رمـانکـده مـذهـبـی
💫🔥💫💫🔥💫🔥💫💫🔥💫💫🔥رمان واقعی، تلنگری و آموزنده 💫 #تجسم_شیطان 🔥قسمت ۱۴۱ و ۱۴۲ یک لحظه فکری جدید از ذهنش گ
به طرف چهارپایه رفت و همانطور که پشت سر هم می خندید از چهارپایه بالا رفت و در یک لحظه حلقه ریسمان را گردنش انداخت و گفت:
🔥_اینجوری فهمیدی؟!
در همین حین درد شدیدی زیر شکمش پیچید و انگار قسمتی از تنش کنده شد و داخل لباسش افتاد که شراره خوب میفهمید حتما دسته ای از همان کرمهای نفرت انگیز هستند که مدتهاست به جانش افتادهاند و در همین لحظات صدایی زیر گوشش وزوز کرد:
😈_خودت را بکش تا راحت شی، از این درد راحت شی، از دست کرمهای متعفن راحت شی، از دست فاطمه و روح الله راحت شی، دیگه نبینیشون...دیگه خوشبختی اونا و بچه هاشون را نبینی
و شراره انگار با این صدا جنون آنی به او دست داد، شروع کرد خود را به تکان تکان دادن و فریاد زد، آره راست میگی و ناگهان چهارپایه از زیر پایش ول شد و شراره همانطور که دست و پا میزد، آخرین نفسش را کشید و اسلحه که واقعی نبود از دستش ول شد و چشمانش رو به آسمان خیره ماند، آسمانی که جای او و امثال او نبود، او باید به قعر زمین و عمق جهنم رهسپار میشد تا تقاص تمام کارهای شیطانی اش را بدهد.
شراره با همان مرگی مرد که شوهرش سعید مرد و باعث مرگ سعید کسی جز شراره و موکلین شیطانی اش نبود و اینک او به دست خود و به وسوسه موکلش ابلیس به درک واصل شد...
💫زندگی شراره باید #سرمشقی شود....
برای تمامی کسانی که از درگاه خدا روی گرداندند و راه را اشتباهی رفتند و به جای توکل به خداوند و مدد از انوار الهی، دست به دامان #ابلیس میشوند، هم برای خود و هم برای اطرافیان زندگی سختی میسازند و عاقبت به دست همان ابلیسی که به استخدام درآوردند، نابود میشوند....
و همه بدانند به گفتهٔ قرآن:
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» {...همانا شیطان دشمنی آشکارا برای شماست}
✍و دشمن دشمن است چه او با او #هم_عهد شوی و چه بر علیه او #بجنگی... خدایا ما و فرزندانمان را از شر تمام شیطانهای #جنی و #انسی نجات بخش..
🌱🌱پایان🌱🌱
💫نویسنده؛ طاهرهسادات حسینی
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ @romankademazhabe ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
💫💫💫🔥🔥💫💫💫