شاعر شدم دادم کتابم را برای چاپ
وقتی شنیدم گاهگاهی شعر میخوانی...
#اسماعیل_علیخانی
🖇💌
گل چو خندید محال است دگر غنچه شود
سر چو آشفته شد از عشق، بسامان نشود
#صائب_تبریزی
طبیبانم چه میدانند، دردم درد تنهایی است
تو نبضم را بگیری بی گمان آرام می گیرم....
#حسین_دهلوی
از میان روز های پر ملال امتحان... سرکی به روح نواز می کشم......🌱
روح نواز🌱
طبیبانم چه میدانند، دردم درد تنهایی است تو نبضم را بگیری بی گمان آرام می گیرم.... #حسین_دهلوی از م
موفق باشی و سلامت دوست جان🍃🌷
غم عشق تو آزادم ز غمهای جهان دارد
بدان غم کردهای شادم خدایت شادمان دارد
شبی گفتم ز شرینی دهانت طعم جان دارد
بگفت ار بوسیش بینی حلاوت بیش از آن دارد
مرا دارد بلای عشقت از رنج جهان ایمن
به فضل خویش ایزد آن بلا را در امان دارد
[ مرا کز عشق میسوزم ز دوزخ چند ترسانی
کسی از مرگ میترسد که در دل خوف جان دارد ]
#شعر : قاآنی
چه فرقی میکند دنیا تو را پر داده یا من را؟
جدایی حاصلش مرگ است اگر از لاله، لادن را
کسی از دام چشم و موی تو بیرون نخواهد رفت
که من عمریست سر گردانم این تاریک روشن را
تو را این قطره های اشک روزی نرم خواهد کرد
که آب آهسته و آرام می پوساند آهن را...
منم آن ایستگاه پیر و تنهایی که میداند
نباید دل سپرد این عابران گرم رفتن را
[ تو را بخشیدم آنروزی که از من رد شدی، آری
که پل ها خوب میفهمند مفهوم "گذشتن" را ]
#شعر :حسین زحمتکش
تنهایی انسان ندارد گرچه پایانی
ای عشق! پنهان میشود تنهاییام با تو
دلتنگم و دلواپسم؛ یعنی چه خواهد کرد
بیتابیام با خویش و بیپرواییام با تو