eitaa logo
رمـانکـده مـذهـبـی
3.8هزار دنبال‌کننده
189 عکس
4 ویدیو
51 فایل
(•●﷽●•) ↻زمان پارت گذاری شب ساعت 20:00 الی21:00 ↻جمعه پارت گذاری نداریم ناشناس↯ @nashenas12 ●•تبلیغات•● @tablighat_romankade برای جذاب کردن پروف هاتون↻ @Delgoye851
مشاهده در ایتا
دانلود
رمـانکـده مـذهـبـی
🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 🌟وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِ
🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 🌟وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی 🌟عیون أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۲ ص۱۳۶. 🖤رمان تاریخی، بصیرتی و معرفتی 🌟قسمت ۱۳۱ مولا علی علیه‌السلام سخنانشان را چنین ادامه دادند: _تعجب میکنم از این که منزل برادرم جعفر را خراب کرد و آن را به مسجد ملحق کرد و از قیمت منزل به پسران جعفر چیزی چه کم و چه زیاد نداد، و مردم از این عمل بر او عیب و ایراد نگرفتند و او را سرزنش نکردند، گویی خانه یک نفر از اهل دیلم(یا ترک کابل) را گرفته است و شما بر این بدعت ها ایراد نگرفتید و آن را پذیرفتید...و من از جهالت این خلیفه و این امت تعجب میکنم که او به همهٔ نمایندگان و کارمندانش نوشت:«وقتی شخص جُنُب آب پیدا نکرد لازم نیست به خاک تیمم کند اگرچه تا وقتی خدا را ملاقات میکند و میمیرد هم آب پیدا نکند لازم نیست تیمم کند» و از ان پس، شما مردم این مسئله را قبول کردید و به آن راضی شدید درحالیکه می‌دانستید که پیامبر به عمار و ابوذر دستور داده در چنین حالی از جنابت تیمم کنند و نماز بخوانند.. و خوب میدانید که عمار و ابوذر و کسان دیگری نزد عمر رفتند و این موضوع را شهادت دادند ولی عمر قبول نکرد و حتی سرش را نیز بلند نکرد و شما و غفلت زده حکم خدا و سخن پیامبر را نادیده گرفتید و عمر را به روی چشم نهادید... مولا علی درحالیکه تأسفی در نگاهش بود ، همگان را از نظر گذراند و ادامه داد: _و تعجب دیگر در این است که قضاوت‌های مختلفی در حد زدن را از روی نادانی و یا اشتباها به هم مخلوط کرد بدون اینکه علم داشته باشد.. آن دو (ابوبکر و عمر) از بی‌تقوایی و جرأت بر خداوند، چیزی را نمی‌دانستند ادعا میکردند. مثلا ادعا میکردند که رسول الله از دنیا رفت و درباره ارث جدی حکمی نکرد و کسی ادعا نکرد که میداند میراث جد چقدر است. شما و‌ کل مردم هم به آن دو نفر در این باره بیعت کردید و انها را تصدیق نمودید و دیگر در احکام اسلام شکل گرفت..! و تعجب است کنیزهایی که صاحب فرزند بودند آزاد میکرد و مردم هم به گفته‌اش عمل کردند و دستور پیامبر و حکم خداوند را زیرپا گذارند.. و عجیب تر اینکه «ابا کتف بن العبدی» نزد وی آمد و گفت:«درحالیکه غایب بودم زنم را طلاق دادم و طلاقنامه من به زنم رسید، سپس درحالیکه زنم در عده بود رجوع کردم و باز نامه ای به او نوشتم لکن نامهٔ من به او نرسید تا اینکه با دیگری ازدواج کرد، در اینجا حکم چیست؟...عمر در جواب نوشت:«اگر کسی با او ازدواج کرده و دخول واقع شده در این صورت زن اوست و اگر دخول واقع نشده زن توست» مسئله را اینگونه نوشت و برای او فرستاد، درحالیکه من در آنجا بودم و با من که علم اسلام در دستانم است، مشورت ننمود و سوال نکرد چون او خود را با آن عملش از من بی‌نیاز میدانست.! من میخواستم او را از این عمل نهی کنم ولی با خود گفتم باکی ندارم تا خداوند رسوایش کند.!! و شما مردم هم بر او ایراد نگرفتید بلکه این عمل و او را تحسین نمودید و از او قبول کردید درحالیکه اگر دیوانهٔ کم ارزشی هم چنین حکم میکرد بیش از این نمیشد... 🌟ادامه دارد.... 🖤نویسنده؛ طاهره سادات حسینی ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ @romankademazhabe ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛