eitaa logo
رمانهای کانال دختران عفیف
90 دنبال‌کننده
27 عکس
0 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🌹 قسمت39بخش_اخر ❤ . تصورش برایم سخت است! تو باعصا راه بروی؟؟...باحالی گرفته به پایت خیره میشوم...که ضربه ای ارام به دستم میزنی _ اووو حالا نرو تو فکر!!... تلخ لبخند میزنم _ باورم نمیشه که برگشتی... _ اره!!... چشمهایت پراز بغض میشود _ خودمم باورم نمیشه! فکر میکردم دیگه برنمیگردم...اما انتخاب شده نبودم!! دستت را محکم میگیرم _ انتخاب شدی که تکیه گاه من باشی... نزدیکم می ایی و سرم را روی شانه ات میگذاری _ تکیه گاه تو بودن که خودش عالمیه!! میخندی... سرم رااز روی شانه ات برمیداری و خیره میشوم به لبهایت... لبهای ترک خورده میان ریش خسته ات که درهرحالی بوی عطر میدهد!! انگشتم راروی لبت میکشم _ بخند!! میخندی... _ بیشتر بخند! نزدیکم می ایی و صدایت را بم و ارام میکنی _ دوسم داشته باش! _ دارم! _ بیشتر داشته باش! _ بیشتر دارم! بیشتر میخندی!!! _ مریضتم علی!!! تبسمت به شیرینی شکلات نباتی عقدمان میشود! جلوتر می آیی و صورتم را میبوسی... 🌹🌹 . . بیمار خنده های 👫💗 بیشتر . نویسنده این متن👆: 👉 🌸 @dokhtaranafif 👈 🌸 🌺 🌼 👈