رمـانکـده مـذهـبـی
✨ رمان جالب ، #بصیرتی و #مفهومی ✨👤✨ #مردی_در_آینه✨ ✨ قسمت #صد_ونه ✨پاسخ یک پیامبر بدون اينکه
✨ رمان جالب ، #بصیرتی و #مفهومی
✨👤✨ #مردی_در_آینه✨
✨ قسمت #صد_وده
✨بینش یا بصیرت
همه چيز داشت کم کم مقابل چشمم معنا پيدا مي کرد ...💖👌
اينکه چرا اون روز، بعد از اينکه اولين بار صوت قرآن رو شنيدم ... اون حال بهم دست داده بود ...😍☺️ تا جايي که انگار کسي روح من رو از بدنم بيرون مي کشيد ... و اينکه چرا حال من با اوبران فرق داشت ...☺️
مثل کوري بودم که داشت بينا مي شد ...💖 يا کودک تازه متولدی که براي اولين چشمش رو به روي نور باز مي کرد ...
🌤ـ زماني که انسان #شرطي بشه ... و پردازشگر شروع کنه به استفاده از داده هاي شرطي ... نوعي از شیوه محاسبه رو #کنار مي گذاره ... که به اين نوع از محاسبه در اصطلاح ... #بينش يا #بصيرت گفته ميشه ... قدرت جستجو، مواجهه با چيزهاي جديد ... پردازش اطلاعات تازه ... و گسترش دنياي فکري فرد ...
از من در مورد علت عقب موندن جوامع مسلمان سوال کردي؟ ... اين پاسخ سوال شماست ...
#شيطان، دين رو #شرطي مي کنه و با شرطي شدن قسمت هاي بينش و بصيرت #حذف ميشه ... بخش کاوش و جستجو ... و تمام بخش هايي از زندگي که به بخش سوم، يعني #ظرفيت و #روح برمي گرده ...
مثل آزمایش موش و دایره ... هر روز، در همون حيطه دايره دور خودش مي چرخه ... و اگه يه روز اين دايره حرکت نکنه ... يا در جواب چرخش دايره، غذايي دريافت نکنه ... اين موش دچار مشکل ميشه و قادر به مواجه با مساله جديد نيست ... و نمی دونه چطور باید با #بحرانی که باهاش رو به روی شده برخورد کنه ... پردازشگر شرطي شده و پردازشگر شرطي فقط روي داده هاي #قديم کار مي کنه ...
#شيطان، براي کنترل يه انسان و علي الخصوص #مسلمان ... چاره اي جز شرطي کردنش نداره ... چون مغز شرطي شده، #منفعل و #وابسته است ... نه در #قدرت_عمل ... در #فکر و #ادراک ... توان اینکه فراتر از اون جایی که هست، بره رو نداره ... جستجوگر نيست ... نوعی بردگی و سکون فکری ایجاد میشه ... و اينها دقیقا #خلاف اساس و بنياد بعد سوم وجود انسان هست ...
در برابر اطلاعاتي که کمي سخت باشه احساس خستگي و کلافگي مي کنه ... و براي #رشد و حل مساله حتما بايد با اين حس مواجه شد ...
افرادي هستند که در وجوه مختلف مي تونن شرطي نشده باشن ... اما در گروهي که شرطي شدن، اون گروه در مقابل اونها قرار مي گيره ... چون شرطي شدن هاي اونها به #چالش کشيده ميشه ...
ذهن شما به يه طور شرطي ميشه ... ذهن مسلمان و فرد ديگه، به طور ديگه ...
#شماشرطي_ميشي_که هر عرب و مسلماني تروريست هست ... و اين شرطي شدن تا جايي پيش ميره که حتي ممکنه #ناخواسته بچه اي رو با گلوله بزني ...
و اين شرطي شدن براي يه نفر ديگه تا جايي پيش ميره که به اسم اسلام دقيقا #درمسيرخلاف اون حرکت مي کنه ... چون ديگه مغز و قدرت پردازشگر نمي تونه بفهمه که داده هايي که اون به اسم اسلام ازش استفاده مي کنه ...
دقيقا بر خلاف #اصل اسلام هست ...
و اينجاست که يه بحث پيش مياد ...
آيا اون انساني که شرطي شده ...
در اين شرطي شدن بخش سوم وجودش هم خاموش شده يا نه؟ ...
و اگر اين بخش زنده است، اين فرد چقدر به شرطي شدنش اجازه فعاليت ميده؟ ... و آيا اين انسان حاضره براي در دست گرفتن خودش، در برابر اين قوانين شرطي شده درونش انقلاب کنه؟ ...🌤
چند لحظه مکث کرد ...
🌤ـ حالا دوباره ازت سوال مي کنم ... چرا مي خواي آخرين امام رو پيدا کني؟ ...🌤
✨✍ #شهیدمدافع_طاهاایمانی
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
@romankademazhabe
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
رمـانکـده مـذهـبـی
✨ رمان جالب ، #بصیرتی و #مفهومی ✨👤✨ #مردی_در_آینه✨ ✨ قسمت #صد_سیزده ✨گمگشته هنوز مبهوت بودم که
✨ رمان جالب ، #بصیرتی و #مفهومی
✨👤✨ #مردی_در_آینه✨
✨ قسمت #صد_چهارده
✨خدای کعبه
مشخص بود فهميده، جمله ام يه جمله عادي نيست ...
با چهره اي جدي، نگاهش با نگاهم گره خورد ...
کم کم داشت حدس مي زد اين حال خوش و متفاوت، فقط به خاطر پيدا کردن اون نيست ...
دنيايي از سوال هاي مختلف از ميان افکارش مي جوشيد و تا پرده چشمانش موج برمي داشت ...😇💓
شايد مفهوم عميق جمله ام رو درک مي کرد ...
💖✨اما باور اينکه بي خدايي مثل من، ظرف يک شب ... به خداي محمد ايمان آورده باشه براش سخت بود ...💖✨
ايمان و تغييري که هنوز سرعت باورش، براي خودم هم سخت بود ...
بهش اشاره کردم بريم بالا ...
کليد رو از پذيرش گرفتم و راه افتادم سمت آسانسور ...
شک نداشتم مي خواد باهام حرف بزنه ...
اونجا هم جاي مناسبي براي صحبت نبود ...
وارد اتاق که شديم يه لحظه رو هم مکث نکرد ...
ـ متوجه منظورت نشدم که گفتي ... نه ...😳 اون من رو پيدا کرد ...😟😧🤔
از توي ميني يخچال، يه بطري آب معدني در آوردم و نشستم روي صندلي ... اون، مقابلم روي مبل ...
تشنه بودم اما نه به اون اندازه ...
بيشتر، زمان مي خريدم تا ذهنم مناسبت ترين حرف ها رو پيدا کنه ...
ـ يعني ... غير از اينکه عملا #اول_اون_من رو بين جمعيت پيدا کرد ...😇😍
به تمام سوال هام جواب داد طوري که ديگه نه تنها هيچ سوالي توي ذهنم باقي نمونده ... که حالا مي تونيم #حقيقت رو به #وضوح ببينم ...☺️😌
چهره اش جدي تر از قبل شد ...
ـ اون همه سوال، توي همين مدت کوتاه؟ ...😳😐😟
در جواب تاييدش سرم رو تکان دادم و يه جرعه ديگه آب خوردم ...
ـ توي همين مدت کوتاه ...😍💖
چند لحظه سکوت کرد ...
و نگاه متحير و محکمش توي اتاق به حرکت در اومد ...😳😧😟
ـ ميشه بيشتر توضيح بدي منظورت چيه از اينکه مي توني حقيقت رو به وضوح ببيني؟ ...
حالا اين بار چهره من بود که لبخندي آرام رو در معرض نمايش قرار مي داد ...
ـ يعني ... زماني که من وارد ايران شدم باور داشتم خدايي وجود نداره ... 😊و دين ابزاريه براي ايجاد سلطه روي مردم و افراد ضعيف براي فرار از ضعف شون سراغش ميرن ... الان نظرم عوض شده ...😅☺️
الان نه تنها به نظرم باور غیر شرطی به دين متعلق به #افکارروشنه ... که اعتقاد دارم تنها راه #نجات از انحطاط و نابودي ... و ابزار بشر در جهت #رشد و #تعالي ذهن و ماده است ...
هر جمله اي رو که مي گفتم ...
به مرتضي شوک جديدي وارد مي شد ...😳 تا جايي که مطمئن بودم مغزش کاملا هنگ کرده 😧و حتي نمي تونست سوال جديدي بپرسه ... بهش حق می دادم ... ظرف يک شب، من روي ديگه اي از سکه باور بودم ...☺️😍
ـ من الان نه تنها 😍ايمان دارم😍 خدايي هست ...☺️❤️ که ايمان دارم محمد، پيامبر و فرستاده خداست ... و اون و فرزندانش، اولي الامر هستند ... ☝️✌️
مرتضي ديگه نمي تونست آرام بشينه ... از شدت تعجب، 😳😧😟چشم هاش گرد شده بود ...😳😳 گاهي انگشت هاش مي لرزيد و گاهي اونها رو جمع مي کرد تا شايد بتونه لرزششون رو کنترل کنه ...
ـ يعني ... در کمتر از 12 ساعت ... اسلام آوردي؟ ...😳😟😧😳
بي اختيار و با صداي بلند خنديدم ...
ـ نه مرتضي ...😁 من تازه، پيکسل پيکسل تصوير و باورم از دنيا رو پاک کردم ...😅
تمام حجت من بر وجود خدا و حقانيت محمد ... 🌤اون جوان ديشب بود🌤 ... من از اسلام هيچي نمي دونم که خودم رو مسلمان بدونم ...
تنها چيزي که مي دونم اينه ... قلب و باور اون انسان ياغي و سرکش دیروز ... امروز در برابر #خداي_کعبه به #خاک✨ افتاده ...
اگه اين حال من، يعني اسلام ... بله ... من در کمتر از 12 ساعت يه من مسلمانم ...😍☺️
چشم ها و تک تک عضلات صورتش آرامش نداشت ...😳😧
در اوج حيرت، چند لحظه سکوت کرد ... و ناگهان در حالي که حالتش به کلي دگرگون شده بود، از جاش پريد ...
ـ اسم اون جواني که گفتي ... چي بود؟ ...😳😨😧😳😳
✨✍ #شهیدمدافع_طاهاایمانی
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
@romankademazhabe
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛