eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.5هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
362 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✳️ پیامبری برای همیشه... ✳️ 📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت علیه‌السلام توصیف شده است : ⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. ⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. ⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. ⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. ⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». ⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. ⚫️ هیچ‌کس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. ⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. ⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. ⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📖 / / ص ۲۹-۳۴ ✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
‍ ✳️ پیامبری برای همیشه... ✳️ 📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت علیه‌السلام توصیف شده است : ⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. ⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. ⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. ⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. ⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». ⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. ⚫️ هیچ‌کس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. ⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. ⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. ⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📖 / / ص ۲۹-۳۴ ✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
‍ ‍ 💠 معنای الشَیب الخَضیب 💠 ⚫️در روز عاشورا از كثرت زخمها و جراحات وارده،ضعف بر امام حسین(علیه السلام) آنقدر شديد بود كه ايستاد تا بيارامد؛ ⚫️كه مردى سنگ بر پيشانيش زد و خون بر صورتش جارى شد. ⚫️و با لباس خود خواست تا خون را از دو چشمش پاك كند كه مرد ديگرى به تير سه ‏شعبه، قلب مباركش را هدف ساخت. ⚫️پسر رسول خدا، به خدا عرض كرد: بِسْمِ اللَهِ وَ بِاللَهِ وَ عَلَى مِلَّه رَسُولِ اللَهِ. وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَى السَّمَآءِ وَ قَالَ: إلَهِى! إنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقْتُلُونَ رَجُلًا لَيْسَ عَلَى وَجْهِ الارْضِ ابْنُ نَبىٍّ غَيْرُهُ! به نام خدا، و به خود خدا، و بر ملّت و آئين رسول خدا (اين شهادت روزى من میگردد)و سرش را به طرف آسمان بلند نموده و گفت: خداى من! تو می‏دانى كه اين قوم میكشند مردى را كه در روى زمين پسر پيغمبرى جز او نيست! ⚫️دست برد و تير را از پشت خود خارج كرد؛ و خون مانند ناودان فَوَران می‏كرد! ⚫️حضرت دست خود را زير آن خون گرفت، و چون پُر شد به آسمان پاشيد و گفت: اين حادثه كه بر من نازل شده است چون در مقابل ديدگان خداست، بسيار سهل و ناچيز است. ⚫️و يك قطره از آن خون بر زمين نريخت! ⚫️و براى بار دوّم دست خود را زير خون گرفت؛ و چون پُر شد، با آن سر و صورت و محاسن شريف را متلطّخ و خون آلوده نموده و گفت: با همين حال باقى خواهم بود تا خدا و جدّم رسول خدا را ديدار كنم. ⚫️حضرت ولی عصر،امام مهدی(علیه السلام)بر محاسن خونی جد غریبش حسین(علیه السلام)اینطور سلام میدهد: 🔴أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ 🔴سلام بر آن مَحاسنِ به خون خضاب شده.... 📚مقاتل مقرّم،خوارزمی،لهوف،نفس المهموم،لمعات الحسین 🌐 🌐 @rooshanfekr
⚛شعار اصحاب حضرت ولیعصر و ملائکه حائر حسینی⚛ 🌟امام صادق (علیه السلام) : ⚫️ (عجل الله تعالی فرجه) مردانی هستند که از خشیت خدا(جلال خدا)در دهشت اند و فقط از خدا میترسند و آرزوی شهادت دارند و تمنا میکنند که در راه خدا کشته گردند 🟤شعار آنان یالثارات الحسین (علیه السلام ) است. به هـر سو که روی آورنـد، ترسِ از آنان، پيشاپيش در دل مردم افتد. 🌟امام رضا (علیه السلام) : ⚫️چهار هزار براى يارى جد ما حسین بن علی (علیه السلام) فرود آمدند 🟤او را يافتند كشته شده و نزد قبر او آشفته موى و گردآلودند تا وقتى كه قائم عليه السّلام برخيزد و از ياران او باشند و شعار آنان عليه السّلام است. ⚠️حاشیه⚠️ 📌یا لثارات الحسین یعنی ای خون خواهان حسین بياييد به طلب و ياران حسين(‏عـليهم السلام) 📌اگر چشم دل و باطن زائر (علیه السلام) باز باشد در حرم حضرت، این فرشتگان را مشاهده خواهد کرد. 📚مستدرك الوسائل،ج11، ص14 بحارالانوار، ج52،ص308 🚩أللَّھم عـجـلْ لوَلیڪ ألْفَرَج🚩 @rooshanfekr
‍ ✳️ پیامبری برای همیشه... ✳️ 📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت علیه‌السلام توصیف شده است : ⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. ⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. ⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. ⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. ⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». ⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. ⚫️ هیچ‌کس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. ⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. ⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. ⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📖 / / ص ۲۹-۳۴ ✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است. @rooshanfekr
‍ ✳️ پیامبری برای همیشه... ✳️ 📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت علیه‌السلام توصیف شده است : ⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. ⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. ⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. ⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. ⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». ⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. ⚫️ هیچ‌کس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. ⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. ⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. ⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📖 / / ص ۲۹-۳۴ ✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است. @rooshanfekr
‍ ‍ 💠 معنای الشَیب الخَضیب 💠 ⚫️در روز عاشورا از كثرت زخمها و جراحات وارده،ضعف بر امام حسین(علیه السلام) آنقدر شديد بود كه ايستاد تا بيارامد؛ ⚫️كه مردى سنگ بر پيشانيش زد و خون بر صورتش جارى شد. ⚫️و با لباس خود خواست تا خون را از دو چشمش پاك كند كه مرد ديگرى به تير سه ‏شعبه، قلب مباركش را هدف ساخت. ⚫️پسر رسول خدا، به خدا عرض كرد: بِسْمِ اللَهِ وَ بِاللَهِ وَ عَلَى مِلَّه رَسُولِ اللَهِ. وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَى السَّمَآءِ وَ قَالَ: إلَهِى! إنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقْتُلُونَ رَجُلًا لَيْسَ عَلَى وَجْهِ الارْضِ ابْنُ نَبىٍّ غَيْرُهُ! به نام خدا، و به خود خدا، و بر ملّت و آئين رسول خدا (اين شهادت روزى من میگردد)و سرش را به طرف آسمان بلند نموده و گفت: خداى من! تو می‏دانى كه اين قوم میكشند مردى را كه در روى زمين پسر پيغمبرى جز او نيست! ⚫️دست برد و تير را از پشت خود خارج كرد؛ و خون مانند ناودان فَوَران می‏كرد! ⚫️حضرت دست خود را زير آن خون گرفت، و چون پُر شد به آسمان پاشيد و گفت: اين حادثه كه بر من نازل شده است چون در مقابل ديدگان خداست، بسيار سهل و ناچيز است. ⚫️و يك قطره از آن خون بر زمين نريخت! ⚫️و براى بار دوّم دست خود را زير خون گرفت؛ و چون پُر شد، با آن سر و صورت و محاسن شريف را متلطّخ و خون آلوده نموده و گفت: با همين حال باقى خواهم بود تا خدا و جدّم رسول خدا را ديدار كنم. ⚫️حضرت ولی عصر،امام مهدی(علیه السلام)بر محاسن خونی جد غریبش حسین(علیه السلام)اینطور سلام میدهد: 🔴أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ 🔴سلام بر آن مَحاسنِ به خون خضاب شده.... 📚مقاتل مقرّم،خوارزمی،لهوف،نفس المهموم،لمعات الحسین 🌐 🌐 @rooshanfekr
⚛شعار اصحاب حضرت ولیعصر و ملائکه حائر حسینی⚛ 🌟امام صادق (علیه السلام) : ⚫️ (عجل الله تعالی فرجه) مردانی هستند که از خشیت خدا(جلال خدا)در دهشت اند و فقط از خدا میترسند و آرزوی شهادت دارند و تمنا میکنند که در راه خدا کشته گردند 🟤شعار آنان یالثارات الحسین (علیه السلام ) است. به هـر سو که روی آورنـد، ترسِ از آنان، پيشاپيش در دل مردم افتد. 🌟امام رضا (علیه السلام) : ⚫️چهار هزار براى يارى جد ما حسین بن علی (علیه السلام) فرود آمدند 🟤او را يافتند كشته شده و نزد قبر او آشفته موى و گردآلودند تا وقتى كه قائم عليه السّلام برخيزد و از ياران او باشند و شعار آنان عليه السّلام است. ⚠️حاشیه⚠️ 📌یا لثارات الحسین یعنی ای خون خواهان حسین بياييد به طلب و ياران حسين(‏عـليهم السلام) 📌اگر چشم دل و باطن زائر (علیه السلام) باز باشد در حرم حضرت، این فرشتگان را مشاهده خواهد کرد. 📚مستدرك الوسائل،ج11، ص14 بحارالانوار، ج52،ص308 🚩أللَّھم عـجـلْ لوَلیڪ ألْفَرَج🚩 @rooshanfekr
‍ ✳️ پیامبری برای همیشه... ✳️ 📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت علیه‌السلام توصیف شده است : ⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. ⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. ⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. ⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. ⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». ⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. ⚫️ هیچ‌کس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. ⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. ⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. ⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📖 / / ص ۲۹-۳۴ ✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است. @rooshanfekr
⚛شعار اصحاب حضرت ولیعصر و ملائکه حائر حسینی⚛ 🌟امام صادق (علیه السلام) : ⚫️ (عجل الله تعالی فرجه) مردانی هستند که از خشیت خدا(جلال خدا)در دهشت اند و فقط از خدا میترسند و آرزوی شهادت دارند و تمنا میکنند که در راه خدا کشته گردند 🟤شعار آنان یالثارات الحسین (علیه السلام ) است. به هـر سو که روی آورنـد، ترسِ از آنان، پيشاپيش در دل مردم افتد. 🌟امام رضا (علیه السلام) : ⚫️چهار هزار براى يارى جد ما حسین بن علی (علیه السلام) فرود آمدند 🟤او را يافتند كشته شده و نزد قبر او آشفته موى و گردآلودند تا وقتى كه قائم عليه السّلام برخيزد و از ياران او باشند و شعار آنان عليه السّلام است. ⚠️حاشیه⚠️ 📌یا لثارات الحسین یعنی ای خون خواهان حسین بياييد به طلب و ياران حسين(‏عـليهم السلام) 📌اگر چشم دل و باطن زائر (علیه السلام) باز باشد در حرم حضرت، این فرشتگان را مشاهده خواهد کرد. 📚مستدرك الوسائل،ج11، ص14 بحارالانوار، ج52،ص308 🚩أللَّھم عـجـلْ لوَلیڪ ألْفَرَج🚩 @rooshanfekr
‍ ✳️ پیامبری برای همیشه... ✳️ 📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت علیه‌السلام توصیف شده است : ⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. ⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. ⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. ⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. ⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». ⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. ⚫️ هیچ‌کس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. ⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. ⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. ⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📖 / / ص ۲۹-۳۴ ✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است. @rooshanfekr
‍ ✳️ پیامبری برای همیشه... ✳️ 📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت علیه‌السلام توصیف شده است : ⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. ⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. ⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. ⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. ⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». ⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. ⚫️ هیچ‌کس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. ⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. ⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. ⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📖 / / ص ۲۹-۳۴ ✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است. @rooshanfekr