#امیرالمؤمنین
💠 وقتی که امام علیهالسلام به کوفه رسید، جوانی از اصحابش رغبت به نکاح کرد تا زنی را تزویج نماید.
روزی آن حضرت، نماز صبح را گزارده، به یک نفرفرمود: برو به فلان موضع که آنجا مسجدی است و بر یک جانب آن مسجد، خانهای است که مرد و زنی در آنجا صدا بلند کرده اند، هر دو را نزد من بیاور.
آن مرد رفته، زن و مرد را به نزد حضرت آورد، حضرت فرمود: امشب نزاع شما به درازا کشید؟
جوان گفت: یا امیرالمؤمنین علیهالسلام! من این زن را خواستم و تزویج کردم، چون شب زفاف شد در خلوت در نفس خود نفرتی از او مانع نزدیکی شد، و اگر توانایی داشتم در شب، او را بیرون میکردم، پس او غضبناک شد و میان ما درگیری شد تا این وقت که مأمور شما ما را به حضور شما دعوت کرد.
حضرت به حضار مجلس گفت: بعضی سخنان را نتوان در میان عموم گفت لذا شما بیرون روید.
وقتی همه رفتند حضرت به آن زن گفت، این جوان را میشناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین!
حضرت امیر فرمود: اگر من خبر دهم چنان چه او را بشناسی، منکر نمیشوی؟
گفت: نه، یا امیرالمؤمنین علیهالسلام. فرمود: تو دختر فلان کس نیستی؟ گفت: بلی.
فرمود: تو را پسر عمویی نبود که به هم میل و رغبت داشتید؟ گفت: بلی؛ فرمود: پدر تو، تو را از او منع نمیکرد و او را از نزد خود اخراج نکرد؟ گفت آری.
فرمود: فلان شب به خاطر کاری بیرون رفتی، و پسر عمویت به اکراه با تو نزدیکی کرد و تو از او حامله شدی و پنهان از مادرت میداشتی و عاقبت مادرت اطلاع یافت، از پدرت پنهان میداشتید.
و چون وضع حمل تو نزدیک شد مادر، تو را در شب از خانه بیرون برد، و تو در فلان جا وضع حمل نمودی و آن کودک را که متولد شد در جامهای پیچیده و در خارج دیوار در جایی که قضای حاجت میکردند گذاشتید،
سگی آمد او را ببوید و تو ترسیدی که سگ او را بخورد، سنگی انداختی و بر سر آن طفل آمد و شکست، و تو و مادرت بر سر کودک رفتید و مادرت از جامه خود پارچهای جدا کرد و سر او را بست، بعد از آن، او را گذاشتید و راه خود گرفتید و دیگر ندانستید که حال او چه شد.
دختر چون اینها را از آن حضرت شنید ساکت شد.
حضرت فرمود: به حق سخن گو، دختر گفت: بلی؛ قسم به خدا یا امیرالمؤمنین علیهالسلام که این کار را غیر از من و مادرم کسی نمیدانست.
حضرت فرمود: خداوند ذوالجلال، مرا بر این کار مطلع ساخت و بعد فرمود: چون شما او را گذاشتید، در صبح آن شب (بنی فلان) آمدند او را برده و تربیت کردند تا بزرگ شد و با اینها به کوفه آمد و آن کودک، این مرد است که تو را خواست تزویج کند.
اکنون پسر تو است و به جوان گفت: سرت را بگشا چون گشود، اثر شکستگی بر سر او ظاهر بود؛ آنگاه فرمود: حق تعالی از آن چه بر او حرام بود نگاه داشت، فرزند خود را بگیر و برو که در میان شما ازدواج نیست.
📚داستانهایی از امام علی
نویسنده : حميد خرمي
@rooshanfekr
🔴 نوع مقابله با گناه علنی از نظر شهید مطهری
🔰شهید مطهری ره:
" #شیوع گناه تنها چیزی است که عظمت #گناه را از دیدهها میبرد و آن را در نظر فرد ناچیز جلوه میدهد . و لذا اسلام میگوید هنگامی که گناهی انجام گرفت و این گناه در خفاء کامل نبود و افرادی بر آن آگاهی یافتند باید گناهکار مورد سیاست قرار گیرد یا #حد بخورد و یا #تعزیر شود .
در فقه اسلامی به طور کلی گفتهاند ترک هر واجب و انجام هر حرامی اگر حد برای آن تعیین نشده تعزیر دارد . " تعزیر " کیفر کمتر از مقدار " حد " است که بر طبق نظریه حاکم تعیین میگردد .
در اثر گناه یک فرد و اشاعه آن ، اجتماع یک قدم به گناه نزدیک شد و این از #بزرگترین_خطرات است برای آن .پس باید گناهکار را به مقتضای اهمیت گناهش کیفر داد تا باز اجتماع به راه بر گردد و عظمت گناه از دیدهها بیرون نرود .
بنابر این خود کیفر و نقمت ، مهری است که نسبت به اجتماع مبذول میگردد "
🔖جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)، ص 25 و 26
@rooshanfekr
انسان شناسی ۲۸۵.mp3
10.94M
#انسان_شناسی ۲۸۵
#استاد_شجاعی
#حجهالاسلام_حیدری_کاشانی
من هیچوقت تفریحم رو بخاطر درسم تعطیل نکردم،
و هیچوقت درسم رو بخاطر تفریحم تعطیل نکردم.
این جمله را امام خمینی (ره) فرمودند!
پس چرا آنچه برای ما جا انداختهاند این است که؛ برای رشد معنوی باید از لذات دنیا چشم پوشید؟
@rooshanfekr
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 #تذکر اثر دارد...
امر #رهبری را اطاعت کنیم،تذکر لسانی را ترک نکنیم، جامعه به دست خود ما اصلاح می شود...
@rooshanfekr
سه گناه به گردن بی #حجاب است👆👆
حق الله
حق النفس
حق الناس در حد جنایت
@rooshanfekr
دعوت به نوشيدن شراب
متوکل گاهي دستور مي داد که خانه امام را به دقت بازرسي کنند و مأموران هر بار با دست خالي بر مي گشتند، اما متوکل باز هم نگران بود و احساس خطر مي کرد. براي مثال، يک بار نزد متوکل از امام هادي (عليه السلام)سعايت کردند و به او گفتند که در منزل امام، اسلحه و نوشته و اشياي ديگري است که از شيعيان قم به او رسيده است و او عزم شورش بر ضد حکومت را دارد. متوکل گروهي را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه او هجوم بردند، ولي چيزي به دست نياورند.
امام را در اتاقي تنها ديدند که در به روي خود بسته است و جامه پشمين بر تن دارد و بر زميني مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند: در خانه اش چيزي نيافتيم و او را رو به قبله ديديم که قرآن مي خواند.
متوکل با بي شرمي منحصر به فرد خود، جام شرابي را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد! امام سوگند ياد کرد و گفت: گوشت و خون ما با چنين چيزي آميخته نشده است، مرا معاف بدار! او دست بر نداشت و گفت: شعري بخوان. امام فرمود: کمتر شعر مي خوانم.
اما متوکل اصرار ورزيد و آن حضرت شعري را براي او خواند که ما ترجمه قسمتي از آن را ذکر مي کنيم:
«بر بلنداي کوه ها، شب را به سحر آورند؛ در حالي که مردان چيره و نيرومندي از آنان پاسداري مي کردند، ولي قله ها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند.
آنان پس از مدت ها عزتمندي، از جايگاه هاي امن به زير کشيده شدند و در گودال هاي (گورها) جايشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندي!...
چه خانه هايي ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولي سرانجام پس از مدتي، اين خانه ها را ترک کردند و به خانه گور شتافتند!
چه اموال و ذخايري انبار کردند، ولي همه آنها را رها ساختند و رفتند و آنها را براي دشمنان خود واگذاشتند!
خانه ها و کاخ هاي آباد، به ويرانه ها تبديل شدند و ساکنان آنها به سوي گروهاي تاريک شتافتند!»
شعر امام چنان تأثيري گذاشت که متوکل به سختي گريه کرد؛ به طوري که ريش او خيس گرديد و ساير حضار نيز گريستند. متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند و چهار هزار درهم به امام تقديم کرد و آن حضرت را با احترام به منزل باز گرداند! (مروج الذهب، ج4، ص 11)
@rooshanfekr
💎 ماهِ عروسها وارد مےشود 💝
📝 سلسله پستهاے همراه با امام رضا صلواتاللهعلیه تا «عید غدیر». [ش 1]
امام رضا علیہالسلام فرمودند:
هنگامیکه قیامت فرا میرسد، چهار روز با فخر و مباهات بر خداوند وارد میشوند؛ همانند ورودِ عروس در شب زفاف بر شوهرش!
از حضرت سؤال شد:
آن چهار روز کدامند؟!
امام مهربانیها فرمودند:
🔹روز قربان،
🔹روز فـــــطر،
🔹روز جــــــمعه،
🔸و روز غــــــدیر،
و در ادامه فرمودند: 👈🏻 بهدرستیکه «روز غـــدیر» در بین آنها مانند مـــاه است در بین ســـتارگان.[1]
پس چرا منتظریم؟!
آماده باشیم برای برگزاری جشن و برپایی کاروان بزرگترین عید خدا عید غدیر.
«ایّام غدیریّه» مبارڪ.
10 تا 25 ذیالحجّه.
ادامه دارد...
📖 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] «عَنِ الرِّضَا صلواتاللهعلیه: قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَيَّامٍ إِلَى اللَّهِ كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِيلَ مَا هَذِهِ الْأَيَّامُ قَالَ يَوْمُ الْأَضْحَى وَ يَوْمُ الْفِطْرِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْغَدِيرِ وَ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ...» إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج1، ص: 464.
@rooshanfekr