🔴سبزیفروشی که میخواست مدافع حرم شود، اما در کربلا آسمانی شد 🕊
🔰میخواستند موکب فاطمهالزهرا (س) را در نجف برای زائران اربعین آماده کنند. تقدیر جور دیگری رقم خورد. جوانِ سبزیفروش که آرزوی دفاع از حرم بر دلش مانده بود آسمانی و اعضایش اهدا شد.
🔰موهایش خرمایی روشن و چهرهاش طوری بود که رفقایش به شوخی میگفتند: «داداش سعید را میشود جای مانکن و توریستهای خارجی جا زد؛ فقط نمیدانیم چرا سر از سبزیفروشی درآورده؟!» خودش اما خاکیتر از این تعریفها بود. چفیه به سر میبستف جاروی بلند برمیداشت و تا رمق داشت، کار میکرد.
🔰هر جا حرف از حرم و اهلبیت (ع) بود، خودش را میرساند. از بالای داربست موکب که پایین افتاد، لبخند زده بود تا دوستانش نترسند. ضربه اما کاری بود؛ کارِ خادم حسینی را به مرگ «شهادتگونه»، اهدای عضو و زندگی به بیماران چشمبهراه پیوند اعضا کشاند.
برگه عبور «سعید سبزی»
🔰 آنقدر برای هیأت سبزی درجه یک و رایگان آورد که اسمش را گذاشتند: «سعید سبزی» سبزیها چنان تمیز بود که فقط کافی بود، آب بخورد و خرد شود. حتی یک پرّه سبزی زرد و پلاسیده هم نمیشد پیدا کرد.
نمیپذیرفت حتی یک پرسبزی خراب نذر مجلس امام حسین ع کند میگفت فردای قیامت شرمنده مادرش میشوم.
🔰 سعید عاشق دردانه امام حسین (ع) بود و روضههای بیبی سهساله کربلا #حضرت_رقیه (س).
خدا میداند شب سوم محرم امسال از بیبی چه خواست که برگه عروجش امضاء شد.»💔
🔰پیکر سعید امیر زاهدی دقیقاً ۵ صفر؛ سالروز شهادت حضرت رقیه (س) تشییع شده است.😔
دقیقاً مثل تشییع شهدا
🔰 خادم حسینی «سعید امیرزاهدی» وقتی در نجف موکب برپا میکردند از بالای داربست پایین افتاد؛ از ارتفاعی حدود ۵ متر. ناباورانه هیچکدام از استخوانهایش آسیب ندید، اما به دلیل شدت ضربه به نخاع و مغز حدود ۳۰ ساعت بعد از انتقال به بیمارستانی در تهران به کما رفت.
روی اعلامیههای او عنوان «شهید» نوشته شد و در اخبار رسانهها کلمه عروج «شهادتگونه» نقش بست.
🔰11 عضو بدن او از جمله قلب، کلیهها، کبد، قرنیه چشم و... به بیماران نیازمند پیوند اهدا شده. یکی از دوستان صمیمی مرحوم امیرزاهدی «بهنام نوری» هم میگوید: «دکترها میگفتند همان ۱۰ سانتیمتری که از مغز استخوان سعید برداشتهاند، جان 100 بیمار نیازمند به سلولهای بنیادین را نجات میدهد
رفیقمان خیلی بخشنده بود هر جا صحبت از نیازمندان بود از جان مایه میگذاشت.
@paygaheameneh
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
🌹﷽🌹
▪️کنج خرابه نشسته بود...
سرش را به دیوار تکیه داده بود...
مرور اتفاقات چند هفته گذشته آزارش میداد 😔
به آهستگی صورتش را لمس کرد...
دست جنگی و آفتاب داغ...
خرابه بی سقف شام با صورت نازدانه بیش از آنکه تصور کنید خشن بوده 😔😔
🌌 نیمه های شب آشفته از خواب بلند شد و گریان سراغ عمه اش را گرفت😭
من این جایم عزیز عمه ❤️
گویا خواب پدرش را دیده بود😔
با گریه از پدر سخن میگفت، از گریه او تمام خرابه به گریه افتاد😭
صدا به گوش یزید رسید...
علت را پرسید و برای آرام شدن خرابه دستور داد، سر را به خرابه بردند پیش روی نازدانه گذاشتند.
رو پوش را کنار که زد..... 😭😭😭
🔹بعدها از عقیله بنی هاشم نقل شده؛
با هر منزلی که رو به رو شدیم مصیبتی به ما وارد شد، لیکن جور جفا در شام بر ما کامل شد...
💔 اما مصیبت برادر زاده ام رقیه مویم را سفید و کمرم را خم کرد.....
🖤😔😔😔
#حضرت_رقیه(س)
#محرم
🥀 @roghaiiehkhoor
حضرت رقیه به ما آموخت که می شود حتی با سلاح اشک، در گوشه یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود...
شهادت #حضرت_رقیه را محضر امام زمان و شما عزیزان تسلیت عرض میکنیم.
@roghaiiehkhoor