رمـانکـده مـذهـبـی
🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 🌟وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِ
🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤
🌟وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی
🌟عیون أخبارالرضا علیهالسلام، ج۲ ص۱۳۶.
🖤رمان تاریخی، بصیرتی و معرفتی #شاهزاده_ای_در_خدمت
🌟قسمت ۱۳۲
حجت بلافصل پیامبر آه کوتاهی کشیدند و ادامه دادند:
_حتی عبارت«حی علی خیرالعمل » را از اذان برداشت و #ترک ان را سنت قرار داد و مردم هم در این مسئله نه تنها اعتراض نکردند بلکه از او پیروی هم نمودند.!
و دیگر اینکه دربارهٔ مردی گمشده، حکم کرد که «مهلت برای زنش چهارسال است و بعد چهار سال ازدواج کند و اگر شوهرش آمد اختیار دارد که زنش را ببرد و یا مهرش را بگیرد» و شما مردم اینگونه حکم کردن برایتان خوش آمد و از روی نادانی و بیاطلاعی به کتاب خداوند و سنت پیامبر، آن را قبول کردید و سنت قرار دادید.!
و چه عمل قبیحی عمر انجام داد که همهٔ عجمها را از مدینه بیرون کرد و به این کار اکتفا ننمود و ریسمانی به طول پنج وجب برای نمایندگانش در بصره فرستاد و گفت :
«هر عجمی را گرفتید که قدش به طول این ریسمان رسید گردنش را بزنید.»...و نیز برگردانیدن اسیران شوشتر درحالیکه از مسلمانان حامله بودند... و نیز فرستادن ریسمانی برای اندازه گیری اطفالی که در بصره دزدی کرده بودند که گفته بود:«هر یک از آنان به درازی این ریسمان برسد دستش را قطع کنید..»و شما مردم تمام این #بدعتها و بیش از این دیدید و دم بر نیاوردید...!!!
فضه که از پشت درب سخنان مولایش را میشنید، بغض چندین سالهاش را فروخورد و آرام زیرلب زمزمه کرد...به راستی از اسلام جز نام چیزی به جا نمانده
مولا علی علیه السلام که سالها سکوت کرده بود، اینک مواردی را بیان میکرد که همگان بر صحتش مهر تایید میگذاردند، او در ادامه سخنانش فرمودند:
_و عجیبتر از اعمال آنها، این است که دروغگویی را زن دروغگویی سنگسار کرد و عمر هم قبول کرد و مردم نیز قبول کردند، آنان گمان کردند که فرشته با زبان عمر سخن میگوید و مطالب را به وی تلقین میکند!! عجبا از این جهل ملت...!
و از تمام اینها عجیب تر آنکه، پیامبر صلیاللهعلیهواله ورقی خواست برای نوشتن #وصیت و عمر کسی بود که جلوگیری کرد از آوردن ورقی که رسول خدا خواسته بود و مردم خواستهٔ رسول الله را شنیدند و عمل عمر را هم دیدند، و این موضوع در نظر انها ضرر و نقضی برای عمر محسوب نمیشد.!
و بدانید عمر همان کسیست که روزی از نزد او میگذشتم که گفت:«محمد میان اهلبیتش مانند درخت خرمایی ست که در محل زبالهای روئیده باشد.!»..چون این حرف به گوش پیامبر صلیاللهعلیهواله رسید خشمگین شد و بیرون آمد و بالای منبر رفت...انصار هم وحشتزده بودند درحالیکه غرق در اسلحه بودند از شدت خشمی که از پیامبر دیده بودند...پیامبر بالای منبر فرمود: «چه شده است که گروههایی مرا در مورد خویشاوندانم سرزنش میکنند!! درحالیکه از من آنچه در فضل انها شنیدید و خداوندآنها را برتری داد و آنها به دوری از ناپاکی و پلیدی اختصاص داد، خداوند انان را پاک نمود. درحالیکه رساندم کلامی را درباره برترین و بهترین اهل بیتم گفتم. همان کلامی که خداوند به وسیله آن علی علیهالسلام را تخصیص داده و گرامی داشته به کسانی که بر آنان سبقت در اسلام دارند برتری داده است، نیز به خاطر گرفتاری هایی که به سبب اسلام به او رسیده و خویشاوندی که به من دارد و نسبت او به من همانند هارون به موسی است....بعد از اینهمه فضیلت گمان می کنند که من میان اهل بیتم مانند درخت خرمایی هستم که در زباله روییده باشد، آگاه باشید:«خداوند بندگانش را خلق کرد و آنان را به دو فرقه گروه بندی کرده و مرا میان بهترین آنان قرار داده و سپس آن فرقه را هم به سه فرقه تقسیم کرده ،اعم از شعبه ها و قبیله ها و خانواده ها، مرا در بهترین شعبه ها و قبیله ها و خانواده ها قرار داده است،سپس آنان را در خانواده های مختلف قرار داد و مرا در بهترین خانواده ها قرار داده و همین است که خداوند می فرماید:(«اراده خداوند بر این است که ناپاکی و پلیدی را از شما خانواده بردارد و پاک گرداند شما را پاک کردنی.» احزاب ایه۳۳) پس من و برادرم علی بن ابی طالب محصول و خلاصه و ثابت میان اهلبیت و عترت هستیم.
کلام مولا علی به اینجا و روایت خاطرات کشید، همهٔ جمعیت از شرم،سر به زیر انداختند....
و علی گفت انچه را که از یاد برده بودند...
🌟ادامه دارد....
🖤نویسنده؛ طاهره سادات حسینی
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
@romankademazhabe
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛