🌟امام جعفر صادق عليه السّلام فرمودند: 💎خداوند می دانست که برای شخص مومن گناه از عجب بهتر است و اگر این طور نبود، شخص مومن هیچ وقت آلوده به گناه نمی شد.
💎اِنَّ اللهَ عَلِمَ اَنَّ الذَّنبَ خَیرٌ لِلمُومنِ مِنَ العُجبِ وَ لَولا ذلک مَا ابتُلِیَ مُومِنٌ بِذَنبٍ اَبَداً؛
📚کافی(ط-الاسلامیه)، ج ٢، ص ٣١٣
@rooshanfekr
♦♦♦♦♦♦♦♦♦
شاید گره مومنی باید بدست تو گشوده شود.
يك روايت جالب از خالد بن ربعى به چند سند ذكر فرموده تا اينكه رسيده به على (عليه السلام) او گفته در روايت آمده است كه روزى على (عليه السلام) براى حوائج خود داخل مكه شدند ديدند عربى را كه پرده كعبه را گرفته و با خدا حرف مىزند.
يا صاحب البيت، البيت بيتك و الضيف ضيفك و لكل ضيف من ضيفه حق فاجعل حقى منك الليله المغفره، فقال اميرالمومنين لاصحابه اما تسمعون كلام الاعرابى قالوا نعم
عربى آمد پرده خانه را گرفت، عرض كرد: اى صاحب خانه، خانه خانه شما است، مهمان هم مهمان شما است و هر مهمانى بر صاحب خانه حقى دارد حق مرا آمرزش گناهم قرار بده (يعنى به جاى طعام گناهم را عفو فرماييد) على (عليه السلام) رو كرد به اصحاب خود فرمودند: آيا شنيديد كلام اعرابى را؟ گفتند: بلى.
بعد على (عليه السلام) فرمودند: كه خداوند كريمتر از آن است كه مهمانش را ناراضى كند اينها در شب اول واقع گرديد، فرمود: شب دوم باز آن عرب آمد، پرده مكه را گرفته و مىگويد: اى خداى عزيز و گرامى اكرام كن مرا به عزت خودت و متوجه تو هستم، بحق محمد و آل محمد قسم مىدهم عطا كن مرا چيزى را كه به غير از تو كسى به من عطا نمىكند و دورگردان از من چيزى را كه قادر نيست احدى غير از تو يعنى مرا اهل بهشت گردان و آتش را از من دور گردان، على (عليه السلام) به اصحاب خود فرمود: قسم بخدا كه رسول الله صلىالله عليه و آله به من خبر داد كه اين اعرابى از خدا بهشت مىخواهد و خدا عطا مىكند و سوال مىكند صرف آتش را خدا صرف مىكند آتش را از او، على (عليه السلام) فرمود: چون شب سوم شد على (عليه السلام) ديد ايضا مرد اعرابى پرده را گرفته، عرض مىكند: خداوند شب اول آمدم به درگاه تو طلب آمرزش گناهان خود كردم مرا آمرزيدى.
شب دوم آمدم به درگاه تو طلب بهشت كردم به من عطا كردى، امشب هم آمدم براى دنيايم.
خدايا روزى كنيد مرا چهار هزار درهم، على (عليه السلام) اين منظره را ديد آمد نزديك فرمود: اى اعرابى خدا را خوانديد گناه تو را بخشيد بهشت را خواستيد به تو داد و آتش را از تو دور كرد و امشب هم سوال چهار هزار درهم كردى، وقتى كه اعرابى على (عليه السلام) را شناخت روى كرد به طرف حضرت عرض كرد: بخدا قسم تو آرزوى منى و حاجت خود را از تو طلب مىنمايم (يعنى تو هستى حاجت روا و تويى مشكل گشا) فرمود: سوال كنيد اى اعرابى.
گفت: هزار درهم مىخواهم قرض خود را ادا نمايم و هزار درهم مىخواهم يك خانه شخصى بخرم و هزار درهم مىخواهم خرج ازدواج كنم هزار درهم مىخواهم كسب نمايم فرمود: انصاف دادى هر وقت كه آمدى مدينه سوال كن خانه على كجاست؟ اعرابى مدت هفت روز در مكه معظمه بودند بعد حركت كردند براى مدينه خانه على (عليه السلام) را سراغ مىگرفت يك وقت ديد يك آقا زاده آمد جلو گفت: بيا من خانه على را نشان به تو بدهم، گفت: شما كه هستى؟ فرمود: من پسر على (عليه السلام) هستم و اسم من حسين است. اعرابى سوال كرد: اسم مادرت چه نام دارد؟ فرمود: اسم مادرم فاطمه است عليها السلام است. اعرابى باز سوال كرد: جده شما كيست؟ گفت: خديجه بنت خوليد. سوال كرد: اسم برادرت چيست؟ فرمود حسن (عليه السلام) آن وقت يقين كرد كه اين آقازاده فرزند امير المومنين است. گفت: برو به على (عليه السلام) بگو اعرابى آمده كه در مكه ضامن شدهايد، رفت خبر داد حضرت فرمود: يا فاطمه چيزى در خانه هست اعرابى بخورد؟ عرض كرد چيزى در خانه نيست، حضرت رفت سلمان را آورد فرمود: باغى كه رسول اكرم صلىالله عليه و آله براى ما غرض كرده آن را بفروش آن باغ را فروختند به دوازده هزار درهم، چهار هزار درهم به اضافه چهل درهم براى نفقهاش به اعرابى مرحمت فرمود.
خبر رسيد به فقرا شهر مدينه اجتماع كردند، على (عليه السلام) همه را انفاق كرد حتى يك درهم براى خود نماند وقتى كه على (عليه السلام) برگشت آمد خانه حضرت زهرا سوال كرد: پسر عم آيا باغ را فروختى؟ فرمود: بلى حضرت فاطمه فرمود: پولش كجاست؟ فرمود: به فقرا دادم، عرض كرد: من گرسنهام و فرزندان من گرسنه و فرزندان من گرسنه و شكى نيست شما هم مثل ما هستيد.
امام حسن (عليه السلام) مىفرمايد: در اين هنگام پدرم رفت بيرون براى قرض كردن پس عربى را ديد با او است يك شتر، عرض كرد: يا على شتر نمىخرى؟ فرمود: پول ندارم. عرض كرد: مهلت مىدهم. فرمود چند مىفروشى؟ گفت يكصد درهم، على (عليه السلام) فرمود: حسن بگير در همان ساعت عرب ديگرى را ديد عرض كرد: يا على ناقه را مىفروشى؟ فرمود: چه كنى؟ عرض كرد: بروم با اين شتر در ركاب رسول الله صلىالله عليه و آله جنگ نمايم. فرمود: اگر قبول نماييد بخشيدم به شما. عرض كرد: پول دارم چند مىفروشى؟ فرمود: چند مىخواهى؟ اعرابى عرض كرد: من صد و هفتاد درهم مىخرم. فرمود بخريد، من صد درهم او را به آن اعرابى كه مقروضم از او مىدهم و هفتاد درهم او را براى خودم.
امام حسن (عليه السلام) تحويل گرفت رفتند طلب
اعرابى را بدهند ديدند رسول الله صلىالله عليه و آله را كه در حال تبسم فرمود: يا اباالحسن آيا اعرابى را طلب مىكنى كسى كه فروخته است جبرئيل بود و خريدار از تو ميكائيل ناقه مال بهشت بود درهم از پيش خداوند تبارك و تعالى بود كسى كه براى خدا باشد خداوند هم هميشه با او است. ملاحظه فرموديد: على (عليه السلام) دوازده هزار درهم را همه را در راه خداوند داد آن وقت از بهشت براى او ناقه مىآيد.
____________________
🔸کانال جامع نکته های ناب موفقیت متعالی🔸
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
@rooshanfekr
بامعرفی این کانال(روشنفکر) به دوستان در ثواب عظیم این کار خالصانه شریک شوید. (آنهایی که برای مطالعه علوم دینی وقت زیادی ندارند اما ظرفیت معنوی زیادی دارند.بیش از 10ساعت مطالعه روزانه را درکمتر از نیم ساعت خواهند دید.)
https://telegram.me/joinchat/CrN_rzwmMVuMAJu595OF5Q
آیه۷۱قصص نکته های ناب .MP3
زمان:
حجم:
1.55M
#تفسیر_امروزی_پانصدساعتی_نکته_های_ناب
💎آیه۷۱قصص
💎سری جدید هر روز؛ یک آیه، یک روایت نورانی کاربردی
💎کی گفته با نماز ومسجد نمی توان مومنین را شناخت.
💎میزان معرفت در توفیقات بلند مدت ظاهر می شود.
✅کانال قدیمی نکته های ناب درتلگرام و سروش وایتا
@rooshanfekr
💠خطبه62نهج البلاغه💠
💎همانا برادرجنگ بیداری و هوشیاری است.
💎هرآن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید.
@rooshanfekr
💠استاد نماز :💠
💎با طهارت نفس و صفای باطن بسیاری از مجهولات و مشکلات علمی حل می شود . از بوعلی سینا نقل شده است که راجع به مساله ای چهل بار دقت کردم و نتوانستم بفهمم ولی وضو ساختم و دو رکعت نماز به جا آوردم و سپس آن مسأله برایم روشن شد .
📚در محضر علامه طباطبایی ، ص ۳۷۱
#تزکیه_نفس
#علم
@rooshanfekr
💠شانس چیست؟💠
شانس همون کار مثبتی هست، که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو، یک کارخوب یا یک انرژیمثبت بدهکاره.
و باید به تو، یک سود بده یا یک انرژی مثبت برسونه.
چند راه بازگشت انرژی:
🔵🔸از نظر سنتی:
تو نیکی میکنو در دجله انداز،
که ایزد در بیابانت دهد باز
🔵🔸از نظر قرآن:
هر کس ذرهای بدی و خوبی کند
به او بازمیگردد
🔵🔸از نظر بودا:
قانون 'کارما' یعنی هر چیزی
کار ماست و به ما بر میگرده.
🔵🔸از نظر متافیزیک:
انرژی در طبیعت از بین نمیرود. وقتی انرژیای رها میکنی حالتش عوض میشه و بر میگرده.
نظم و شعوری در طبیعت حاکمه که قابل انکار نیست.
هیچ کس، حتی کسی که خدارو قبول نداره، نمیتونه مثلاً: جاذبه زمین رو انکار کنه.
مثلا آب در 100درجه میجوشه؛
🔹این شعور در آتیش وآب طبیعت است
🔹مثلا خورشید راس ساعت میاد و راس ساعت میره. چون شعور داره.
پس قانون، نظم و شعوری در طبیعت حاکمه.
طبیعت شعوری داره که
ظالم و دزد و کلاً آدم بد رو قصاص میکنه و آرامش رو از اونها میگیره.
🔹برای همین هیچ ظالم یا دزد یا آدم بد، هرگز درزندگی آرامش نداره.
پس طبیعت شعور داره و میدونه ظالم کیه؟
و چطور باید قصاصش کنه
و کسی که کارهای خوب میکنه رو چطور باید بهش پاداش بده.
🔻 حالا بدون در طبیعت 3چیز وجود دارد:
1♦️انسانها
2♦️ حیوانات
3♦️ اشیاء
هر صدمهای به این 3تا بزنی،
جزو بدهی تو به طبیعت محسوب میشه.
و هر سودی که به این سه تا برسونی،
جزو طلب تو از طبیعت محسوب میشه.
🔴🔸انسانها :
مثلا اگر کسی دل تورو شکوند و به تو آسیب و زخم زبون زد، ناراحت نشو عزیزم؛ اون به طبیعت یک دل شکسته بدهکاره. اون یه بار دلش میشکنه و آسیب میخوره. ضمناً چون یکی از آدمهای طبیعت به تو صدمه زده،
طبیعت، به تو، یک لذّت زیاد بدهکاره
تا این خسارتی که خوردی رو جبران کنه. و در آینده ای که🔸(خودطبیعت زمانشو تشخیصمیده)🔸یک لذت و یک سود بسیار زیاد بهت میده.
"ان شاءالله هر جا که میری،
یه نفر مثل خودت سر راهت باشه".
ناراحت نشو، وقتی میگم یکی مثل خودت سر راهت باشه. خب...؟
پس سعی کن در طبیعت کار خیر بکنی.
🔴🔸 حیوانات
مثلاً: اگر مورچهای را عمداً بکشی،
اگر عمر اون مورچه 7 روز باشه، تو 7روز از عمرت رو بهطبیعت بدهکاری
هفت روز زندگی یه مورچه، لذا زودتر میمیری یا به شکل دیگر بدهیات را پس میده.
🔴🔸اشیا
مثلاً: اگر صندلی اتوبوسرو پاره کنی،
به تعداد افرادی که میان میشینن رو صندلی و عذاب میکشن، به طبیعت بدهکاری و طبیعت ازت این سهم رو میگیره و زندگیتو لجن مال میکنه.
وقتی آشغال از ماشینت میندازی بیرون
یا حق دیگران رو در رانندگی میخوری
یا تو سفر آشغال غذاتو، میندازی کنار جاده، به اندازهی هر فردی که میاد اونجا میشینه، و بخاطر آشغالهایی که توریختی عذاب میکشه،به طبیعت بدهکاریو طبیعت مثلاً یه بیماری بهت میده و یکسال تو بیمارستان در حال رنجی.
((هیچ بدهکاری بهطبیعت نمیتونه خوشبخت و با آرامش زندگی کنه))
کسانی که دزدی میکنن یا دل میشکونن یا به هرشکلی به طبیعت
یعنی
1⃣ انسانها
2⃣ حیوانات
3⃣ اشیا
آسیب میزنن،
اونها تا بدهی خودشونو به طبیعت ندن،
هرگز به آرامش نمیرسن.
وقتی کسی حق تورو میخوره
و تورو میرنجونه،
به آرومی بهش توضیح بده که رفتارش زشت بوده و دیگه ناراحت نشو.
واگذارش کن به طبیعت
چون طبیعت، اونو بیچاره میکنه
ضمناً تو بخاطر خسارتی که خوردی، انرژی زیادی از طبیعت طلب داری
که در آینده بهت میرسه و در حسابت ثبت شده.
نگو کی؟
شاید سالها بعد،
طبیعت بهت بده.
فقط بدون پول و طلبت ،
در حسابته و مال توست.
ولی طبیعت چون دارای شعوره
الان صلاح نمیدونه بهت بده.
🔹پس اعتراض نکن
و صبور باش و منتظر شانس خوب و پاداش از خدا باش، نه بنده خدا.
بدون وقتی اتفاق خوبی برات میوفته،
حتما کار خوبی در طبیعت انجام دادی
پس تا میتونی کار خوب انجام بده
تا اصطلاحا شانست خوب بشه.
یعنی عبادت کن و عمل خیر انجام بده.
لبخندبزن و به مردم نیکی کن وخصوصاً همسرت رو نرنجون؛
به خدا اعتمادداشته باش و نگران هیچی نباش
خدا بهترین قاضی و بهترین وکیل است.....
https://telegram.me/rooshanfekr
💠#طلا_به_جای_آب💠
🌟شبی مقدس اردبیلی (علیه الرحمه) برای نماز شب بیدار شد و دید به غسل نیاز دارد لذا بر سر چاه رفت تا برای غسل، آب بکشد وقتی سطل را بالا کشید دید درون سطل پر از طلا و جواهر است آنها را در چاه ریخت و گفت: خدایا، مقدس از تو آب می خواهد تا به نماز شب برسد، نه طلا.
من به تو رو کرده ام، بر آستانت سر نهادم - دوست دارم بندگی را با همه شرمندگیها
📚داستانهای عارفانه
نویسنده : شهروز شهرویی
@rooshanfekr
🌟امام موسی کاظم علیه السلام :
💎«إِتَّقِ اللّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كانَ فیهِ هَلاكُكَ فَإِنَّ فیهِ نَجاتُكَ إِتَّقِ اللّهَ وَدَعِ الْباطِلَ وَ إِنْ كانَ فیهِ نَجاتُكَ، فَإِنَّ فیهِ هَلاكُكَ.»:
💎از خدا بترس و حقّ را بگو، اگرچه نابودی تو در آن باشد. زیرا كه در واقع، نجات تو در آن است.از خدا بترس و باطل را واگذار، اگرچه نجات تو در آن باشد، زیرا كه در واقع، نابودی تو در آن است.
📚تحف العقول
@rooshanfekr
💠#سوال_ایت_اله_بهجت💠
❄س) گاهی اوقات در عبادات ریا می کنم و بعداً سخت رنج می برم، علاج آن چیست؟
❄ج) بسمه تعالی- علاج این است که ریا بکند، ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ فافهم إن کنت من أهله.
#ریا
@rooshanfekr
💠نیت المومن خیر من عمله💠
✳️یکی از شیعیان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می گوید:
« روزی نزد پدرم بودم. مردی را دیدم که با او صحبت می کرد.
💠ناگاه در بین سخن گفتن، خواب بر او غلبه کرد و عمامه از سرش افتاد. اثر زخم عمیقی بر سرش ظاهر شد.
از او سؤال کردم جریان این جراحت که به ضربات شمشیر می ماند چیست؟
🍃گفت: اینها از ضربه شمشیر در جنگ صفین است.
حاضرین تعجب کرده به او گفتند: جنگ صفین مربوط به قرنها پیش است و یقیناً تو در آن زمان نبوده ای، چطور چنین چیزی امکان دارد؟
گفت: بله. همین طور است که می گویید. اما مطلب اینگونه است که:
🔰 من روزی به طرف مصر سفر می کردم و در بین راه مردی از طایفه غرّه با من همراه شد. با هم صحبت می کردیم و در بین صحبت از جنگ صفین، یادی به میان آمد.
⚡️ آن مرد گفت: اگر من در آن جا حاضر بودم، شمشیر خود را از خون علی(علیه السلام) و اصحابش سیراب می کردم.
💠من هم گفتم: اگر من حاضر بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش رنگین می کردم.
⚡️آن مرد گفت: علی و معاویه و آن یاران که الان نیستند؛ ولی من و تو که از یاران آنهاییم،بیا تا حق خود را از یکدیگر بگیریم و روح ایشان را از خود راضی نماییم.
این را گفت و شمشیر را از نیام خارج نمود. من هم شمشیر خودم را از غلاف کشیدم و به یکدیگر درآویختیم.
♻️درگیری شدیدی واقع گردید. ناگاه آن مرد ضربه ای بر فرق سرم وارد کرد که افتادم و از هوش رفتم.
🔵دیگر ندانستم که چه اتفاقاتی افتاد، مگر وقتی که دیدم مردی مرا با ته نیزه خود حرکت می دهد و بیدار می نماید؛
🌟چون چشم گشودم، سواری را بر سر بالین خود دیدم که از اسب پیاده شد. دستی بر جراحت و زخم من کشید، گویا دست او دارویی بود که فوراً آن را بهبودی بخشید و جای ضربه را خوب کرد.
🌷 بعد فرمود: کمی صبر کن تا برگردم.
آن مرد بر اسب خود سوار شد و از نظرم غایب گردید. طولی نکشید که مراجعت نمود و سر آن مرد را که به من ضربه زده بود، در دست داشت و اسب و اثاثیه مرا با خود آورد.
🌼فرمود: این سر، سرِ دشمن تو است؛ چون تو ما را یاری کردی، ما هم تو را یاری نمودیم.
☘« ولینصرن الله من ینصره: یقیناً خدای تعالی، کسی که او را یاری کند، یاریش می نماید. سوره حج آیه 40 »
🍀وقتی این قضیه را دیدم مسرور گشته و عرض کردم: ای مولای من تو کیستی؟
فرمودند:
🌸« من محمد ابن الحسن، صاحب الزمان هستم. بعد فرمودند: اگر راجع به این زخم از تو پرسیدند: بگو آن را در جنگ صفین به سرم زده اند. »
این جمله را فرمود و از نظرم غایب شد...
📘داستان هایی زیبا از ملاقات با امام عصر علیه السلام
@rooshanfekr