شرمسار توام ای دیده ازاین گریه ی خونین
که شدی کور و تماشای رُخش سیر نکردی
#شهریار
@robaiiyat_takbait
در مدرسه از نشاطمان کم کردند
از فرصت ارتباطمان کم کردند
هر وقت به هم عشق تعارف کردیم
از نمرۀ انضباطمان کم کردند!
#سید_مهدی_نقبایی
@robaiiyat_takbait
دو دستم هر دو در بند است، در زلف و لبِ ساقی
ندانم گر بگیرم جام، بگذارم کدامین را..!
#کلیم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
شــتابت چیست؟ ای جان از تنـم خواهی بــرون رفتن
دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
کو استقامتی که شبی در حریم یار
استاده همچو شمع توان تا سحر گریست
#واقف_لاهوری
@robaiiyat_takbait
این دل که شده ست عاشق زار شما
ناقابل بود و شد خریدار شما
می دانم که چنین متاعی هیچ است
در گرمیِ بی مثال بازار شما
#علیرضا_قربان
@robaiiyat_takbait