eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
1 راستش نشناختم😂ولی الان که دیگه نه.... 2 قربان شما😘
1 😍😍😍 2ممنونم چشم میزارم🍃
1 صحیح😐 الان کامل اینو تو پیوی میفرستم😂 2 چشم... یا ریپلای میزنم یا فوروارد میکنم
راستشو بخواید من جای روژان بودم........ خلاصه خیلی کارا میکردم😂🔪👊🏻
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
1 صحیح😐 الان کامل اینو تو پیوی میفرستم😂 2 چشم... یا ریپلای میزنم یا فوروارد میکنم
بچه ها توی کانال توضیحات رو سنجاق کردم که پستارو چجوری پیدا کنید لطفا بخوندیش کمکتون میکنه.. روی این کلیک کنید همه شخصیت ها میاره👇🏻
با کمک اون فلش ها بالا پایین کنید
ناشناس ها چقدر زود اقدام میکیند👇🏻😂
1 فک کنم شما تو پیوی هم پیام دادی🧐 2 ان شالله فردا 3 رسول بیچاره آی آی😂
😂😂😂❤️❤️
1 بعله😂 2 قسم ندید
از اونجایی که خیلی مهربونم یه پارت دیگه میدم😌😂❤️👇🏻
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
امنیت🇮🇷 #فصل_3 #پارت_42 محمد: آخ یادم رفت به بچه ها بگم رسول به هوش اومده الو داوود بیاید اتاق من
امنیت🇮🇷 روژان: که اقا محمد رو دیدیم عه سلام اقا رسول: سلام محمد محمد: سلام سلام کجا میرین روژان: رسول میخواد وضو بگیره خدا شمارو رسوند چون من نمیتونم برم تو سرویس بهداشتی مردانه محمد: خیلی خب شما برو وضوتو بگیر نمازتو بخون من رسولو کمک میکنم ـــــــــــــــــــ نیم ساعت بعد ــــــــــــــــــــ محمد: قبول باشه رسول قبول حق باشه داداش... محمد: رسول...روژان باهات قهره؟ رسول: اهوم😢 محمد: ولی 1 ماهه تو بیمارستانه رسول: میدونم هرروز باهام حرف میزد مغزم میشنید اما توانایی جواب دادن بهش رو نداشتم محمد: دیگه تموم شد به خیر گذشت... پاشو پاشو بریم پیش روژان ــــــــــــــــــــــــــــــ روژان: تو راهرو منتظر رسول و اقا محمد بودم که بلاخره اومدن محمد: سلام ببخشید دیر شد روژان: عیب نداره قبول باشه محمد: همچنین رسول بیا برو استراحت کن کمک کردم بره رو تخت الو داوود کجایید؟ داوود: اومدیم اقا محمد: خیلی خب... پ.ن¹:نماز.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گناه دارید یکی دیگه هم بزارم😂❤️
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
امنیت🇮🇷 #فصل_3 #پارت_43 روژان: که اقا محمد رو دیدیم عه سلام اقا رسول: سلام محمد محمد: سلام سلام
امنیت🇮🇷 محمد: روژان خانم چشمات خیلی قرمزه برو یکم بخواب منو بچه ها هستیم روژان: باشه چشم ممنون ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داوود: بههههه سلاااااام سعید: سلااااممم استاااااد رسول فرشید: سلااام اقا داماد امیر: سلامم رسوول رسول: سلام😍😂❤️ محمد: بعله فقط اقا رسول..... همه: ای وای خبید اقا محمد: الان به دردم نمیخوره رسول: محمد جان قهر نکن دیگه ببخشید محمد: رسول فک کردی من نامزدتم نازمو میکشی😂😂😂 رسول: بابا یه بار منو ضایع نکن شاید اصن خوشت امد😭😂 همه:😂😂😂😂😂 پ.ن¹: همیشه به خوشی😈 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دارم ریاضی حل میکنم تو کتاب کارم نگاه چه اسمی گذاشته محمد رسولم شد اسم خدایا من به تو پناه ببرم کافی نیست باید به پنج تن چهار ده معصوم دوازده امام به همه اینا باید پناه ببرم😂😂😂😂😐😐😐😐😐🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
بچه ها به مناسبت ولادت 4 تا پارت گذاشتم دیکه❤️
چالش داااریم
بعدا میزارم😁 ببخشید 😘
بریم واسه چالش