eitaa logo
رمـانکـده مـذهـبـی
3.8هزار دنبال‌کننده
185 عکس
4 ویدیو
51 فایل
(•●﷽●•) ↻زمان پارت گذاری شب ساعت 20:00 الی21:00 ↻جمعه پارت گذاری نداریم ناشناس↯ @nashenas12 ●•تبلیغات•● @tablighat_romankade برای جذاب کردن پروف هاتون↻ @Delgoye851
مشاهده در ایتا
دانلود
رمـانکـده مـذهـبـی
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_ب
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت کنار هم نشسته بودیم... ایوب آستینش را بالا زد و بازویش را نشانم داد: _ "توی کتفم، نزدیک عصب یک است. دکتر ها می گویند اگر خارج عمل کنم بهتر است. این بازو هم چهل تکه شد بس که رفت زیر تیغ جراحی." به دستش نگاه می کردم گفت: _ "بدت نمی آید می بینیش؟؟" بازویش را گرفتم و بوسیدم: _ باور نمی کنی ایوب، هر جایت که مجروح تر است برای من قشنگ تر است.☺️ بلند خندید😁 دستش را گرفت جلویم: _ "راست می گویی؟ پس یا الله ماچ کن" سریع باش.😉😘 💞🌷💞🌷 . چند روز بعد کارهای اعزامش درست شد و از طرف جهاد برای درمان رفت .🛫🇬🇧 من هم با یکی از دوستان ایوب و همسرش رفتم . مراسم بزرگی آنجا برگزار می شد. می خواندند که خوابم برد. 💤توی خواب را دیدم. امام گفتند: "تو بارداری ولی بچه ات مشکلی دارد." توی خواب شروع کردم به گریه و زاری😭 با التماس گفتم: "آقا من برای کردم، برای رضای شما این را تحمل می کنم، الان هم شوهرم ، تلفن بزنم چه بگویم؟ بگویم بچه ات ناقص است؟" امام آمد نزدیک روی دستم دست کشید و گفت: "خوب میشود"💤 بیدار شدم. کردم بوده، بچه دار شدیم و بچه نقصی دارد. حتما هم خوب می شود چون امام گفته است. رفتم مخابرات و زنگ زدم به ایوب تا گفتم خواب امام حسین را دیده ام زد زیر گریه😭 بعد از چند دقیقه هم تلفن قطع شد. دوباره شماره را گرفتم. برایش خوابم را تعریف نکردم. فقط خبر بچه دار شدنمان را دادم. با صدای بغض آلود گفت: _ "میدانم شهلا، بچه پسر است، اسمش را می گذاریم .😢 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ @romankademazhabe ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛