🌸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
🍃امّت من، چهار وظيفه دارند:
توبه كار را دوست بدارند؛
نيكوكار را يارى برسانند؛
براى گنهكار آمرزش بطلبند؛
و براى عموم، دعا كنند.
📚مشكاة الأنوار، صفحه 263
@roghaiiehkhoor
🔴امام خامنه ای:
♦️امر به معروف فقط این نیست که ما برای اسقاط تکلیف در کلمه بگوییم آنهم در مقابل منکراتی که معلوم نیست از مهمترین منکرات باشد ... چه وقت ممکن است آحاد یک ملت، آمر به معروف و ناهی از منکر باشند؟ وقتی که همه به معنای واقعی در متن مسائل کشور حضور داشته باشند همه کار داشته باشند به کارهای جامعه، همه اهتمام داشته باشند همه آگاه باشند همه معروف شناس و منکر شناس باشند این به معنای یک نظارت عمومی است یک حضور عمومی است یک همکاری عمومی است یک معرفت بالادر همه است .
@roghaiiehkhoor
قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق(قسمت اول) مولا و غلام
در زمان خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مردی با غلام خود به حج می رفتند ، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته ، به مولای خود گفت : تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده، به هم می گفتند : ای دشمن خدا ! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) ببرم. چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند و مولا ( ضارب ) گفت : این شخص ، غلام من است و مرتکب خلافی شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته ، مرا غلام خود می خواند .
دیگری گفت : به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود می خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید .
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آنان فرمود : بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.
چون صبح شد ، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به قنبر فرمود : دو سوراخ در دیوار آماده کن !
🔻و آن حضرت (علیه السلام) عادت داشت همه روزه پس از ادای فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول می شد تا خورشید به اندازه نیزه ای در افق بالا می آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده می گفتند : امروز مشکل تازه ای برای امیرالمؤمنین روی داده که از عهده حل آن بر نمی آید ! تا اینکه امام (علیه السلام) پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده ، فرمود : چه می گویید ؟
آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام.
✨ علی (علیه السلام) به آنان فرمود : برخیزید که می دانم راست نمی گویید و آنگاه به آنان فرمود : سرتان را در سوراخ داخل کنید ، و به قنبر فرمود : زود باش شمشیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم ، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت .
✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به غلام رو کرده ، فرمود : مگر تو ادعا نمی کردی من غلام نیستم ؟ گفت : آری ، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم .
پس آن حضرت (علیه السلام) از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود.
↩️ ادامه دارد...
@roghaiiehkhoor
وفات مادر ادب، حضرت ام البنین علیها السلام را به همه محبین تسلیت عرض می نماییم و با اهداء صلواتی چشم امید به عنایت فرزند بی بدیلش، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می بندیم.
@roghaiiehkhoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
روضهخوانی قدیمی رهبر انقلاب در مصیبت حضرت امالبنین (س)
انتشار بهمناسبت سالروز وفات حضرت امالبنین
@roghaiiehkhoor
#سلامتی_فرمانده_صلوات
🌷امام صادق علیه السَّلام میفرمایند:
💎آدمی وقتی خود را وقف خدمتگزاری به حکمرانی از حکمرانان دنیا میکند آثار آن در وی دیده میشود، پس چگونه ممکن است کسی خود را وقف خدا کند و آثار وی در او دیده نشود.
@roghaiiehkhoor
📚اعلام الدین
إنا لله و إنا إلیه راجعون!
آجرکاللهیامولای، یاصاحبالزمان!
@roghaiiehkhoor
فرمودند:
از حسین علیهالسلام چهخبر؟!
عرضه داشت:
فرزندانتان شجاعانه جنگیدند!
فرمودند:
از حسین برایم بگو:
عرضه داشت:
اباالفضلتان...
فرمودند:
عاقبت، حسین چهشد؟!
عرضه داشت:
او را تشنهلب...
کنار نهر فرات...
کشتند و سرش را...
فرمودند:
اَوْلادِی... وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ
کُلُّهُمْ فَداءًلاَِبِیعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن
@roghaiiehkhoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مادران مؤمنه عزیزترین هستی خود را در سایه ارادت خالصانه به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام تقدیم کردند که در سرای باقی دارای جایگاه رفیع خواهند بود.
🗓 بمناسبت سالروز رحلت حضرت ام البین و روز تکریم مادران و همسران شهدا
@roghaiiehkhoor
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
2⃣ (قسمت دوم) دو مادر و یک فرزند
🔻در زمان خلافت عمر دو زن بر سر کودکی نزاع می کردند و هر کدام او را فرزند خود می خواند ، نزاع به نزد عمر بردند ، عمر نتوانست مشکلشان را حل کند از این رو دست به دامان امیرالمؤمنین (علیه السلام) گردید .
✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) ابتدا آن دو زن را فراخوانده، آنان را موعظه و نصیحت فرمود ولیکن سودی نبخشید و ایشان همچنان به مشاجره خود ادامه می دادند .
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داد ارّه ای بیاورند ، در این موقع آن دو زن گفتند : یا امیرالمؤمنین ! می خواهی با این اره چه کنی ؟ امام (علیه السلام) فرمود : می خواهم فرزند را دو نصف کنم؛ برای هر کدامتان یک نصف !
🔻 از شنیدن این سخن یکی از آن دو ساکت ماند ، ولی دیگری فریاد برآورد : خدا را خدا را ! یا اباالحسن ! اگر حکم کودک این است که باید دو نیم شود من از حقّ خودم صرف نظر کردم و راضی نمی شوم عزیزم کشته شود .
✨ آنگاه امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود : اللّه اکبر ! این کودک پسر توست و اگر پسر آن دیگری میبود او نیز به حالش رحم می کرد و بدین عمل راضی نمیشد ، در این موقع آن زن هم اقرار به حق نموده، به کذب خود اعتراف کرد و به واسطه قضاوت آن حضرت (علیه السلام) حزن و اندوه از عمر برطرف گردیده برای آن حضرت دعای خیر نمود.
↩️ ادامه دارد...@roghaiiehkhoor
🍃🌷 ۲۷ دی ماه سالگرد شهادت ، شهید سید مجتبی نواب صفوی ، رهبر فدائیان اسلام و یاران شهیدش ، در سال ۱۳۳۴ ، گرامی باد.
💐 هدیه به روح مطهر این شهید سرافراز و شهدای والامقام جمعیت فدائیان اسلام، فاتحة مع الصلوات.
@roghaiiehkhoor
متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب💞
این جوانمرد، همیشه با وضو بود.🌷
می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه......!!💞🌷💞🌷💞🌷💞🌷
هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.💞
اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش. کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد.🌷
گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است.💞
گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری.🌷
گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»💞
عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست.....!!🌷
این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.💞
''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است!
شهدارا یادکنیدحتی بایک صلوات
🌹🍃@roghaiiehkhoor
#تقویم_شیعه
📅 امروز سه شنبه
☀️ 28 دی ماه 1400 شمسی
🌙 15 جمادی الثانی 1443 قمری
❄️ 18 ژانویه 2022 میلادی
☀️ #شمسی
➕ اعلام دستگيری اعضای "حزب ملل اسلامی" توسط رژيم پهلوی (1344 ش)
➕ پيشنهاد "بختيار" به حضرت امام خمينی (ره) درباره تشكيل شورای حكومت ملی (1357 ش)
➕ درگذشت "شيخ اسماعيل روحانی" شاعر و محقق معروف به "بابا مردوخ" (1367 ش)
🌙 #قمری
➕ وقوع جنگ جَمَل بين امام علی (ع) و سپاه ناكثين (36 ق)
➕ قتل "عبدالله بن زبير" از مدعيان خلافت در مكه (73 ق)
➕ رحلت محقق كبير "فخرالمحققين محمد بن حسن حلی"(771 ق)
➕ درگذشت فقيه جليل "آيت الله ميرزا ابوالقاسم قمی" (1353 ق)
❄️ #میلادی
➕ انقراض سلسله اشكانيان بعد از 470 سال حكومت بر ايران (226م)
—----------
🇮🇷@roghaiiehkhoor
🌹۲۸ دی سالروزشهادت سردار شهید اسماعیل دقایقی (۱۳۳۳ - ۱۳۶۵) گرامیباد
♦️ اسماعیل دقایقی درسال ۱۳۳۳ در استان خوزستان و در شهر بهبهان در خانوادهای که به پاکدامنی و التزام به اصول و مبانی اسلام اشتهار داشت به دنیا آمد.
♦️وی در سال دوم هنرستان که با برپایی جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی مصادف بود ، در اعتصابی هماهنگ شرکت کرد و در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضاخان ملعون، که در خیابان 24 متری اهواز نصب شده بود، به اقدامی شجاعانه دست زد و قصد خود را عملی نمود، اما متاسفانه چاشنی مواد منفجره عمل نکرد.
♦️در سال 1353 دوبار به زندان افتاد و هربار پس از چند ماه که همراه با شکنجه بدنی و عذاب روحی بود، از زندان آزاد شد.
♦️پس از آزادی از زندان، از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی «دانشگاه اهواز» قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران که از لحاظ فضای مذهبی، سیاسی و علمی برای او مناسبتر از دیگر مراکز علمی و آموزشی بود ، وارد شد.
♦️در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحثهای آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع میکرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش میکرد.
♦️وی در سال 1357 ازدواج کرد و با اوجگیری نهضت خروشان و توفنده مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همچنان به مبارزه ادامه داد و در اعتصابات کارگران شرکت نفت نقش موثر و ارزندهای را عهدهدار بود و در ترور دو تن از افسران شهربانی بهبهان به طور غیرمستقیم شرکت داشت.
♦️اسماعیل دقایقی قبل از 22 بهمن به اتفاق یکی از دوستانش طبق برنامهای که داشتند به تهران آمد و با حضور در مبارزات مردمی، در فتح پادگانها نقش موثری ایفا نمود. پس از آن نیز با تلاش و جدیت تمام، در جلوگیری از غارتگری گروهکها و به هدر رفتن اسلحهها نقش بهسزایی داشت.
♦️وی علاقه وافری به ادامه تحصیل داشت، اما با توجه به ضرورتی که در عرصه انقلاب و دفاع احساس میکرد دانشگاه و تحصیل را ترک کرد و در سال 1358با یک نسخه از اساسنامه جهاد سازندگی(سابق) که دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاهها آن را تنظیم کرده بودند؛ به «آغاجری» رفت و به اتفاق عدهای از دوستان، جهاد سازندگی را راه اندازی کرد.
♦️هنوز چند ماه از فعالیت و تلاش همه جانبه او در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی(در اوایل مردادماه 1358) مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه« آغاجری» شد.
♦️یک سال از فرماندهیاش در این منطقه میگذشت که به دلیل لیاقت و شایستگی زیاد، برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خوزستان شتافت و با عهدهدار شدن مسئولیت دفتر هماهنگی استان، شروع به تشکیل و راهاندازی سپاه در شهرستانهای استان نمود.
♦️قبل از تجاوز نظامی عراق، زمانی که از درگیری خرمشهر باخبر شد سریعا خود را به آنجا رساند و با انتقال سلاح و مهمات به اتفاق شهید جهان آرا نقش اساسی در آمادگی رزمی مردم منطقه ایفا کرد.
♦️به دنبال شروع جنگ تحمیلی، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ «لشکر92 زرهی اهواز» حضور یافت و در شرایطی که با کارشکنیهای بنیصدر خائن مواجه بود در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گستردهای را آغاز کرد.
♦️در جریان محاصره شهر سوسنگرد توسط عراقیها، با مشکلات زیادی از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهید علمالهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید.
♦️در عملیات «فتحالمبین» نیز در قرارگاه لشکر فجر با سردار شهید بقایی که در آن زمان فرماندهی قرارگاه فجر را به عهده داشت، همکاری کرد.
♦️در سال 1362، مسئول راهاندازی دوره عالی مالک اشتر (ویژه آموزش فرماندهان گردان) شد. در زمان اجرای طرح مالک اشتر، عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و شهید دقایقی نیز با حضور در این نبرد فراموش نشدنی، فرماندهی یکی از گردانهای خط مقدم را به عهده داشت.
بعد از عملیات خیبر به پشت جبهه بازگشت و دوره یاد شده را در تابستان 1363 به پایان رسانید.
♦️پس از مدتی در لشکر 17 علیبن ابیطالب(ع) در کنار شهید دلاور «مهدی زینالدین» قرار گرفت و در نظم بخشیدن و سازماندهی لشکر، یار دیرینه خود را کمک کرد و با پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر، خدمات ارزندهای را به جبهه و جنگ ارائه کرد.
♦️هنگامی که فرماندهی«تیپ 9بدر» را پذیرفت، با تلاشی شبانهروزی، تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفقشد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایهگذاری کند.
♦️اسماعیل دقایقی گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سالها در آن ارتش بودند، میجنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
3⃣(قسمت سوم)توطئه هایی که فاش شد
🔻در زمان خلافت عمر دو نفر امانتی را نزد زنی به ودیعت گذاشتند و به وی سفارش نمودند که تنها با حضور هر دوی آنان ودیعه را تحویل دهد.
🔻پس از مدتی یکی از آن دو به نزد زن رفت، مدّعی شد که دوستش مرده است و ودیعه را مطالبه نمود. زن در ابتدا از دادن سپرده امتناع ورزید، ولی چون آن مرد زیاد رفت و آمد می نمود و مطالبه می کرد ، ودیعه را به وی رد کرد.
🔻پس از گذشت زمانی مرد دیگر به نزد زن آمده خواستار ودیعه گردید ، زن داستان را برایش بازگو نمود که نزاعشان در گرفت ، خصومت به نزد عمر بردند ، عمر به زن گفت : تو ضامن ودیعه هستی.
✨ اتفاقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن مجلس حضور داشت ، زن از عمر خواست تا علی (علیه السلام) بین آنان داوری کند. عمر گفت : یا علی ! میان آنان قضاوت کن . امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن مرد رو کرد و فرمود : مگر تو و دوستت به این زن سفارش نکرده اید که سپرده را به هر کدامتان به تنهایی ندهد ، اکنون ودیعه نزد من است ، برو دیگری را به همراه خود بیاور و آن را تحویل بگیر و زن را ضامن ودیعه نکرد و از این راه توطئه آنان را آشکار نمود ؛ زیرا آن حضرت (علیه السلام) می دانست که آن دو با هم تبانی کرده و خواسته اند هر دو نفرشان از زن مطالبه کنند تا او به هر دو غرامت بپردازد.
↩️ ادامه دارد...@roghaiiehkhoor