11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #کلیپ
🚫حالم خوب نیست چون دیگران به من محبت نمی کنند !
🎤حجت الاسلام علیرضاحدادی
#خدا
#عشق
#مشاوره_مذهبی
༺ @romaysa_girl
#نمازپنجشنبههایماهشعبان که خدا تمام خواسته های دینی و دنیایی را برآورده میفرماید✨
هر پنجشنبه از #ماه_شعبان
۲ ركعت نماز خوانده شود:
🌱 در هر ركعت بعد از حمد ۱۰۰ مرتبه سوره توحید
🌱 بعد از سلام نماز ۱۰۰ بار صلوات.
📚اقبال اعمال ص ۸۸ ، مفاتیح الجنان ص ۳۲۰
#الّلهُــــمَّ_عَجِّـــــلْ_لِوَلِیِّکَـــــ_الْفَــــــرَجْ🌹
༺ @romaysa_girl
این چیه رو سرت گذاشتی؟
سهیلا آرین؛در هشت سالگی از ایران رفت.در آمریکا فارغ التحصیل رشته مامایی از دانشگاه USC شد.
اون توی آمریکا زندگی می کرد و بخاطر زیبایی و ثروتش،همیشه زبانزد اطرافیانش بود و تو زندگی چیزی کم نداشت.
یک روز عصر حادثه ای بزرگ در زندگی سهیلا اتفاق افتاد.وقای برلی ورزش روزانه،سرِ کمد نوار هاش رفت ناخواسته،نوار یکی از دوستای شوهرش رو برداشت تا در حین پیاده روی گوش بکنه،نوار مذهبی با نوار موسیقی اشتباه شده بود.
ایشون تعریف می کرد:
احساس می کردم مردی که صحبت می کنه،اما چیزی متوجه نمی شدم تا اینکه به آیه ای رسید که خداوند می گفت:
فکر نکن همه این هایی که داری،مالِ خودته،همه از قدرت منه!.
در همون محل ورزش دو ساعت گریه کردم و توان بازگشت به منزل رو نداشتم . . . زندگیم مثل یک سفره بود،یک سفره منیّت که همه چیز روش چیده شده بود و همه اش شیشه ای بود.
خدا با یک جمله،این سفره رو تکوند و همه چیز شکست.زندگیم به هم ریخت و مثل سفره ای تکونده شد.
تو تموم زندگیم دویدم برای برتری دنیایی،برای رسیدن به هیچ.دلم از این میسوزه که برای ربّم و پرودگارم رو پیدا کنم هیچ ندویدم . . . من چیزی نداشتم به غیر از همین نماز که معنیش رو هم نمی فهمیدم.
ولی تنها باند اتصالم با خدا همین بود.وقتی حجاب رو انتخاب کردم خیلی برام سخت بود.این اسماعیل بزرگ من بود،ذبحش کردم با کمک خدا . . . احساس کردم صاحب دارم،یه کسی داره منو نگاه می کنه و اون بالا داره به ملائکش میگه:
ببین!.این سهیلاست.برای منه ها! . . . دوست دارم در مقابل این همه نعمت هایی که خدا بهم داده اقلاًبندگیش رو بکنم؛چون واقعا تا لحظه ای که من اون نوار رو شنیدم،فهمیدم زندگی نکردم.
زندگی نکردم چون بندگی نکردم . . .
من باید با حجاب به آمریکا بر می گشتم.به خانواده ای که کیف دو هزار دلاری همیشه توی دست من بود.لباسم مارک "شانل" بود.کفشم و کیفم "لویی وتن" بود.این بود زندگی من و حالا باید با حجاب بر نی گشتم توی این خانواده.
با کمال پرویی و افتخار.
من هیچ احساس محدودیتی نمی کنم.با انتخاب حجاب،احساس می کنم که یک قدم با زمین بالاتر رفتم.
یه روز توی آمریکا،دفعه اولی که باحجاب برگشتم،دوستام اومده بودن دیون ما.وقتی سینی نوشیدنی رو به یوی از دوستام تعارف می کردم.در حضور چندین نفر به من گفت:
نمی خورم سهیلا.سینی رو پس زد و گفت: این چیه رو سرت گذاشتی؟
و من درهمون لحظه سینی رو گذاشتم روی میز،دستم ناخودآگاه رفت رو شرن و گفتم:
اینو میگی؟ این تاج بندگی منه،این حجاب منه . . . تاجِ بندگی من،به عنوان یک زن شیعه مسلمان.
#کتابِگلپوش
#تکهایازکتاب
#سهیلاآرین
༺ @romaysa_girl
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلآرایی ضریحِ امام حسین(ع) به مناسبت عید شعبان😍💛
#ماه_شعبان مبارک🌼
༺ @romaysa_girl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار امام حسین(ع) یه محفلِ خصوصی واسه این چند نفر راه انداخته..💚✨
همیشه دور ضریح شلوغه حالا که خلوت شده هرچه می خواهد دل تنگت بگو💚
༺ @romaysa_girl
15.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجی، خدا هم میگه لااکراه فیالدین! (در دین هیییچ اجباری نیست)
پس چرا ما رو مجبور به رعایت قانونهایِ دین میکنین؟😐😡
༺ @romaysa_girl
ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
حاجی، خدا هم میگه لااکراه فیالدین! (در دین هیییچ اجباری نیست) پس چرا ما رو مجبور به رعایت قانونها
فکر کنم شما هم مثلِ من، این آیه رو خیلی از اطرافیان و دوستان شنیدین☺️
به طور کامل و به زبانِ ساده، به این شبهه پاسخ دادن👆🏼
اینو ببینید که اگر کسی گفت،بتونید بهش جواب بدید❤️🌱
🔻شهیدی که با دو حوری به خوابِ همسرش آمد!
وقتی محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت و بسیاری از شبها تب میکرد و مشکلات زندگی بسیار شده بود؛ یک شب در خواب من را برای دیدنِ شهید به بهشت بردند.
وقتی به درب بهشت رسیدم، دیدم آنجا با طاق نصرتی زیبا که از گلهای قرمز رُز پوشیده شده، جلوه میکند و رودخانهای در آنجاست که آنچنان زلال و بیهمتاست که فقط از آن یک خط دیده میشود و همه از روی آن به آسانی میگذرند و کوهی که مثل آینه برافراشته شده، در برابرم است😍
در حالی که انتظار آمدن شهید را میکشیدم، ناگهان او را در حالی که دو خانم خوشگل در کنارش بودند دیدم😱
آنها آنقدر زیبا و ناز بودند که موهایشان تا کف پایشان کشیده میشد و از دو طرف، شهید را محکم گرفته بودند!
من با دیدن این صحنه حسادت زنانهام گُل کرد و قهر کردم و روی برگرداندم و رفتم.
شهید دنبالِ من میدوید که نروم و من میگفتم: بایدم بهت خوش بگذره!
من با این همه مشکلات زندگی میکنم و بچهها را نگه میدارم، اونوقت تو اینجا خوش میگذرونی و ما از یادت رفتهایم..
شهید گفت: بخدا باور کن اینها زنِ من نیستند. اینها اعمال من هستند و به من چسبیدهاند، چکارشان کنم؟!
و گفت: میخواهی بگویم بروند؟
دستی زد و آنها غیب شدند و شروع به دلجویی کرد و میگفت: ما توی دنیا خیلی کار کردیم و اصلا زیادی هم آوردیم؛ حاضرم آنها را با تو تقسیم کنم، ولی تو با من قهر نکن❤️
با اشاره، خانهای زیبا را به من نشان داد و گفت: آن خانه را برای شما دارم میسازم که بعدا آمدید اینجا مستاجری نکشید و راحت باشید. خلاصه دل من را به دست آورد و خداحافظی کردم و آمدم.
ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
🔻شهیدی که با دو حوری به خوابِ همسرش آمد! وقتی محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت و بسیاری از شبها تب
🔻شهیدی که با دو حوری به خوابِ همسرش آمد!😱
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱
#پست_مناسبتی🌿
از شوق وصال تو خواب ندارم...❤️
🎙•| #حْـآجْمَــهٓـــدےرَســٓـولـےْ
#ولادت_امام_حسین(علیه السلام)
༺ @romaysa_girl