eitaa logo
رقیه‌جان³¹⁵
2.6هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
8.9هزار ویدیو
6 فایل
•ــــ حسِ تنهایِ درونم گوید بشکن دیواری که درونت داری تو خدا را داریُ خدا اولُ آخر ؛ با توست :) ! کپی از پُستا؟حلالت رفیق . ارتباط با مدیر: @fe1sh1a کانال تبلیغات ما: https://eitaa.com/joinchat/3283878537C8517c8fc95
مشاهده در ایتا
دانلود
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! 😰 تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇 https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بدون اطلاع پدرم با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد بعد از عروسی تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! توی دوران نامزدی خاله م از گل نازکتر بهم نمی‌گفت اما درست از شب عروسی متوجه رفتارهای عجیبش شدم! یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت، فرداش با خجالت رفتم از خاله علتش رو بپرسم اما اون حرصی نگام کرد و گفت ما نمیدونستیم تو... 😰 https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمون ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت، وقتی هم از خاله رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم توhttps://eitaa.com/joinchat/1454638208C78608db3f5
2.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... بیست سالم بود که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! 😰 تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو..https://eitaa.com/joinchat/1454638208C78608db3f5
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت اتاق خاله!!!! تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت باید بدونی که پسرم... https://eitaa.com/joinchat/1454638208C78608db3f5
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم یه بهونه ای آورد و از پیش من رفت اتاق خاله!!! دلیل کارشو نفهمیدم تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت،وقتی از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت باید بدونی که پسرم... https://eitaa.com/joinchat/1454638208C78608db3f5
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم یه بهونه ای آورد و از پیش من رفت اتاق خاله!!! دلیل کارشو نفهمیدم تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔،وقتی از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت باید بدونی که پسرم... https://eitaa.com/joinchat/1454638208C78608db3f5