دلم میخواد برم کوه، برم یه جایی که هیچ ادمی، هیچ ادمی نباشه و تا میتونم داد بزنم، خودمو خالی کنم، انقدر سکوت کردم خسته شدم فقط میخوام برم داد و بیداد کنم، خودمو بزنم، بکشم
وقتی یه حرفایی میشنوی که انتظار نداری بشنوی، اون موقع اون سکوتی که میکنی خیلی بده خیلی؛
روحِ مَن'•.
خونریزی حنجره بر اثر فریاد های خفه شده
سوزش گلو بر اثر بغض های نگه داشته شده
روحِ مَن'•.
میدونم خیلی دلت میخواسته بمیری
اما خیلی ها هستن که با وجود سختی ها به زندگیشون ادامه میدن
"اتسوشی"
من؟
از دور بسیار خشک و جدی، از نزدیک صمیمی و شوخ، و از خیلی نزدیک بسیار غمگینم!