eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
985 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#مدافعان_امنیت🇮🇷 #پارت_145 آوا: این پنج ماهو فقط به امید اینکه ردی از رسول پیدا کنم زندم... انقدر گ
🇮🇷 یاد اوری شش ماه پیش:: رسول: از محمد اینا جدا شدمو رفتم تو اتاق دنبال اون صدا.. کسی نبود.. خواستم برگردم که یه چیزی خورد تو سرم... وقتی چشمامو باز کردم تو یه جای تنگ و تاریک بودم... دست و پاهامم بسته بود... فک کنم یکی دوروزی هست که بیهوشم! در باز شدو یه نفر اومد تو... چشمام هنوز به روشنایی عادت نکرده بود.. سرمو پایین اوردم تا نور به چشمام نخوره... کاترین: به به عشق قدیمی ما.. چطوری؟ رسول: کا.. ترین... کاترین: نه عشقم... پروانه رحیمی در جلد کاترین ویند ولی تو هرچی دوس داری صدام کن... رسول: خی.. لی... عو.. ضی کاترین: گفتم هرچی ولی نه اینکه فحش بدی... ولی چون خاطرت خیلی برام عزیزه ایراد نداره😌😂 رسول: با نفرت بهش نگاه میکردم... کاترین: دوس ندارم زیاد زجرد بدم.. هدف اصلی من آواست... آوا حسنی.. رسول: فریاد زدم... اسم شو به زبون کثیفت نیااررر کاترین: یدونه زدم تو گوشش که باهث خون دماغ شدنش شد... جلو من برا اون عوضی غیرتی نشووو پ.ن¹: عه رسوله😂😐 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ