eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
2 نفر دیگه تا 900 تایی شدنمون😍👌🏻😭 @rooman_gando_1400
900 تایی شدیممم😍👌🏻
900 تایی شدنمون مباااااااااارک😍👌🏻❤️
بعد جلسه‌ام یه ادیت به همین مناسبت بزنم😉😌 🦋
همتون داومدین پیوی که چون« 900 تایی شدیم پارت!» بله چشم😂😐
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#اشتباه_بزرگ🥀 #پارت_23 صبا: داشتم از پنجره سایت بیرونو نگاه میکردم که دیدم داوود ناراحت و اصبانی دا
🥀 4 روز بعد... اسما: باید به رسول بگم چه اتفاقی واسم افتاده، شاید پشتم بمونه... ولی اگه احساسی تصمیم بگیره چی! نه، اینجوری نمیشه.... باید همجیو تموم کنم... چند روز بود رسول سایت نیومده بود، گفتن مرخصی گرفته به رسول پیام دادم «میخوام ببینمت» ــــــــــــ شب ـــــــــــ رسول: به به اسما خانم🤩 اسما: میخوام باهات حرف بزنم... رسول: جانم؟ اسما: ا....ع....م... آقای... رسول... محمودی.... ما... نمیتونیم.... باهم..... ازدواج..... کنیم😢 رسول: لبخند روی صورتم محو شد.... یع.... یعنی.... چی😳😲 اسما: اشکامو پاک کردم و جدی تر گفتم: یعنی من دیگه دوست ندارم نمیخوام باهات زندگی کنم نمیخوام ببینمت پشیمون شدمم😭 رسول: قدرت حذف زدن نداشتم همینجوری به اسما خیره شده بودم و اشک میریختم.... اسما: آقای محمودی برای سه شنبه وقت طلاق گرفتم تشریف میارید میریم همه چیو تموم میکنیم😠😢 رسول: من که معذرت خواهی کردم... خواست حرف بزنه که دوباره ادامه دادم: میدونم، میدونم خیلی خیلی زود قضاوت کردم ولی خب، بزار به پای..... اسما، بهت خق میدم قهر کنی ناراحت باشی ولی جدایی بهترین راه نیست😞 اسما: برای آخرین بار رسولو نگاه کردم و رفتم... 😭 رسول: اسما رفت.... اما من همونجوری مات و مبهوت به رفتنش نگاه میکردم، یکم ازم فاصله گرفت به خودم اومدم و بلند داد زدم: قرااارموووون اااااییین نبوووووود😭😓 اسما: سر جام وایسادم... با این حرفش انگار دنیا روسرم خراب شد.... راستم میگفت، قرارمون این نبود😞 ولی چه کنم که مجبورم😭 پاتوق: اسما: نشسته بودم و اشک میرختم... خدایا رسولو به خودت میسپرم... یه کاری کن ازم متنفر بشه😭 ــــــــــــــــ رسول: ای خدا، چرا اخه.... اسما چرا اینجوری میکنه... و بعد دستامو گذاشتم رو صورتم طوری که پنهان بشه... (تصور کنید پاتوق یه دریاچه کوچیک داره که با سنگ دور فواره آب صندلی درست شده که رسول این اینوره اسما اونوره) پ.ن¹:..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضویت حرام است🚫 کپی رمان ممنوع می باشد🚫 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ