eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
985 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#مدافعان_امنیت🇮🇷 #پارت_147 یک هفته بعد:: آوا: ای خدا... هرکاری میکنم به بن بست میخورم... الان 5
🇮🇷 کاترین: احممقققق چههه غلطییی کررردییییی با وحشت رفتم کنارش.... رسول.. رسول خوبی! رسول: صورتم از درد جمع شده بود.. لبمو گاز میگرفتم تا صدام در نیاد... کاترین: بزار ببینم دستتو... رسول: خودمو کشیدم اونور... کاترین: میگم بزار ببینمش... انقدر تکون نخوررر... رسول: حتی نای مقاومت هم نداشتم... کاترین: چیزی نیست.. گلوله توش نیست فقط بکم خراش برداشته... کله خر برو دکترو خبر کن... بدو دیگه حیف نون ـــــ چند روز بعد ـــــ شارلوت: نه اینجوری نمیشه... این پسره نم پس نمیشده... این همه بلا سرش اوردیم ولی فایده نداره.... جیمز: بهترین کار اینه که بزنیم دخلشو بیاریمو فلنگو ببندین کاترین: دهنتو ببند... کسی از تو بیشعور نظر نخواست... آخه روانی نمیگی بزنم بکشمش چی میشه! جیمز: کلافه از اتاق اومدم بیرون.... کاترین: به جای رسول یه بلایی سر این نکبت بیار تا خودم نکشتمش... شارلوت: کجا بفرستم اخه توام! کاترین: نمیدونم من یه کاری بکن.. نمیدونم.. بفرستش لندن... بفرستش... بفرستش یه قبرستونی دیگه! اه شارلوت: اینو ول کن... چجوری از رسول حرف بکشیم! کاترین: بعد از کمی مکث گفتم: آوا پ.ن¹: آوا🙂🔪 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ