#زیبایی⃟👰🏻🛁
رفـع منافـذ پـوست💆🏻♀💕
𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹
مواد لازم : ژل آلـوئه ورا🌱آبلیمو🍋
1قاشق غذاخوری ژل آلوئه ورا رو با دوقاشق غذاخوری آبلیمو مخلوط کنید و روی منافذ باز قرار بدید و بعد از 15دقیقه بشورید (این کارو هر 3 روز در هفته انجام بدین تا به نتیجه مطلوب برسید) ^-^🦄🍃
🌸
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
#ماسک_مو⃤💆🏼♀🌊
مـرطوب کننـده مـوهای خشـک🐚🌸
𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹•𖦹
یک فنجان ماست 🐮 یک قاشق غذاخوری آبلیموی تازه 🍋یک عدد زرده تخممرغ🍳
مواد را مخلوط کرده و روی موهایتان بمالید و بگذارید به مدت 20 دقیقه بماند سپس موهایتان را با شامپو و بعد از آن با نرمکننده بشویید ^-^💕🌼
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
Falling in love is easy, but staying in love is special.
عاشق شدن آسونه ، عاشق موندن هست كه خاصه.
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت147 ــ وایسا ازش بپرسم سیاوش :نشستم راحتم تو بپرس کوفت مسخره بی ادب یبار
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🍃
🌺
#پارت148
بعدم مگه سیاوش نفس دوستتو دوس داره ؟؟
واای این دیگه فضول کی بود ؟؟
جوون فضول خودمه مال خودمه شوهر خودمه
با اخمی که کرده بود ازش ترسیدم بازم رفته بود توی جلد سگ اخلاقیش
ــ اوووم اره ولی پیش خودمون بمونه چون کسی خبرنداره
ارشام :چرا جیغ کشیدی ؟؟
ـــ بخدا سیاوش عصبیم کرد ببخشید
اروم سرمو انداختم پایین
ــــــــــــــــــــ
ارشام :
ای خدا این دختر چقدر خوبه دلم براش ضعف رفت اصلا من باید اعتراف کنم که نمیدونم در
مقابل عسل جلوی خودمو بگیرم و اون بوسه ها واقعا از سر
علاقه
بود ولی جرعت گفتن این حرفو ندارم
چون میدونم اون به من علاقه نداره
و این خوب رفتاریاش بخاطر اینه که منو
مثل دوست خودش میدونه وقتی به این
فکر میکنم که منو مثل دوست خودش میدونه دیونه میشم نا خوداگاه کشیدمش تو بغلم
ـــــــــــــــــــــــــ
عسل :
یهو رفتم تو بغل ارشام سرمو گذاشتم رو سینش با شنیدن صدای قلبش دیونه شدم من عاشق
ارشام شدم و اینو اصلا نمیتونم انکار کنم نا خوداگاه دستمو
و گفت :من برم شرکت توهم تا ساعت ۶اماده باش
ــ چشمم
ارشام :بی بال خانومـــی
ارشام کت و موبایل و سویچشو برداشت رفت
ارشام : خدافظ
ــ خدافظ
🍃
🌺🌺
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🌺🌺🍃
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت89 من آرامش نمیشه.همین که یکی واقعا نگرانم می شه خو شحال میشم.از وقتی اومدی
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🍃
🌺
#پارت90
رو خواستگاری کرد.. تارا اون دختر قشممن و ملرور با یه پیرمرد زندگی
میکنه!هر چقدر هم سالار خان قشنگ بود ولی...تارا عا شق چشم و ابروو
نشد!عاشق چی شد؟اصلا عاشق شد؟حرفهای خودم و تارا توی این مدت برام
مرور شد.هر چی من بیشتر میگفتم اون کمتر جواب میداد.اعتصاب غذا...به
پای بابا افتادناو..اشکهای مامان... تارا واسه اولین بار از بابا سیلی
خورد..ولی باز هم مصمم بود.تموم شد!همه چی...تارا از خونه ی ما رفت.تارا
آرمانها رو تنها گذاشت و احتشام شد.!
ساکم رو بستم و مقنعه ام رو جلو کشیدم.منم باید می رفتم!گوشیم رو
برداشتم.به جای خالی تارا نگاه کردم.اون رفت! خداحافظ.مامان که روی
سجاده او خوابش برده بود .خداحافظی از بابا هم از
دور... رفتم سوار آژانس شدم.تنها سوار اتوبوس شدم و به سمت
تهران،شروع یه زندگی جدید و رویای جدید به راه افتادم.
آناهیتا پرید سمتم و گفت:سلام رویا خانووووم...وای قربون دستت!همه گفتن
دندونت چه خوب شده!خیلی کرتیم.
خندیدم و گفتم:بعد بگو رستم پورا بدن!اگه اونا نبودن که باید کل زندگیمونو
می ریختیم رو دایره تا نصف پول ویزیتت رو بدیم.
ترانه گفت:آی رویا...این دندون آسیای منم درد میکنه!
من:نه بابا...میخواین بگم اون دکتره بیاد اینجا دندونای همتون رو یه نگاهی
بندازه؟!
صدای پگاه او مد:اینا بیجن ...همه که نمی ذارن دکتر معا نه
کنه
سیما زد توی سرش و گفت:خفه بی شعور.بی تربیت!
گفتم:گلاره رو نمی بینم!کوو؟
پگاه متعجب گفت:یعنی نمیدونی؟انتقالی گرفت واسه شیراز!
من:نه؟
ترانه:آره باو..
من:حیف شدا...
ترانه گفت:چی خبر از خونه؟تارا مرغ نشد؟
نفسی کشیدم و ساکم رو گوشه ی هال پرت دادم و گفتم:چرا اتفاقا...الان
خونه ی بیته!دیروز عروسیش بود!
سیما نشست کنارم و گفت:جدی میگی؟فکر کردم دروغه..جدی تارا با سالار
خان ازدواج کرد!؟
سرم رو تکون دادم.اووو.
آنا:سالار خان کیه؟
پگاه:مرد پولدار همدان.رو پول میخوابه...پیر بود من موندم تارا چرا ازدواج
کرد؟
انا:پول..بوی پول به مشامش خورده...طمع کرده حتما.
من:نه..تارا به خاطر پول نمیخواست...هیچ وقت داغ چیزی رو دلش نمونده
بود.حتما به قول خودش عاشقش شده بود!
بلند شدم و رفتم تو اتاقم.فردا..دانشگاه...لعنت به این زندگی..
گوشیم زنگ خورد.آرتمن؟!
🍃
🌺🌺
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🌺🌺🍃
Falling in love is easy, but staying in love is special.
عاشق شدن آسونه ، عاشق موندن هست كه خاصه.
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯
#زیبایی⃟💛🌸
-درمان جای جوش🐰🍊-
𖥸•𖥸•𖥸•𖥸•𖥸•𖥸•𖥸
ماسک تخم جعفری:تخم جعفری را در آسیاب بریزید و سپس با یک لیوان آب بجوشانید.بعد،این مخلوط را از صافی عبور داده و یک تکه پارچه تمیز را با آن خیس کنید و مانند کمپرس روی پوست تان بگذارید.هرروز برای مدت نیم ساعت از این کمپرس استفاده کنید.*-*🥬👩🏻🦱
╭─────────╮
🌼 @roman_ziba 🌼
╰─────────╯