.[💙].
در آلمان که بودیم، خیلی اتفاقی برادرشوهرم را دیدیم. او هم، سفر کاری آمده بود.
احمدآقا به چادرم اشاره کرد:
_حاج خانوم جلدتون رو عوض نکردین.
رویم را کیپ تر گرفتم:
_من نیومدم جلد عوض کنم، اومدم رنگ پس بدم.
چقدر از حرفم خوشش آمد. تا مدت ها هرجا می نشست، از حجاب من در آلمان می گفت و تحسینم می کرد.
الحمداللّه این چادر همیشه همراهم بود. از روز های کودکی در زنجان و کنار عزیز تا الان.
وصیت کرده ام بعد از فوتم چادر را روی تابوتم بکشند. رویش بنویسند: مادرم گفت:« سیاهی چادرم از سرخی خون بچه هایم برایم عزیزتر است.»
📚درگاه این خانه بوسیدنی است
✍ زینب عرفانیان
#حجاب #چادر #مادر_شهید
@roghe_ir