دلبسته صابون (حکایت عطّار بصراوی)
شخص عطّاری از اهل بصره می گوید:
روزی در مغازه عطّاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر وکافور به دکان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن وچهره هایشان دقّت کردم، متوجّه شدم که اهل بصره وبلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر ودیارشان پرسیدم؛ امّا جوابی ندادند. من اصرار می کردم؛ ولی جوابی نمی دادند. به هرحال من التماس نمودم، تا آن که آنها را به رسول مختار (صلّی الله علیه وآله) وآل اطهار آن حضرت قسم دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ما از ملازمان درگاه حضرت حجّت (علیه السلام) هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را مأمور فرموده اند که سدر وکافورش را از تو بخریم.
همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم وتضرّع واصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید.
گفتند: این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است وچون اجازه نفرموده اند، جرأت این جسارت را نداریم.
گفتم: مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید، اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم والاّ از همان جا برمی گردم ودر این صورت، همین که درخواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر وپاداش خواهد داد؛ امّا باز هم امتناع کردند. بالاخره وقتی تضرّع واصرار را از حدّ گذراندم، به حال من ترحّم نموده ومنّت گذاشتند وقبول کردند. من هم با عجله تمام سدر وکافور را تحویل دادم ودکان را بستم وبا ایشان به راه افتادم، تا آن که به ساحل دریا رسیدیم. آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند؛ امّا من ایستادم. متوجّه من شدند وگفتند:
نترس؛ خدا را به حقّ حضرت حجّت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) قسم بده که تو را حفظ کند. بسم الله بگو وروانه شو.
این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حقّ حضرت حجّت (ارواحنا فداه) قسم دادم وبر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم.
ناگاه ابرها به هم پیوستند وباران شروع به باریدن کرد.
اتّفاقا من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته وآن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم، به یاد صابون ها افتادم وخاطرم پریشان شد.
به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرورفت؛ لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم؛ امّا با همه این احوال از همراهان دور می ماندم. آنها وقتی متوجّه من شدند ومرا به آن حالت دیدند، برگشتند ودست مرا گرفتند واز آب بیرون کشیدند وگفتند: از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن ومجدّدا خدای تعالی را به حضرت حجّت (علیه السلام) قسم بده. من هم توبه کردم ودوباره خدا را به حقّ حضرت حجّت (علیه السلام) قسم دادم وبر روی آب راهی شدم.
بالاخره به ساحل دریا رسیدیم واز آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم.
مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: تمام مقصود در این خیمه است وبا آنها تا نزدیک چادر رفتم وهمان جا توقّف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد ودرباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم، حضرت فرمودند: ردّوه فانّه رجل صابونی؛ او را به جای خود برگردانید ودست ردّ به سینه اش بگذارید، تقاضای او را اجابت نکنید ودر شمار ملازمان ما ندانید؛ زیرا او مردی است صابونی.
این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از وابستگی های دنیوی خالی نکرده است تا محبّت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی هم نشینی با دوستان خدا را ندارد. این سخن را که شنیدم وآن را بر طبق برهان عقلی وشرعی دیدم، دندان این طمع را کنده وچشم از این آرزو پوشیدم ودانستم تا زمانی که آیینه دل، به تیرگی های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی شود وصورتی مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت وملازمت آن حضرت باشد
📕میر مهر
(جلوه های محبت امام زمان (عجل الله فرجه))
نویسنده: مسعود پور سید آقایی
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۷۸)
ادامه سفارشها وتاکیدات حضرت روح الله
ای عزیز ببین مولا در دعای «کمیل» در مناجات با خدای تعالی چه عرض می کند:
أنت تعلم ضعفی عن قلیل من بلاء الدّنیا و عقوباتها.
تا آنکه می گوید:
و هذا ما لا تقوم له السّموات و الأرض
این چه عذابی است که آسمان ها و زمین طاقت آن را ندارند
و برای تو تهیه شده و باز تنبه نداری
و روز بروز در نسیان و غفلت و خوابت افزوده می شود.
«[ای پروردگار من ] تو خود ناتوانیم را از اندکی از گرفتاریهای دنیا و کیفرهای آن می دانی ...
و این عذابی است که آسمان ها و زمین تاب آن نیاورند.» «دعای کمیل»،
هان، ای دل غافل! از خواب برخیز و مهیای سفر آخرت شو
فقد نودی فیکم بالرّحیل.
«بانگ کوچ در میانتان در داده شده است.» نهج البلاغة، «خطبه» ،۱۹۵
صدای رحیل و بانگ کوچ بلند است.
عمال حضرت عزرائیل در کارند و تو را در هر آن به سوی عالم آخرت سوق می دهند و باز غافل و نادانی.
اللهمّ إنّی أسألک التّجافی عن دار الغرور، و الإنابة إلی دار السّرور و الإستعداد للموت قبل حلول الفوت.
«بار خدایا، از تو:
دوری از خانه فریب
و بازگشت به خانه سرور
و از تو:
آمادگی برای مرگ پیش از گذشت هنگام آن درخواست می کنم.»
حدیث دهم.
✨﷽✨
♥️✨ آیت ﺍﻟﻠﻪ بهجت(ره) :
💠▫️ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،
ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،
ﺍﺳﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ.
ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ،
ﭘﺴﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ
و ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻣﻼﮎ ﻧﻴﺴﺖ،
💠▫️ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮ ﺍﺳﺖ :
①↫ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
②↫دوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
③↫سوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﺍﻱ امام حسین و ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ و عمل صالح انجام دادند ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
💠▫️ﺳﭙﺲ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ :
ﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭘﺲ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ وایثارگران ﭼﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ :
ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ.
ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ،
ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻭ ﮐﺠﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ؟
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﻴﻢ.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ سه آفت سه راه حل قرآنی
◀️ استاد قرائتی :
👈آفت اول :اگر مبتلا به شهوت شدى
🔹راه حل :در نمازت تجديد نظر كن حتما دچار سهل انگارى در نمازت شده ای.
بدليل آيه:
✳️(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات...59/مریم،ص309).
👈آفت دوم: اگر احساس بدبختى وعدم توفيق كردى
🔹راه حل :در رابطه ات با مادرت تجديد نظر كن.
دليل -آيه:
✳️ (وبربوالدتى ولم يجعلنى جبارا شقيا...32/مریم،ص307).
👈آفت سوم :اگر احساس تنگى وسخت شدن زندگى كردى
🔹راه حل :رابطه ات با قران درست كن.
دليل -آيه:
✳️ (ومن اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا...124/طه،ص320).
هدایت شده از مجله دینی نکتههای ناب مهدوی
تفسیرص۳۶۲نکته های ناب.MP3
2.95M
#تفسیر_امروزی_نکته_های_ناب
💎صفحه۳۶۱و۲
💎اینکه میگویند: اگر حالتان خوب نیست باید به عالم سرحال مراجعه کنید حرف درستی است
💎عاشقی که خود را دستان معشوق خود می بیند با یقین به اینکه از هرطرف بیفتد او را نگه خواهد داشت چه نگرانی برایش می ماند
✅کانال قدیمی نکته های ناب درتلگرام و سروش وایتا
@rooshanfekr
Hamed Zamani - SarAnjam.mp3
14.8M
#سرانجام باصدای حامد زمانی
aparat.com/v/O3U2a
دانلود نماهنگ 👆🏻
4_5947423643507099044.MP3
2.95M
#تفسیر_امروزی_نکته_های_ناب
💎صفحه۳۶۱و۲
💎اینکه میگویند: اگر حالتان خوب نیست باید به عالم سرحال مراجعه کنید حرف درستی است
💎عاشقی که خود را دستان معشوق خود می بیند با یقین به اینکه از هرطرف بیفتد او را نگه خواهد داشت چه نگرانی برایش می ماند
✅کانال قدیمی نکته های ناب درتلگرام و سروش وایتا
@rooshanfekr
مهارتهای کلامی_22.mp3
10.02M
#مهارتهای_کلامی ۲۲
حتماً حتماً حتماً ؛
در طول زندگی شما، افراد حسود، سخنچین، دو رو، منافق و دوبهمزن ورود میکنند...
تا میدانی باشد برای آنکه شما، به بزرگترین مهارت زندگیتان دست یابید؛
🔥 مهارت کنترلِ آتشی که از وجود این افراد صادر میشود!
این آتشها را چگونه باید مهار کرد؟
#استاد_شجاعی 🎤
🔴 #اخلاقی
🦋 حجت الاسلام و المسلمین #فاطمی_نیا: از روايات استفاده میشود زمانیکه دعا میخوانیم باید با ایمان باشد و یقین داشته باشیم که یک چیزی به ما میدهند ودست خالی برنمیگردیم.
🦋 متاسفانه خوبان ما هم خدا را امتحان میکنند! میگوید فلان دعا را بخوانم ببینم چه میشود! فلان نماز را بخوانم ببینم چه میشود!
🦋 ببینم چه می شود یعنی چه؟! بايد ايمان داشته باشيم كاسه مان پر میشود.
🦋 تصمیم بگیریم اینقدر خدا را امتحان نکنیم! عزیر من معناي توكل چيست؟توكل يعني كسي را وكيل قرار دادن.
🦋 اگر ادم پرقدرتي به ما بگويد هركاري داشتي من برایت انجام میدهم آن شب را از خوشحالي خوابمان نمیبرد!
🦋 خداي واحد لاشریک به همه ي ما گفته است كه او را به عنوان وكيل بگيريم ! " رَّبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا " پروردگار عالم با اين عظمتش ميگويد مرا وكيل بگيريد!
🦋 ما عظمت خدا را نميدانيم! از عظمتش غافل هستیم! بالاخره پس كي قرار است به خدا اعتماد كنيم! او اكرم الاكرمين است! بايد يقين داشته باشيم هنگام دعاکردن، اکرم الاکرمین چيزي در كاسه مان ميريزد.
#تمثیل_و_داستان
💠 روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی میگذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
🔶 در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
🔷 مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن.
🔶 در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚 کیمیای سعادت، جلد اول
#مراقب_خانواده_باش❗️
🍃آیت الله سعادت پرور:
یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم . در عالم معنا به من گفتند:
بیست سال ناله های تو بی اثر شد.
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄