🔻 #گوشه_ایازمضراتاسفناج
⚠️ اسفناج دقیقا مقابل برگ چغندر.
♦️اسفناج بسیار مضر است ولی برگ چغندر بسیار مفید.
▫️اسفناج بسیار سرد ولی برگ چغندر گرم است .
▫️اسفناج حاوی آهن و همزمان باعث دفع آهن موجود در بدن میشود ولی برگ چغندر خونسازی قوی که باعث رفع کم خونی میشود.
▫️اسفناج باعث درد مفاصل میشود ولی برگ چغندر باعث استحکام و تقویت استخوانها و رفع پوکی استخوان .
▫️اسفناج باعث فراموشی و ضعف عقل میشود ولی برگ چغندر باعث افزایش عقل و قدرت تعقل میشود
✅خوردن اسفناج در طب اسلام مورد تایید نیست ولی خوردن برگ چغندر بسیار توصیه شده است .👌
✅ امام کاظم علیه السلام فرمودند: @paygaheameneh
برگ چغندر بهترین سبزی است ، در کنار رودی در بهشت میروید .
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#صدقهانفاق
🌸یک روز که فقیری به مسجد رفته بود و کفش مناسب نداشت، ابراهیم پیش او رفت و کفش خود را به آن فقیر صدقه داد و خودش در اوج گرمای تابستان با پای برهنه از مسجد تا خانه رفت. او واقعا مرد خدا بود.
@paygaheameneh
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
#حدیث_روز
#امام_حسین_ع
من نخستين كسى هستم كه وقتى زمين شكاف مى خورد از آن بيرون مى آيم و اين همزمان است با #رجعت #اميرالمؤمنين و قيام #قائم ما .
@paygaheameneh
📙بحار الأنوار ، جلد ۵۳ ، صفحه ۶۲
🍃🍃🍃
🌺🍃روز جمعه بهار صلواته
✨نفستون رو خوشبو کنید
🌺🍃به ذکر صلوات بر محمد وآل محمد
✨برای امروزتون بركتى عظيم
🌺🍃ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندم.
@paygaheameneh
#اللهم_صل_علے_محمدوآل_محمد🌸🍃
⭕️ با همدیگر خاطرات شهید عزیزمان #محمد_تورجی_زاده را با هم مرور میکنیم.
راوی:
علی تورجی (برادر شهید تورجی زاده )
🔰محمد وقتی از مشهد برگشت برای همه سوغاتی آورده بود سوغاتی همه را تحویل داد. بعد پارچه سفیدی را از ساک بیرون آورد. گفت: این برای خودم است. مادر با تعجب گفت:😳 این چیه!
محمد هم گفت: کفن!
🔰همه می دانستیم که شهید غسل و کفن ندارد. من شک ندارم که می خواست ما را آماده کند.
🔰قرار بود فردا با دوستانش عازم جبهه شود. همان روز رفتیم به گلستان شهدا. سر قبر شهید سید رحمان هاشمی. دیگر گریه نمی کرد.
🔰دو تن دیگر از دوستانش درکنار رحمان آرمیده بودند. به مزار آنها خیره شد. گویی چیزهایی را می دید که ما از آنها بی خبر بودیم.
🔰رفت سراغ مسئول گلستان شهدا. از او خواست در کنار سید رحمان کسی را دفن نکند! ایشان هم گفت:
🔰من نمی توانم قبر را نگه دارم. شاید فردا یک شهید آوردند وگفتند می خواهیم اینجا دفن کنیم.
🔰محمد نگاهی به صورت پیرمرد انداخت وگفت: شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگه دار!!
🔰ظهر بودکه از خانواده خداحافظی کرد. داخل حیاط ایستاده بود. می خواست چیزی به مادر بگوید اما نگفت!
🔰یکی دوبار آمد حرفش را بزند ولی سکوت کرد. مرتب می رفت و می آمد. مادر پرسید: چیزی شده!؟ کمی مکث کرد. بعد گویی حرفش را عوض کرد و گفت: منتظر پدر هستم.
🔰به هر حال محمد از همه ما خداحافظی کرد و رفت.
🔰همان شب شوهر خواهرم را دیدم. پرسید: محمد چیزی به شما نگفت؟ گفتم:نه، چطور مگه!
گفت: امروز عصر آمد درب مغازه ما. حرفهایی زد که خیلی عجیب بود. حالت وصیت داشت.
🔰به من گفت: جنازه من را که آوردند از حسینیه بین فاطمه علیها السلام تشییع کنید. قبل از دفن لباس سپاه را به من بپوشانید.
🔰پیشابی بند #یا_زهراء_سلام_الله علیها به سر من ببندید. در گلستان شهدا در کنار سید رحمان مرا دفن کنید! پدر و مادرم مرا در قبر بگذارند! روی سنگ قبر من هم فقط بنویسید:
یا زهراء علیها السلام.❣
🔰خیلی نگران بودم. یاد حرفهای محمد به مسئول گلستان شهدا افتادم: یک ماه اینجا را برای من نگه دار.
🔰یعنی محمد می داند کی و چگونه شهید می شود!؟
🔰محمد وصیت نامه اش را نوشته بود. آن را در جایی گذاشته و رفته بود. این حوادث اضطراب من را زیاد کرده بود. یعنی دیگر محمد را نمی بینم!
🔰همه خاطرات کودکی، مدرسه، کار و ... در ذهنم مرور می شد.😔
🔰چند روز بعد نامه ای فرستاد. نصیحتهای شخصی برای من بود. مقداری پول در حساب داشت.
🔰گفته بود صدقه و ردّ مظالم بدهم! از افرادی هم پول طلبکار بود. گفت: اگر نیاوردند آنها را حلال می کنم.
🔰در پایان همان مطالب شوهر خواهرم را تکرار کرد. کجا و چگونه مرا به خاک بسپارید و ...
@paygaheameneh♠️🍃
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
#سلام_امام_زمانم
درد ما از هجر یوسف
کمتر از یعقوب نیست
او پســر گم کرده بود
و ما پـدر گم کرده ایم
فرج مولا صلواتـــــــ @paygaheameneh
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج