پابست علی ست
شد روز جزا محبتش مُهر ورود
امضای همه بهشتیان دست علی ست
✍#حسین_جعفری
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا علی ع
روز پدر مبارک
دنیا همه پیچیده به گیسوی علی ست
در میکده ها نعره ی هوهوی علی ست
صد مولوی و سعدی و شمس و جامی
در سایه ی تک بیت دو ابروی علی ست
#حسین جعفری
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
سلام بر پدران آسمانی
۱۳ #رجب
برای دیدنت از راه دور آمده ام ...
همیشه عشق اگر چه که درد سر دارد ...
روز پدر مبارک
#شنبه های عیدی
به یاد پدرهای سفر کرده ...
امروز #بهشت زهرا در کنار #پدر جان
هر چند که تیغ هجر زد بال و پرم
از آتش دوری همه شب شعله ورم
غم نیست اگر پر زده #بابای گلم
#مهمان حسین بن علی شد پدرم
#حسین جعفری
پدر بلند شو این خاک سرد و یخ زده است
برای سینه ات این سوزها ضرر دارد
و سوز می دهد این شعر مثل یک تاول
پدر چه می کشی آیا خدا خبر دارد؟؟؟
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر و به شادی. عیدتان مبارک باشه الهی به حق امام (علی) همه مردها ی مهربان خدا پشت و پناه شون باشه انشاالله،💐💐💐💐😊
الهی شُکر که در کشورم ایران. امروز جشن بزرگی به پاست. الهی شُکر ،🌼🌼🌼🍃🌿☘️🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شهر شما نمی شود عاشق شد
باید بروم به روستای خودمان ...
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" عقل که نباشد ، جان در عذاب است "
به روایت تصویر 😂😂😂😂
ماشین مش مندلی
نه بوق داره نه صندلی
🍉
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوربینمخفی| من نمیتونم این پیامک رو براتون بخونم
@hakimyarscom
@tayyebestan251
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
یا علی ع
به زمین نبسته ام دل به هوای آسمانش
زده ام گره دلم را به پر کبوترانش
شده ام اسیر لطفش شده ام گدای نانش
همه عمر بر ندارم سر خود از آستانش
که فقط سپرده ام دل به علی و خاندانش
.
به ورای عرش رفته که بسازد آشیانه
لب آسمان هفتم شده غرق در ترانه
به جز از خدا نبوده به خدا در آن میانه
نفسی دگر به پایش ملکی رسیده یا نه
نگران جبرییلم که شکسته نردبانش
.
چه کسی دوباره نان را به فقیر می رساند
جریان چشمه ها را به کویر می رساند
خبر جناب خم را به غدیر می رساند
چه کسی سلام ما را به امیر می رساند
خبر شکسته جامی که به لب رسیده جانش
.
به جنون کشانده ساقی دل مبتلای ما را
متحیرم چه نامم بشر خدا نما را
بگذار تا بخوانم کلماتی آشنا را
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که قبیله ی قلم ها شده قاصر از بیانش
علوی
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
.
حکایت شنیدنی علامه جعفری از جشن غدیر
مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد:
یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود.
محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت...
من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند.
عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند.
بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود.
وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم.
سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند.
در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟
اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام)که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر حضرت علی (علیه السلام) به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند.
سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغازک کرد:
گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد
تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد
والهام من که چو ازخواب تو بیدار شوی
زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟
علی عالی اعلا که ز بیم نهلش
روح از کالبد عالم امکان خیزد
گر به خاری کند از قاعده لطف نظر
از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد
گر زند دست به دامان ولایش فرعون
از لحد با دو کف موسی عمران خیزد
داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری
کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد
...
معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است.
پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(علیه السلام) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشستهاید و غذاها، شیرینیها و شربتهای خوشمزه میخورید بعد میروید خانه و فکر میکنید که در مدح علی شعر گفتهاید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه.
این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت.
پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه میکردند. آقای سپهر، بعدها میگفت: تعدادی از آنها زندگیشان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند.
ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲.
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری