دقت کردی وقتی بازار عطرفروشها میری بوی عطر میگیری، حتی اگه عطری نخری؟ شرکت توی مجالس اباعبدالله هم همینجوریه، بوی حسین میگیری.
وقتی هم که حسینی شدی اول بسمالله است. تازه میتونی بیای تو خیمهی امام زمان. امام بهت نگاه میکنه و ابزارِ جنگیدن بهت میده.
به یکی قلم میده به یکی زبون، به یکی رسانه و... بعد بهت میگه حالا برو بجنگ. تاحالا چقدر از ابزارت برای امام زمانت استفاده کردی؟
@roghaiiehkhoor
Shab07Moharram1399[01].mp3
6.07M
🎙مادرا بچه هاشونو علی اصغر میکنن (روضه) @roghaiiehkhoor
آژانس.pdf
517.2K
🌀نسخه pdf
🛑 یادداشت
✍️ موضوع: اجازه بازرسی بیشتر به آژانس
#نشستهای_بصیرتی
#شهیدکمالی
#ثامن
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
خدا حیا میکند گریه کننده بر حسین ابن علی علیه السلام را عذاب نماید. @roghaiiehkhoor
💠وقایع روز هشتم محرم الحرام💠
✍ از مشهورترین وقایع روز هشتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری، دیدار امام حسین (ع) با عمربن سعد و ارشاد او بود. اما طمع حکومت ری وی را فریفته بود.
🌺 امام حسین (ع) به او فرمود: بدان که تو از گندم ملک ری نخواهی خورد.
عمر سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است.
✅ از دیگر وقایع این، روز تشنگی در خیمهها بود. در این روز سپاه امام حسين (ع) و خاندانش در محاصره شديد قرار داشتند، و عطش بر آنان غلبه کرد. امام(ع) دستور داد، پشت خیمه زمين را حفر کنند؛ به اعجاز آبى پديدار گرديد امام حسين (ع) و اولاد رسول خدا (ص) و اصحاب همگى سيراب شدند و مشكها را پر كردند بعد چشمه غائب شد.
🌹حضرت سكينه (س) فرزند اباعبدالله الحسين (ع) ميگويد: شب نهم مهتاب فضاي خيمه امام را روشن كرده بود ديدم پدرم ميان جمعيت ايستاده و خطاب به ياران و همراهان ميفرمايد: اي مردم! هر كدام از شما كه ميتواند بر تيزي شمشير و ضربات نيزهها صبر كند، با ما قيام نمايد وگرنه از ميان ما برود و خود را نجات دهد.
✅ سخنان امام به پايان نرسيده بود كه ياران همگي صدا زدند سوگند به خدا چنين نخواهيم كرد، بلكه جان، مال، زن و فرزندان خود را فداي تو خواهيم كرد.
------------------------------
وقایع الایام، ج5، ص27؛
مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص244.
@roghaiiehkhoor
هدایت شده از مهدےﷺیار
💠معاوضه ی المیزان با یک بیت شعر ایرج میرزا :
🔸️آیت الله علوی بروجردی در نقل تکان دهنده ای از علامه طباطبایی که خود شاهد آن بوده است ، بیان می کند که مرحوم علامه در مجلس روضه ای وقتی روضه خوان شعری خاص از ایرج میرزا را قرائت می کرده است از او می خواهد بیتی را تکرار کند و به شدت اشک می ریخته است که تا چهار بار این تکرار انجام می شود و سپس فرموده است :
ای کاش ایرج میرزا آن شعر خاص یا یک بیت آن شعر خود را که در وصف داغ حضرت علی اکبر علیه السلام سروده است را به من می داد و من المیزان را به او می دادم.
🔹️بیت منظور نظر علامه طباطبایی این بیت بوده است
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانه ی مرغ پریده را.. !
🔸️ آیت الله علوی بروجردی ادامه می دهد :
من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می شناسید؟
او هجو سرا است.
🔹️ علامه می فرماید : بله می شناسم و کتاب شعر او را هم دارم سپس علامه می فرماید :
مع ذلک ، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می داد و من المیزان را به او می دادم.
و ادامه می دهد : من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین علیه السلام سروده است ، در روز قیامت حضرت سید الشهدا علیه السلام نسبت به این فرد بی تفاوت باشد.
✍ متن کامل شعر ایرج میرزا از این قرار است :
رسمست هرکه داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب شهد
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش بگل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل ، خار خلیده را
القصه ، هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین. !؟
چون دید نعش ا کبر در خون تپیده را
آیا که غم گساری و اندوه بری نمود
لیلای داغدیده ی محنت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانۀ ی مرغ پریده را.. !
#داستانهای_ناب
•┈┈••❥•🌺•❥••┈┈•
╔═🦋🌿════╗
@dastane313
╚════🌿🦋═╝
مولای ما ، صاحب عزا ، مهدی جان
در روزهای هراسناکی که جهان از اضطراب بیماری به خلوت خویش خزیده است ، ما با دلهای دردمند و مشتاقمان ، با اشک های دمادم و بی پایانمان و با جان های منتظر و امیدوارمان ... رخت بی ریای عزا بر تن کردیم ، خیمه های ماتم برپا نمودیم و بساط روضه گستردیم ...
... و امید آن داریم که به حرمت عزای جد غریبتان ، خداوند ، رخت فرج بر قامت زهرایی شما بپوشاند و چشمان سوگواران امام مظلوم را به جمال بهشتی شما روشن کند ...
یاران ابی عبدالله به شهادت رسیدند و جز خانواده اش كه اولاد علی (ع) اولاد جعفر بن ابیطالب، اولاد عقیل و امام حسن (ع) بودند، دیگر كسی نمانده بود همگی آنها گرد آمدند و تصمیم به جنگ گرفتند
ابتدا فرزند خود امام، حضرت علی اكبر از پدرش اجازه نبرد خواست امام هر كدام از اصحاب كه اذن مبارزه نمی خواستند مقداری طفره می رفتند تا عطش و عشق شهادت آنها در تاریخ ثبت شود و همچنین نمی خواست آنها به شهادت برسند، ولی وقتی از فرزندش اذن می خواهد بدون مكث كردن به او اذن می دهد.
1_26956369.mp3
668.1K
انا علی ابن الحسین بن علی – نحن و بیت الله اولی بالنبی - من شبث و شمر ذاك الدنی - و مشر ذالك الدنی – اضربكم بالسیف حتی ینثنی ضرب غلام هاشمی علوی – ولا ازال الیوم احمی عن ابی تالله لا یحكم فینا ابن الدعی
و بالاخره نوبت علی اكبر می رسد او در ظهر عاشورا و جلوی پدر به سوی میدان ستیز می رود و از خود شجاعتها نشان می دهد ، علی اكبر بر لشگر حمله ور می شود رجزی چنین می خواند
علی اكبر، چندین بار حمله كرد و جمع بسیاری را كشت بطوریكه مردم از بسیاری كشتگان خودشان به خروش آمدند در روایتی با تشنگی ای كه داشت صد و بیست نفر از آنان را كشت
در روایتی با تشنگی ای كه داشت صد و بیست نفر از آنان را كشت سپس نزد پدر برگشت در حالیكه زخم بسیاری برداشته بود عرض كرد ای پدر العطش قد قَتَلنی و ثقل الحدید اجهدنی، نهل الی شربه من الماء سبیلُ اتقوی بها.
پدر جان تشنگی مرا دارد می كشد و سنگینی این سلاح توانم را گرفته آیا جرعه آبی است بنوشم تا نیرو بگیرم و به دشمنان بتازم .