از تير كج تابي تو آخر كمان شد قامتم
كاخت نگون باد اي فلك با ما چه بد تا مي كني
#شهريار
@robaiiyat_takbait
چشمی به رهت دوختهام باز که شاید
بازآیی و برهانیم از چشم به راهی...
#شهریار
@robaiiyat_takbait
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمری است در هوای تو میسوزم و خوشم
#شهریار
@robaiiyat_takbait
در حسرت تو میرم و دانم تو بیوفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من ...!
#شهریار
@robaiiyat_takbait
گفتى: به تو گر بگذرم از شوق بميرى
قربان قدت بگذر و بگذار بميرم
#شهریار
@robaiiyat_takbait
یک عمر گذشت و عاقبت فهمیدیم
از دل نرود هر آنکه از دیده رود..!
#شهریار
@robaiiyat_takbait
جوانی شمعِ ره کردم که جویم زندگانی را
نجُستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
#شهریار
@robaiiyat_takbait
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل
نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت
ای جانم به قربانت...
#شهریار
@robaiiyat_takbait
برسان سلامِ ما را، به رفو گرانِ هجران
که هنوز پاره ی دل، دو سه بَخیه
کار دارد
#شهریار
@robaiiyat_takbait
مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود؟
دیگر به چاک سینه مجال رُفو نبود
#شهریار
@robaiiyat_takbait
دلِ تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
#شهریار
@robaiiyat_takbait
یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی
یــادت بخیــر یار فراموشــکار من
#شهریار
@robaiiyat_takbait
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی ؛
#شهریار
@robaiiyat_takbait
فلک همیشه به کام یکی نمی گردد
که آسیای طبیعت به نوبت است ای دوست!
#شهریار
@robaiiyat_takbait
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
#شهریار
@robaiiyat_takbait
تا نه از گریه شدم کور بیا ورنه چه سود؟
از چراغی که بگیرند به نابینایی …
#شهریار
@robaiiyat_takbait
غم صیقل خداست خدایا ز ما مگیر
این جوهر جلی که جلا می دهد به دل
#شهریار
@robaiiyat_takbait
کجا رواست که از دستِ دوست هم بِکشد؟
دلی که این همه، از دستِ روزگـــار کشید؟
#شـــهریار
@robaiiyat_takbait
نذر کردم که اگر سهم من از عشق شدی؛
دو سه رکعت غزل شاد بخوانم هر روز...
#شهریار
@robaiiyat_takbait
چشم خود بستم که چشم مستش ننگرم!
ناگهان دل داد زد: دیوانه! من میبینمش
#شهریار
@robaiiyat_takbait
از زندگانیام گِله دارد جوانیام
شرمندهی جوانی از این زندگانیام
#شهریار
@robaiiyat_takbait
هر چه عاشق پیرتر عشقش جوانتر ای عجب
دل دهد تاوان اگر تن ناتوان است ای پری
#شهریار
@robaiiyat_takbait
در آرزوی جلوهی مهتاب جمالش
یا رب! گذراندیم چه شبهای سیاهی...
#شهریار
@robaiiyat_takbait
کجا رواست که از دست دوست هم بِکشد
کسی که این همه از دست روزگار کشید؟
#شهریار
@robaiiyat_takbait
ای غم! بگو از دستِ تو، آخر کجا باید شدن
در گوشهی میخانه هم، ما را تو پیدا میکنی...
#شهریار
@robaiiyat_takbait